با سلام مجدد خدمت دانشجویان محترم ادامه فصل مربوط به شرکتهای تضامنی در خدمتتون هستیم خب تا اینجای داستان خدمتتون عرض کردیم رسیدیم به بحث بسیار مهم ورود و خروج شریک از شرکت تضامنی بحث ورود و خروج شریک از شرکت تضامنی بسیار در واقع مطلب مهمی هست دلیلش چیه ببینید اون اهمیتی که بحث ورود و خروج شریک شریک به شرکت تضامنی در شرکتهای تضامنی داره هیچ موقع در شرکتهای سهامی مثلاً نداره چرا چون موقعی که یک شرکت شریکی میخواد وارد شرکت تضامنی بشه خب میخواد یک مسئولیت بینهایت و تقبل بکنه یا زمانی که یک شریکی از شرکت خارج میشه میخواد یک مسئولیت در واقع بزرگی و چیکار کنه انتقال بده خب پس بحث ورود و خروج شریک از شرکت تضامنی یا به شرکت تضامنی بسیار بسیار بحث مهمی هست چون بحث مسئولیت اینجا مطرح میشه بحث ورود و خروج شر از شرکت تضامنی تقریباً شبیه به هم هستند خیلی شبیهن فقط عکس هم هن برعکس همن یعنی شما هر ثبتی و در ورود شریک میزنید تقریباً برعکسشو در خروج شریک خواهید زد من اینجا یک چارتی و یک فلو چارتی و برای بحث ورود و خروج شریک از شرکت تضامنی برای شما به طور کامل بگم یه توضیح مفصلی بدم بعد حالا بریم سراغ در واقع یه چند تا تمرین بخوایم از اینها حل بکنیم ببینید در بحث ورود شریک ورود شریک به شرکت تضامنی ما چند تا حالت مختلف داریم من اینجا کامل برا شما مینویسم یک ورود شریک از طریق ببخشید من اینو اشتباه نوشتم ورو شریق از طریق معامله با با شرکا حالا توضیح خواهم داد ها که این چیه د ورود شریک از طریق معامله با شرکت معامله با شرکا یعنی اشخاص حقیقی معامله با شرکت یان شخص شخص حقوقی خب یک حالت اینه که یک شریکی که میخواد وارد شرکت تضامنی بشه میاد میشینه با شرکای قبلی وارد معامله میشه مقداری از سرمایه اونها رو میخره مثلاً با شریک اول وارد معامله میشه در واقع باهاش یه توافقی میکنه یه مقدار از سهم اونا میخره میره با شرک دومم وارد معامله میشه یه توافقی هم با اون میکنه یه مقدار از سهم اونم میخره بعد میره با شریک سوم وارد معامله میشه با اونم توافق میکنه یه مقدار از سهم اونم میخره خب یعنی با شرکا وارد معامله میشه در اینجا چه اتفاق میفته در اینجا در این حالت سرمایه جدید وارد شرکت نمیشود سرمایه جدیدی وارد شرکت نمیشه سرمایه شرکت افزایش پیدا نمیکنه خب شکا میاد و سرمایش می دن به شرک جدید یعنی تغییر سرمایه اتفاق میفته مثل اینکه از این جیب پولو درمیاره میذاره این تو اینجور خب سرمایه از یک از شرکای قبلی کم میشه میاد رو شریک جدید این اتفاق میفته خب در اینجا خب پس سرمایه شرکای قبلی کم میشه به سرمایه شرک جدید اضافه میشه هیچ پول جدیدی به شرکت وارد نمیشه در اینجا اصلا به شرکت ارتباط پیدا نمیکنه که حالا ممکنه شرک جدید بیاد از یه شرکتی سهم و ارزون بخره یا از یک ببخشید از یک شریکی سهمو ارزون بخره از یه شریک دیگه سهمو گرونتر بخره اصلا به شرکت ارتباطی نداره شرکت میگه برای من مبلغ اسمی سرمایهای که جابهجا شده مهمه بقیه که حالا چقدر خریدی به چه رقمی خریدی گرون خریدی ارزون خریدی دیگه دیگه اون ارتباط به من نداره اون معاملات خارج از شرکته شما رفتی بیرون نشستی و با هم معامله کردی ارتباطی با شرکت نداری و پس تنها ثبتی که در این حالت ما میزنیم اینه سرمایه شرکای قبلی بدهکار میشه سرمایه شریک جدید به سان کار میشه وسلام تنها ارتباطی که در واقع به شرکت داره مبلغ اسمی سرمایهای هست که جابهجا میشه سرمایه شرکی قبلی که فروختن سرمایهشان و بدهکار میشه سرمایه شریک جدید بستانکار میشه جابهجایی سرمایه اتفاق میفته در این حالت در قبل از ورود شریک جدید یا بعد از ورود شریک جدید ترازنامه من سرمایه من هیچ تغییری نمیکنه این میشه حالت اول اما در حالت دوم که از طریق معامله با شرکت انجام میگیره در اینجا سرمایه جدید به شرکت وارد میشه سرمایه جدید به شرکت وارد میشود یعنی چی یعنی سرمایه شرکت افزایش پیدا میکنه پول جدید وارد شرکت میشه سرمایه شرکت بیشتر میشه دیگه شریک جدید نمیاد از شرکای قبلی سرمایه شونو بخره بلکه سرمایهگذاری جدیدی در شرکت انجام میده از یه یه طرف داراییهای شرکت افزایش پیدا میکنه از اون طرف سرمایه شرکت بیشتر میشه در این حالت د تا ممکنه که اتفاق بیفته بنویسم بعد توضیح بدم با تجدید ارزیابی داراییها د بدون تجدید ارزیابی داراییها با تجدید ارزیابی بدون تجدید ارزیابی تجلیل ارزیابی یعنی چی ببینید خیلی ساده و خلاصه بهتون بگم ما در حسابداری یه اصلی داشتیم به نام اصل بهای تمام شده درسته اصل بهای تمام شده چی میگفت میگفت آقا داراییها زمانی که خ خریداری میشه به بهای تمام شده در ترازنامه ثبت میشه خب این این اصل چه اشکالی داشت چه ایرادی داشت خب من دارایی و خریدم در ترازنامه به بهای تماشا ثبت کردم در اون کشورهایی که تورم وجود داره مثل کشور ما چه اتفاقی میفته در طول زمان این داراییها گرونتر میشن دیگه شما فرض کنید که من ۱۰ سال قبل یه میزی خریدم ۱۰۰ هزار تومن الان همون میزو بخوام برم بخرم میشه مثلاً ۲ میلیون تومن یک دارایی مشابه ولی با رقمهای متفاوت خب این باعث میشه که ترازنامه شرکت بعد از گذشت یک زمانی در واقع حالا ۵ سال ۱۰ سال در بستگی به اون میزان تورم در کشور داره دیگه اون اعتبار خودشو از دست میده چون قیمتهاش دیگه ارزش آنچنانی نداره قیمتهاش دیگه بهروز نیست قیمتهاش دیگه درست نیست برای اینکه این مشکلو بیان حل بکنن یکی از راهکارهایی که ارائه کردن گفتن تجدید ارزیابی میکنیم هر چند سال یک بار میایم چیکار میکنیم داراییها رو تجدید ارزیابی میکنیم قیمت گزاری مجدد میکنیم خب گفتن یک راهکاری که ارائه کردن که این قضیه رو یه مقدار بهترش بکنه بحث تجدید ارزیابی خب در اینجا هم ممکنه که قبل از اینکه شرکا در واقع شریک جدید وارد شرکت بشه شرکا بیاد با هم توافق بکنن که داراییهای شرکتو چیکار کنن تجدید ارزیابی بکنند این اتفاق کی میفته زمانی میفته که شرکت شرکت قدیمیه ترازنامه من ترازنامه قدیمیه بعد شرکه جدید میاد میگه که آقا این تراز نامهای که شما میدید بالاخره ترازنامه زمانش گذشته و خیلی قدیمیه قیمتها خیلی قدیمیه من که میخوام پول بیارم در این شرکت سرمایهگذاری میکنم میخوام وضعیت درست و وضعیت فعلی شرکتو بدونم پس بیایین شما قبل از اینکه من وارد بشم داراییها تونو تجدید ارزیابی بکنید میان داراییها رو تجدید ارزیابی میکنن قیمتگذاری مجدد میکنن و عرض به حضور اینا رو ثبت میکنن بعد از اینکه ترازنامه من آپدیت شد به اصطلاح ترازنامه من به روز شد این شرکه جدید میاد و وارد شرکت میشه به این میگن تجدید ارزیابی دار حالا نحوه تجدید ارزیابی و ثبتهای حسابداری که ما در تجل ارزیابی میزنیم من انشاالله با حل مثال و مسئ مسله خدمتتون توضیح میدم اما زم زمانی اتفاق میفته که میان میگن که آقا شرکت خیلی قدیمی نیست مثلاً مال دو سه ساله دیگه تفاوت آنچنانی در قیمتها اتفاق نیفتاده و لزومی هم نمیبینن که بخوان تجدی ارزیابی بکنن میگن نیازی نیست قیمتها خیلی تفاوت مثلاً نکرده نیاز به تجدید ارزیابی وجود نداره بدون تجدید ارزیابی در واقع این شریک وارد شرکت میشه زمانی که بدون تجدید ارزیابی شریک وارد شرکت میشه ه تا اتفاق میتونه بیفته س حالت میتونه اتفاق بیفته من بنویسم بعد توضیح بدم یک حالت اینه که آ بزرگتر از ۰ باشه یک حالت اینه که آ کوچکتر از ۳۰ باشه و حالت سوم اینه که آ برابره با برابره با ببخشید اینو من اشتباه نوشتم برابره با ۰ باشه حالا آ چیه آی منظور اینوست مننت دیگه آی منظور سرمایه گذاری شریکه آی منظور آورده شریکه اینوست مننت آ یعنی اینوست مننت سی یعنی چی یعنی کپیتال یعنی سرمایه سرمایه که شریک مالکش میشه پس آی پولی که میاره ۰ سرمایهای که مالک میشه دقت بکنید سه حالت ممکنه پیش بیاد ممکنه میزان پولی که میاره آیش بزرگتر از میزان سرمایهی باشه که بهش تعلق میگیره حالت دوم اینه که میزان پولی که میاره کمتر از میزان سرمایهای که بهش تعلق میگیره باشه و حار سومم برابره یعنی میز به هر میزان پول میاره به همون میزان م سرمایه رو صاحب میشه و مالک میشه این سه تا حالت ممکنه رخ بده اما حسابداری این سه حالت چه جوریه ما دو روش حسابداری داریم روشهای حسابداری برای این روش حسابداری برای این یکی بهش میگن روش پاداش اصطلاحاً یکی بهش میگن روش سرقفلی پس برای اینکه حساب دارشو بتونیم بکنیم د تا روش عرض به حضور داریم یکی روش پاداش بهش میگن و دیگری روش سرقفلی بهش میگن خب این این چارتی که شما میبینید من کوچیکش کنم که شما کامل ببینید این چارت کل بحث ورود شریکه کل بحث ورود شریک اینجا من خدمتتون نوشتم خب حالا بریم سراغ تکتک اینها بریم سراغ تک به تک اینها ببینیم که براشون میتونیم مثال و مسئله پیدا بکنیم و حل بکنیم بعضی از توضیحاتم اونجا من خدمتتون توضیح میدم خب بیایم در روی متن درس همون کتاب آقای اصول حسابداری دو آقای جمشید اسکندری بیایم بحث ورود شریک از طریق خرید یا خرید تعداد یا قسمتی از سهم و شرکه شرکای قدیم توسط شرک جدید که همون حالت اول میشه که گفتیم در اینجا با با هم معامله میکنن شلکا و ارتباطی به شرکت نداره ببینید مثالش ببینید میگه فرشاد و فرهاد خب میگه که فرشاد و فرهاد و فرزاد شرکای یک شرکت تضامنی به نسبت تت یک پنجم و یک پنجم و سه پنجم یعنی اینجوریه فرشاد یک پنجم اینم یک پنجم اینم سه پنجم اینجوریه دست و دزیان سحیم هستن سرمایه هر یک از آنها یک میلیون د میلیون و ه میلیونه در تاریخ ۲۱ اردی بهشت میگه فرشاد با موافقت سایل شورکا نصف سر سهم و شرکه خود را به ۷۰۰ هزار ار به فرشید فروخت فرشید در واقع شریک جدیده خب شریک جدیده میگه فرشاد فرشاد کدوم بود اولیه بود چقدر سرمایه داشت ی میلیون نصفش ی میلیون ی میلیون نصفش میشه ۵۰ درصدش میشه چقدر ۵۵۰۰ هزار ۵۰۰۰ هزار به فروخته و شرک جدید خب پس چی ثبتش چی میشه سرمایه فرشاد کم میشه سرمایه فرشاد ۵۰۰ ۰۰۰ کم میشه سرمایه شرک جدید که بشه همون فرشید ۵۰۰ ۰۰۰ بیشتر میشه ببینید در این حالت سرمایهها عوض نمیشه بیشتر و کمتر نمیشه و فقط جابهجایی سرمایه اتفاق میفته این در واقع اون حالت اول که ساده بود و اما بحث ورود شریک و این مثال و ما با هم حل بکنیم میگه احمد و محمود احمد و محمود شرکای یک شرکت تضامنی دو پنجم مال احمده سه پنجم مال محموده در سود و زیان سحیم هستن و سهم و شرکه هر یک از آنها یک میلیون و۶۰۰ هزار مال احمده ۲ میلیون مال محموده خوب گوش کنید در تاریخ ۳۱ خرداد شرکا توافق کردن که آقای محمد با پرداخت یک میلیون و ۸۰۰ هزار به عنوان شرک جدید وارد شرکت بشه و یک چهارم سرمایه رو چیکار کنه مالک بشه خب حالا میخوایم حل بکنیم اینو دقت بکنید من روی همین حل دیگه حل خودم نمینویسم اینجا توضیح میدم میدم ببینید سرمایهها قبلاً چقدر بود ۱ و۶۰۰ مال احمد بود مال احمد بود ۲ میلیون مال محمود بود خب جمعاً چقدر بود سرمایه شرکت ۳ میلیون و۶۰۰ هزار چقدر قراره این شرک جدید پول بیاره ۱ میلیون و۸۰۰ هزار اگر این شرک جدید ی و ۸۰۰ بیاره جمع سرمایه شرکت چقدر میشه میشه ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار خوبه تا اینجا خب این آقای شرک جدید یک یک و۸۰۰ پول آورده چقدر سهم میخواد از سرمایه یک چهار خب از سرمایه کل یک چهارم میخواد سرمایه کل من میشه ۵ و۴۰۰ که یک چهارمش میشه ی میلیون ۳۵۰ هزار دقت بکنید اینجا آوردش چقدره آیش چقدره آی آیش ی میلیون و۸۰۰ هزاره سیش چقدره چقدر میخواد ی میلیون و ۳۵۰ هزار ی میلیون و ۵۰ هزار پس آی بزرگتر از س ۰ هست حالت اول دقت بکنید آ بزرگتر از ۳۰ هست آ میزان آورده هست ی و۸۰۰ ۳۰ میزان سرمایه کپیتال هست یک میلیون ۳۵۰ ۱ و۸۰۰ آ بزرگتره خب در این حالت چیکار میکنیم میایم میگیم که ثبتو ببینید ثبتو ببینید میگیم آقا پول آورده به شرکت دیگه وجه نق بدهکار ۱ میلیون ۸۰۰ هزار خب سرمایه محمد شریک جدیده سرمایه محمد قراره چقدر باشه یک میلیون ۳۵۰ هزار دیگه اینم ۱ میلیون ۳۵۰ هزار الان ۱ میلیون ۳۵۰ هزار که نوشتیم بدهکار به استان کار ما اختلاف داره یعنی ۱ میلیون ۸۰۰ هزار چقدر بیشتر از ۱ میلیون ۳۵۰ هزاره ۴۵۰ هزار این ۴۵۰ هزار رو باید چیکار کنیم اختلاف حسابو این ۴۵۰ هزار رو باید بزنیم به حساب سرمایه شرکای قبلی شرکای قبلی کیا بودن شرکای قبلی ببینید شرکای قبلی احمد و محمود بودن احمد و محمود چه نسبتی و سحیم بودن احمد دو پنجم محمود سه پنجم پس ۴۵۰ هزاری که اینجا ۴۴۵۰ هزار اختلافه این ۴۵۰ هزار رو به نسبت دو پنجم و س۳ پنجم به این اونا تقسیم میکنیم که دو پنجمش میشه همون ۱۸۰۰ هزار سه پنجمش میشه ۲۷۰ هزار اینو میدیم به حساب سرمایه احمد و سرمایه محمود به این میگن پاداش شریک جدید به شرکا قبلی پاداش شریک جدید به شرکای قبلی خیلی ساده خب چیکار کردیم پس چیکار کردیم کل سرمایه رو اینکه پول آورده کل سرمایه رو حساب میکنیم چقدر سرمایه میخواد ضرب در اون نسبته میکنیم میزان در واقع کپیتال مشخص میشه میزان آورده آیشم که معلومه یک و ۸۰۰ خب الان آ بزرگتر از ۰ هست در این حالت این در این روش پاداش ها دقت بکنید روش پاداش این روش پاداش خب در این حالت عرض به حضور که آ بزرگتر از ۰ هست اون اختلاف ۱ ملیون و۸۰۰ هزار که پول آورده و ۱ میلیون ۳۵۰ هزاری که سرمایه میخوادو میدیم به شرکای قبلی به چه نسبتی به همون نسبت سود و زیانی که اینها سحیم هستند خب این از این قسمت اما ایکاش یک مسئلهای هم داشتیم که آی کوچکتر از سرمایه میشد ببینید چون کتاب من الان دیدم که رفت سراغ سرقفلی و بذار برم پایین ببینم که در مورد عرض به حضور یه چک بکنیم آره اینجا گفته یک و ۱۵۰ در واقع سرمایش کپیتال شه آ بیایم اینو حل بکنیم پس اون بالایی چی بود بالایی کدوم حالت بود پاداش زمانی که پاداش زمانی که آ بزرگتر از سی هستش الان یه مسئله حل بکنم که این با ۳۰ بزرگتر باشه پایین هست پایین نوشته کتاب ببین اینجا میگه با در نظر گرفتن اطلاعات مثال ۵۱۳ همون مثالی که ما خوندیم با فرض اینکه محمد با پرداخت ی میلیون به عنوان شریک جدید وارد شرکت بشه و در یک چهارم م سحیم باشه ببینید سرمایه قبلی ما چقدر بود س با ۶۰۰ خب الان این میگه ا در اون مثال قبلیه ی میلیون ۸۰۰ آورده بود الان ی میلیون پی پول میاره و همون میزان سرمایه رم میخواد ی میلیونم پول میاره جمع سرمایه میشه چقدر ۴ میلیون ۶۰۰ هزار چقدر سهم میخواد یک چار رو میخواد چ و۶۰۰ و ضرب ۱۴ بکنیم میاد ۱ میلیون ۱۵۰ هزار میزان آوردش آیش چقدره ی میلیون میزان سرمایه یش چقدر ی میلیون و صد و ۵۰ هزاره یعنی این بار ۳۰ بزرگتر از آ هست آ کوچکتر از سی هست خب در روش پاداش در روش پاداش میایم چیکار میکنیم میایم این ثبتو میزنیم ببین میگیم آقا چقدر پول آورده ی میلیون چقدر سرمایه میخواد سرمایه محمد ب اسان کار ۱ میلیون ۱۵۰ هزار الان بستانکار ما بیشتر از بدهکاره ۱۵۰ هزار اون ۱۵۰ هزار رو میبریم به نسبت همون دو پنجم و سه پنجم بین احمد و محمود تقسیم میکنیم منتها این بار سرمایه احمد و سرمایه محمود به دهکار میشن در حالت قبلی سرمایه احمد و سرمایه محمود بستانکار شدن در اینجا سرمایه احمد و سرمای محمود بدهکار شدن ببینید ۱۵۰ هزار ضرب ۲۵ ۱۵ زار ضرب سه پنجم که میشه ۶۰ هزار و۹۰ ۹۰ هزار که بدهکار میشه به این حالت میگن پاداش شرکای قبلی به شریک بگید جدید پاداش شرکای قبلی به شریک جدید اینم روش پاداش در حالتی که دیگه یکی عدم تخصیص پاداش ببینید اینم این حالته دیگه زمانی که آ مساوی سی هست دقت بکنید س سه حالت داشتیم دیگه آ بزرگتر از سی آ کوچکتر از سی و آ مساوی سی در اینجا گفته که همون اطلاعات در نظر بگیرید این با یک و ۲۰۰ پرداخت میکنه یک چهارمش م در واقع سرمایه میخواد آقا سرمایه قبلیم چقدر بوده ۳ میلیون ۶۰۰ هزار خب ۳ میلیون ۶۰۰ هزار سرمایه قبلیم بوده چقدر این بار پول آورده ی و ۲۰۰ م پول آورده جمع سرمایه میشه چقدر چ و۸۰۰ خب چقدر سرمایه میخواد پس آی من چقدره آی من ۱ و ۲ه سرمایه چقدر میخواد سرمایه ۱/۴ دیگه ۴ میلیون ۸۰۰ هزار ضرب ی چهارم میشه ۱ میلیون ۲۰۰ هزار ۰ من هم ی میلیون و ۲۰ هزاره پس آ مساوی ۳۰ هستش آ مساوی ۳۰ هست اینجا دیگه خیلی ساده است دیگه اصلاً نه شریک جدید به شراک قبلی پاداش میده نه شریکهای قبلی به شرک جدید پاداش میده میشه وچ نق بانک بدهکار ۱ میلیون ۲۰۰ هزار سرمایه محمد که شرک جدیده بستانکار ی میلیون و ۲۰۰ هزار بدهکار و بستانکار ما دقیقاً با هم برابرن اینجام دیگه به هیچکسی پاداش تعلق نمیگیره این میشه روش پاداش خب و اما روش سرقفلی ببینیم که روش سرقفلی به چه شکله اول من یه توضیحی بدم راجع به روش سرقفلی بعد حالا بیام سراغ حل مسئله ببینید سرقفلی اولاً چیه سرقفلی در حسابداری من خیلی خلاصه توضیح میدم که چون قراره در درسهای بعدی در ترمهای بعدی شما این سرقفلی رو به صت کامل بخونید پس من اینجا خیلی مختصر و در واقع یه توضیح میدم برای اینکه یک آشنایی کلی داشته باشید انشاالله در درسهای بعدی به صورت مفصل راجع به این بحث خواهد شد سر قفی در حساب داره یک دارایه یک دارایی نامشه است خب این سرقفلی که در واقع ما اینجا میخونیم ناشی از در واقع ورود شریک یا ناشی از خروج شریک خواهد بود خب ببینید سرقفلی در شرایط مختلف شناسایی میشه احتمالاً شما کلمه سرقفلی بارها شنیدید در حالا از مقابل یه مغازهای رد میشید بعد میبینید که نوشته سرقفلی این مغازه واگذار میشه البته اون سرقفلی در واقع با این سرقفلی فرق میکنه منتها ش اون من اون کلمه سرقفلی مدنظرم هست که شما بارها و بارها در کوچه و خیابون این کلمه سرقفلی رو احتمالاً دیدید و شنیدید این سرقفلی که ما مد نظرمون هست معمولاً در زمانی که در شرکتهای تضامنی شریک جدیدی وارد میشه یا شریکی از شرکت خارج میشه در سایر شرکتها زمانی که شرکت د تا شرکت میخوان با هم ادغام بشن زمانی که د تا شرکت میخوان با هم ترکیب بشن زمانی که یک شرکتی میخواد فروخته بشه خب این مواقع این در واقع دارایی شناسایی میشه قابل شناسایی هست حالا ما سرقفلی مثبت داریم سقفی منفی داریم همه اینها در واقع مباحث بسیار پی پیچیدهی هستن که در حسابداری وجود داره منتها اون چیزی که ما اینجا مد نظرمون هست ا سرقفلی که ناشی از ورود شریک هست حالا بعدش سرقفلی ناشی از خروج شریک م خدمتتون توضیح خواهم داد ببینید این سرقفلی ی فرمولی داره این سرقفلی من اگر اینجا بنویسم فرمول شو سر قفلی برابر است با ارزش شرکت منهای خالص ارزش متعارف داراییهای شرکت این خالص ارزش متف داراییهای شرکت همون میشه جمع سرمایه شرکت پس از ورود شریک جدید خب این هم میشه یعنی فعلاً ما در فرمول اصلیه اینه ها فرمول اصلیه اینه دقت بکنید فرمول اصلیه اینه منتها در شرکتهای تضامنی ما خالص ارزش متعارف داراییهای شرکت و همون جمع سرمایه شرکا پس از ورود شرک جدید قلمداد میکنیم پس این از یعنی ما از جمع سرمایه شارک های قبلیو به اضافه پولی که شریک جدید وارد میکنه اینو به عنوان خالص ارزش متعارف داراییهای شرکت لحاظ میکنیم و اما ارزش شرکت چیه ببینید ارز شرکت یه فرمولی داره البته بستگی به این داره ا که آیا آی من بزرگتر از ۳۰ هست یا آی کوچکتر از ۳۰ هست اگر آ بزرگتر از ۳۰ باشه یعنی میزان آورده بیشتر از میزان سرمایهی باشه که شریک میخواد ارزش شرکت اینجوری محاسبه میشه ارز ش شرکت برابر خواهد بود با مبلغ سرمایه گذاری شریک جدید تقسیم بر ن نسبت سرمایه شریک جدید اگر آی یا میزان آورده بیشتر از میزان سرمایهای باشه که شرک جدید میخواد فرمول ارزش شرکتو ما اینجوری محاسبه میکنیم میگیم که میزان پولی که شرک جدید آورده تقسیم ب نسبت سرمایهی که شریک جدید میخواد اما زمانی که آی کوچکتر از ۰ هست ارزش ارزش شرکت برابر خواهد بود با مبلغ سرمایه شرکای قبلی تقسیم بر نسبت سرمایه شرکای قبلی خب این چیه مفهومش چیه و چرا به این شکل حساب میکنیم زمانی که میزان آورده شریک بیشتر از میزان عرض به حضور سرمایهای باشه که طلب میکنه و میخواد در این حالت یعنی ارزش شرکت به صورت مثبت برا آورد شده ارزش شرکت خیلی زیاده ارزش شرکت بیشتر از اون چیزیه که شریک جدید در واقع طلب سرمایه میکنه به نسبت در واقع نسبتی از کل سرمایه شرکت ببینید من اینجا مجبورم که یه خلاصهای از بحث سرقفلی رو بگم به شما بعد که این قابل فهمتر باشه دقت بکنید ببینید شما فرض کنید یه اتاقی و با تمام ابزار و اساسه و تجهیزاتش در نظر بگیرید فرض کنید که این اتاق شرکته این داراییها و اساسیه و در واقع این مبل و صندلی و میز و همه اینها هم داراییهای این شرکته خوب دقت بکنید اول اون مفهوم بایستی بگیری بعد در واقع بیایم سراغ اینها من حالا خواستم اونو توضیح ندم بعد دیدم که اگر اونو متوجه نشید خب اینا رو متوجه نمیشید مفهومش من میخوام این شرکتو کل داراییها شو بفروشم خب تک به تک میام اول میزو میفروشم بعد صندلی هامو میفروشم بعد مبل میفروشم بعد فرشو میفروشم بعد تلویزیونو میفروشم بعد همه ایناها رو دونه دونه بخوام بفروشم خب خ تمام داراییها رو تک به تک بخوام بفروشم مثلاً برا من درمیاره ی میلیون دقت بکنید به این میگن ارزش روز دارایی به این ی میلیون اسمش چیه یک میلیون ارزش روز یا ارزش متعارف دارایی خب از کجا فهمیدیم خب چون تک به تک داراییها رو بردیم بازار قیمتگذاری کردیم و فروختیم همش درآورد ی میلیون خب این ارزش روز دارایه حالا شما فرض کنید یه نفری حاضره اومده گفته آقا شما یک جا همه اینو بهم بدید ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دقت بکنید اومده گفته یه جا من همه اینو میخرم ۱ و ۲۰۰ یعنی چی یعنی حاضر ۲۰۰ هزار بالاتر از ارزش بازار به ما پول بده همشم یک جا بخره دقل بکنید اگر من تک به تک داراییها مو میفروختم درمیاورد ی میلیون این آقا اومده گفته آقا من یک جا همشو میخرم ۱ و ۲۰ یعنی حتی ۲۰۰ هزار تا بالاتر از ارزش بازار حاضره که چیکار کنه پول پای این داراییها بده خب چرا این ۲۰۰ هزار و حاضر که بیشتر پرداخت بکنه بیشتر از ارزش روز دارایی پرداخت بکنه به خاطر اون اعتبار شرکت به خاطر اون ارزش شرکت به خاطر اون شهرت شرکت به خاطر اون مشتریای شرکت به خاطر اون محصولاتی که اسم درآورده در بازار ها همه به خاطر همه ایناها حاضر ۲۰۰ هزار بالاتر از ارزش روز دارایی پرداخت بکنه کنه به این اختلاف ۲۰۰ هزار بالاتر بهش میگن بهش میگن سرقفلی میگه این سرقفلی شرکته این ارزش اعتباریه که شرکت در طول سالیان مختلف چیکار کرده کسب کرده و یک نفر حاضره ۲۰۰ هزار بیشتر از ارزش دارای های شرکت پول پرداخت بکنه فقط به خاطر این اعتبار شرکت فقط به خاطر این داراییها به خاطر این عرض به حضور مشتریای شرکت به خاطر این کسب اعتباری که انجام داده به خاطر این اعتبار محصولات شرکت به این میگن سرقفلی به خاطر این میگیم که سرقفلی هیچ موقع در حالت عادی شناسایی نمیشه خب زمانی که میخوایم یک تغییر تحول بزرگی در شرکت ایجاد بکن کنیم این سرقفلی ایجاد میشه و شناسایی میشه ترکیب شرکت ادغام شرکت خرید و فروش شرکت در شرکتهای تظاهری ورود شرک جدید به شرکت خروج شرک از شرکت همه اینها رویدادهای مهمی هستند که باعث میشن این سرقفلی شناسایی بشه در دفاتر حسابداری خب پس امیدوارم که تونسته باشم مفهوم سرقفلی رو به شما منتقل کرده باشم مفهوم سرقفلی اینه خب اینجا الان فرمولو ببینید فرمول ببینید ارزش شرکت بیشتر از ارزش متعارف داراییهای شرکته ارزش روز داراییهای شرکته به این میگیم سر گفتی حالا زمانی که شریک حاضر بیشتر از اون سهمی که در شرکت میخواد پول به شرکت پرداخت کنه چرا حاضر بیشتر از اون میزان سرمایهای که از شرکت طلب میکنه پول پرداخت کنه به خاطر همین اعتبار شرکت به خاطر همین اسم شرکت به خاطر این نام تجاری شرکت به خاطر مشتریای شرکت به خاطر اعتباری که در چندین سال این چیکار کرده این کسب کرده و چون در واقع این شریک جدید اومده و حاضر به نسبت سرمایه خودش پول مازادی پرداخت بکنه بر اساس این میایم و ارزش شرکتو حساب میکنیم این از حالت اول و اما زمانی که برعکسه یعنی شرکه جدید پول کمتری پرداخت میکنه نسبت به نسبت به سرمایهای که طلب میکنه این یک سیگنال منفی به بازار هست این یعنی اعتبار شرکت کمه ارزش شرکت کمه خب در این حالت زمانی که آی ما کوچکتر از ۳۰ هست شریک جدید حاضر نیست حتی به اندازه سرمایهای که طلب میکنه پول پرداخت کنه پس این یعنی اعتبار شرکت پایینه و اگر من بیام سرقفلی به این شکل قبلی محاسبه بکنم باعث ایجاد سرقفلی منفی در شرکت میشه و این سرقفلی منفی خیلی بده و و هیچ موقع شرکت حاضر به شناسایی سرقفلی منفی در دفاتر نیست خب چون من مثل اینکه من خودم دارم به همه میگم که آقا این شرکت من اعتبار نداره ها پس هیچ موقع شرکت زیر بار این سرقفلی منفی نمیره برای اینکه از سرقفلی منفی خلاص بشه میاد ارزش شرکتو بر اساس میزان سرمایه شریکهای قبلی و نسبت سرمایه شکهای قبلی محاسبه میکنه خب پس دلیل اینکه ما د تا فرمول متفاوت داریم اینجا به این شکل برای این منظور هست خب حالا بریم سراغ همون مسائلی که برای پاداش روش پاداش حل کردیم بیایم همون مسائل برای روش سرقفلی هم حل بکنیم ببینیم که اصلاً میشه یا نمیشه برمیگردم به مسئله خب دوباره همین مسئله رو میخونم میگه احمد و محمود شکهای یک شرکت تضامنی دو پنجم و سه پنجم در سود و زیان سحیم هستند سهم و شرکه هر یکی از آنها ۱ و ۶۰۲ میلیون هست در تاریخ ۳۱۴ ۳۱ خرداد شرکا توافق کردن که آقای محمد با پرداخت ۱ و۸۰۰ به عنوان شریک جدید وارد شرکت بشه در یک چهارم سحیم بشه خب من اینو چون اینجا به روش پاداش حر کرده من این و میام و عرض به حضور اینو به روش سرقفلی هم حل میکنم پس ببینید احمد محمود و محمد سه تا شریک داشتیم دیگه خب مینویسم احمد محمود محمد خب این مم شریک جدیده حالا سرمایه هاشونو بنویسیم سرمایه هاشونو بنویسیم ۱ و۶۰۰ ۲ میلیون و ی و۸۰۰ میاره ی میلیون و ۶۰۰ هزار ۲ میلیون و ۱ میلیون و۸۰۰ میخواد بیاره جمعاً چقدر میشه میشه س۳ و۶۰۰ چ و۶۰۰ ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار درسته ۵ میلیون ۴۰۰ هزار کل در واقع سرمایه شرکت میشه این آقای محمد شریک جدید چقدر سرمایه میخواد یک چهارم میخواد یعنی ۵ میلیون و ۱۴۰۰ هزار ریال اگر ضرب در یک چهارم بکنم چقدر در میاد گفتیم یه بارم میزنیم باش حساب که مطمئن باشیم ببینیم ۵۴۰۰ تقسیم بر ۴ میکنم یک چ ی میلیون و ۳۵۰ میشه ی میلیون و س پ۰ هزار میشه خب ی و ۳۵۰ خب الان البته اینا رو کامل حل کردیم ها ولی این بار میخوام از روش پاداش برم جلو ببینم که چی میشه پس آی آی یک میلیون ۸۰۰ هزار ۰ ی میلیون و۵۰ هز هزار پس آی من بزرگتر از ۳۰ هست پس فرمول من چیه فرمول فرمول سرقفلی که اینجا نوشتیم دیگه حالا دوباره کاری هم نشه دوباره ننویسیم که تایم ویو گرفته نشه سرقفلی ارزش شرکت منهای خالص ارزش متعارف داراییهای شرکت یا گفتیم جمع سرمایه شرکت پس از ورود شرک جدید خب ارز شرکتم از این فرمول حساب میکنیم از این فرمول اولی مبلغ سرمایه گذاری شرکه جدید تقسیم ب نسبت سرمایه شریک جدید مبلغ سرمایه گزاری چقدره پس ارزش شرکتو میگم که مبلغ سرمایه گذاری شرک جدید چقدره یک میلیون و۸۰۰ هزاره چقدر نسبت سرمایه میخواد یک چرو میخواد خب دور به دور نزدیک به نزدیک چی چی میشه ۱ میلیون ۸۰۰ هزار ضرب دار ۴ ۱ میلیون و۸۰۰ ضرب دار ۴ میشه ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار ارزش شرکت شد حالا سرقفلی فرمولش چی بود یه بار دیگه نگاه میکنم که عرض به حضور شما ببینید ارزش شرکت که الان آوردیم ۷ و۲۰ منهای جمع سرمایه شرکت خب ر میاد سرقفلی سر قفلی برابر است با ارزش شرکت چقدر آوردیم ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار منهای منهای چی جمع داراییهای شرکت یا جمع سرمایه شرکت ۵ میلیون و ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار خب ۷ و ۲۰ و منهای منهای پ و ۴۰۰ بکنیم چقدر میاد یک میلیون و ۸۰۰ هزار ی میلیون و ۸۰۰ هز ببین اتفاقی این چی شده ها یک یه بارم بزنیم ببینیم که درست آوردیم یه مو آره دیگه درست آ ۷ و۲۰۰ منهای ۵ و۴۰۰ این به صورت اتفاقی این یک و۸۰ با این یک و۸ صده برابر شده ها ولی هیچ موقع اینجوری نمیشه یعنی شما تصور نکنید که سر قفلی همون برابر آورده شرکه نه این حالا به صورت اتفاقی اینجوری دراومده این جواب مسئله اینجوری درومده خب سرقفلی یک و ۸۰۰ شناسایی کردیم سرقفلی رو یک و ۸۰۰ شناسایی کردیم حالا میایم چیکار میکنیم این سرقفلی و میدیم به شرکای قبلی دق بکنید این سرقفلی تقسیم میکنیم بین شرکای قبلی چرا سرقفلی بین شرکای قبلی تقسیم تقسیم میکنیم علت چیه چون این شرکای قبلی بودن که با عملکرد خودشون تونستن برای این شرکت چیکار کنن سرقفلی ایجاد بکنند اعتبار ایجاد بکنند چون خدمتتون عرض کردیم سرقفلی ناشی از اعتبار شرکته اسم شرکته نام تجاری شرکته خب و کیا ایجاد کردن این اعتبار شرکتو شرکای قبلی شرک جدید که الان داره میخواد وارد بشه پس نقشی در ایجاد این سر قفلیه نداشته پس ما میایم این سرقفلی و تقسیم میکنیم به نسبت سود و زیانی که مسئله به ما اعلام کرده بین شوکهای قبلی به چه نسبتی دو پنجم و سه پنجم میایم میگیم که یک میلیون و۸۰۰ هزار که سرقفلی بود ضرب دار دو پنجم و ی میلیون و۸۰۰ هزار ضرب در سه پنجم چقدر میاد تقسیم بر اگر ۵ بکنیم ۳۶۰ میاد ضرب در دوش بکنیم ۷۲۰ هزار این میاد خب و یک میلیون و ۸۰ هزارم میاد خب این میشه سهم اون شریک اولی اسمش چی بود بود احمد این یکی محمود این احمد اینم محمود پس چرا تقسیم کردیم چون خب اینا باعث شدن دیگه اینا عملکرد خوبی داشتن که در واقع نفر سوم حاضره بیش از اون چیزی که طلب میکنه پول پرداخت کنه خب ثبتش میام میگم که سرقفلی بدهکار یک میلیون و۸۰۰ هزار چی به استان کار چی به استان کار سرمایه احمد سرمایه محمود مال احمد ۷۲۰ هزار بیشتر میشه مال محمود ی میلیون و ۸ هزار بیشتر میشه خب سرقفلی جزء داراییهای نامشهود شرکته در ترازنامه در قسمت داراییهای نامشهود در واقع طبقه بندی میشه خب سرمایهها هم بیشتر میشه حالا چرا زدیم سرمایه مگه من نگفتم که سرمایه در ایران ثابته بله چون شریک جدید میاد اصلاً کلاً اساسنامه عوض میشه پس اشکالی نداره حتماً هم بایستی بزنیم به حساب سرمایه خب حالا سرقفلی شناسایی شد این شرکه جدید وارد میشه شرکه جدید چقدر پول آورده میگیم که بانک بدهکار ۱ میلیون و۸۰۰ هزار سرمایه اسمش چی بود سرمایه محمد سرمایه محمد بستانکار یک میلیون و چی ۸۰۰ هزار ببینید پس این یک و ۸۰۰ و این سرقفل یک و ۸۰۰ اتفاقی ایجاد شده ها یعنی همیشه به این شکل نخواهد بود این از این مسئله که از طریق سرقفلی همون مسئله قبلی بود ما از طریق سرقفلی حلش کردیم حالا بریم یه مثال دیگه هم حل بکنیم مثال مربوط به همینه دیگه همینو به صورت یک و۸ ببینید آورده همین مسئله رو به صورت سر قفی هم حل کرده دقیقاً همون ثبتهای که ما زدیم دقیقا همون ثبتها رو زده خب حالا مثال بعدی مثال بعدیو آره این مثال شو که در واقع پاداش حل کردیم این بار با سرقفلی حل میکنیم خب میگه که ی میلیون پرداخت کرده یک چارم میخواد بیایم اینجا ی میلیون پرداخت کردی یه چهارم میخواد آقا ی میلیون پرداخت بکنه ی میلیون پرداخت بکنه سرمایه چقدر میشه یک و۶۰۰ د میلیون و ی میلیون ببین یک و۶۰۰ بود د میلیون بود و یک میلیون درسته این محمد بود این احمد بود این محمود بود دیگه جمع سرمایه میشه چقدر س چ میلیون و۶۰۰ هزار خب الان یک چار رو میخواد دیگه درسته اگر چ و۶۰۰ تقسیم بر ۴ میلیون ۶۰۰ تقسیم بر ۴ بکنیم میاد ی میلیون ۱۵۰ هزار یک میلیون و صد و ۵ هزار خب آوردش چقدر آیش ی میلیون خ ستش چقدر سی ی میلیون ۱۵۰ هزار این بار ۰ بزرگتر از آی هست خب اگر من بخوام از طریق سرقفلی اینو حل بکنم میشه سرقفلی منفی خب مجبورم از فرمول دوم برم سر قفلی ارزش شرکتو خب خب فرمول دوم چی میگفت فرمول دوم میگفت که یه لحظه آها ارزش شرکت برابر است با چی مبلغ سرمایه شرکای قبلی مبلغ سرمایه شرکی قبلی چقدره این دو تاست ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار پس مینویسم ۳ میلیون و ۶۶۰۰ هزار تقسیم ب نسبت سرمایه شارکی قبلی ببین نسبت سرمایه چه چجوریه این محمد چقدر میخواد یک چارم میخواد دیگه مگه یک چهارم نمیخواد بله پس اگر یک چارم بدیم به محمد برای این دو تا چقدر میمونه سه چهارم دیگه س۳ چارم برای این دو تا میمونه پس اینجوری حساب میکنن ببین میگن آقا چقدر میخوایم بدیم به شرک جدید میگه ۱/۴ خب اگر ۱/۴ بدیم به شرک جدید چقدر میمونه برا شرکای قبلی سه چهار رو خب پس نسبت سرمایه شونم چقده س۳ چه دور به دور نزدیک به نزدیک یعنی چی ۳ میلیون ۶۰۰ هزار ضربدر ۴ تقسیم بر هه ۳ ملیون ۶۰۰ ضرب در ۴ میشه چقدر ۱۴ میلیون و ۴۰۰۰ هزار ۱۴ میلیون و ۴۰۰ تقسیم بر سه تقسیم بره سه بکنیم میاد ۴ میلیون ۸۰۰ هزار این ۴ میلیون ۸۰ هزار ارزش شرکته حالا سر قفلیه برابر است با ارزش شرکت که ۴ میلیون ۸۰۰ اومد منهای چی منهای جمع سرمایه دیگه ۴ میلیون و ۰۰ ۴ میلیون و۶۰۰ سرقفلی میاد ۲ هزار این میشه سرقفلی خب حالا این سرقفلی چیکار می کنیم دیگه این سر قفلیه رو به جای اینکه بدیم به شرکای قبلی میدیم به شرک جدید چرا آقا این شرکای قبلی برای ما سرقفلی منفی ایجاد کرده بودن دیگه حالا من چرا بایستی سرقفلی بدم اون اون یکیا خب پس چون شریکهای قبلی عملکردشون ضعیف بوده و باعث ایجاد سرقفلی منفی در شرکت شده من اینو بهش نمیدم خب چیکار میکنیم میگیم که آقا سرقفلی بدهکار ۲۰۰ هزار خب بانک پول آورده دیگه ی میلیون و ۸۰۰ هزار چی بستان کار سرمایه محمد که شریک جدیده ۲ میلیون یعنی به جای اینکه من سر در مثال قبلی من سرقفلی آوردم دادم به شرکای قبلی چرا گفتم آقا شکهای قبلی عملکردشون خوب بوده باعث ایجاد سرقفلی مث مثبت در شرکت شدن ولی این بار گفتیم آقا این سرقفلی رو بدیم به شریک جدید چرا آقا شریکهای قبلی عملکردشون ضعیف بود سرقفلی منفی ایجاد کردن خب پس میدیم به شریک جدید به شرک قبلی سرقفلی مثبت بهشون نمیدیم پس اینجا سرمایه محمد میشه چقدر میشه د میلیون اینم میشه عرض به حضور حالت دوم در حالت سوم هم که آقای برابر ۳۰ هست دیگه اصلاً مفهومی نداره ما اصلاً نه سرقفلی داریم نه پاداشی داریم این هم دیگه اصلاً نیاز به نوشتن هم نداره خب اینم از بحث سرقفلی و بحث عرض به حضور پاداش در ورود شریک به شرکت تضامنی یه بحثی هم داشتیم ورود شریک و تجدید ارزیابی داراییها اگر یادتون باشه یک حالتی داشتیم که میگفتیم با تجدید ارزیابی یه حالت بدون تجدید ارزیابی من بدون تجدید ارزیابی خدمتتون عرض کردیم که این مسائل بود هم سرقفلی بود هم پاداش بود اما با تجدید ارزیابی چهجوری میشه عرض کردیم تجدید ارزیابی یعنی میایم داراییها رو به روزش میکنیم قیم قیمتهای داراییها رو چیکار میکنیم به روز رسانی میکنیم به روزش میکنیم قیمت داراییها رو خب آپدیتش میکنیم قیمت داراییها رو چرا چون شرکت مال ۱۰ سال قبل قیمتها مال ۱۰ سال قبل ترازنامه من دیگه آپدیت نیست قیمتهای ب روزو به من نشون نمیده ببین صورت سوزان این ویژگی نداره ها فقط ترازنامه است که این ویژگی رو داره و قیمتهای قدیمیو نشون میده خب چون صورت سدو زیان درآمد و هزینه هر دوره رو نشون میده دیگه پس با تورم این صورت سود زیانه هم تورم پیدا میکنه و میاد بالا ولی ترازنامه اینجوری نیست ترازنامه خیلی از داراییها ال خصوص داراییهای ثابت در واقع قیمتهاشون تغییر نمیکنه و من باید بیام چیکار کنم اینا رو آپدیتش بکنم قیمتشو خب حالا بریم دنبال یه مسئلهای بگردیم اینجا ببینیم که عرض به حضور چه جوری میتونیم اینو حل بکنیم خب همین مسئله رو حل میکنیم همین مسئله ۵ ۱۹ و میام حل میکنم گفته ترازنامه شرکت تضامنی عباس و مهدی که به نسبتهای دو سوم و یک سوم در سود و زیان سحیم هستند در ۳۱ تیرماه به شرح زیر است یه ترازنامه داده خب داراییها و بدهیها و سرمایه اینجا هست میگه در تاریخ فوق یعنی در تاریخ ۳۱ تیر ماه با توافق شرکا صادق به عنوان شریک جدید وارد شرکت شد و عملیات زیرو انجام داد خب حالا با توجه به این عملیات شرکت ما متوجه میشیم که اینا اومدن داراییهای شرکتو چیکار کردن تجدید ارزیابی کردن حالا ببینیم که چهجوری این تجدید ارزیابی انجام میشه خب دیگه من نمینویسم چون اینجا ثبت رو داره فقط توضیح میدم میگه صادق مبلغ ۲۰۰ هزار ریال وجه نقد و یک دستگاه وسیله نقلیه به مبلغ ۸۰۰ هزار ریال وارد شرکت نمود و در ۱ پنجم سود و زیان سحیم شد خیلی خب خ ۲۰۰ هزار وچ نقد وچه نقد یا بانکو بدهکار میکنیم ۲۰۰ هزار بذارید من اینو وچ نق یا بانکو بدهکار میکنیم ۲۰۰ هزار وسیله نقلیه آورده ۸۰۰ هزار ۸۰۰ هزار وسیله نقلیه هم چیکار میکنیم بدهکار میکنیم در جمع سرمایه سابقو چیکار میکنیم ی میلیون بستان کار میکنیم خب این از اولی و اما دومی میگه برای بدهکاران مبلغ ۳۰۰ هزار ریال ذخیره مطالبات مشکوک کل وصول در نظر گرفته شد دقت بکنید یه توضیح بدم بعد زمانی که ما تجدید ارزیابی میکنیم زمانی که تجدید ارزیابی میکنیم خوب دقت بکنیم تمام درآمدها تمام هزینهها تمام سوده ها و تمام زیا هایی که از این تجدید ارزیابی عاید این شرکت میشه دقت بکنید یک بار دیگه توضیح میدم زمانی که تجل ارزیابی میکنیم تمام درآمدها تمام هزینهها تمام سودها و تمام زیانهایی که عاید این شرکت میشه میره در حسابی به نام تجدید ارزیابی طبقهبندی میشه این حساب تجدید ارزیابی آخرسر مانده گیری میشه اگر حساب تجدید ارزیابی ماندش بستانکار شد یعنی سود ایجاد شده در این تجدید ارزیابی و اگر ماندش بدهکار شد یعنی تجد ارزیابی ما تو با زیان بوده خب حالا اینجا میگه برای بدهکاران ۳۰ هزار ذخیره مطالبات مشکول وصول شناسایی شد آقا ذخیره مطالبات مشکول وصول ثبت اصل یش چیه مگه این نیست هزینه من اینجا هزینه مطالبات مشکوک وصول بدهکار ذخیره مطالبات مشکوک وصول به اسان کار اینه دیگه ثبت اصلیش اینه ولی اینجا چون تجدید ارزیابی هست و ما در تجدید ارزیابی هزینه نداریم یعنی من این هزینه رو ندارم پس به جای هزینه چی مینویسم مینویسم تجدید ارزیابی بدهکار مینویسم حساب سود و زیان تجدید ارزیابی حالا حساب تجدید ارزیابی بدهکار و ذخیره مطالبات مشکول اصول به استان کار پس حساب تجدید ارزیابی بدهکار کردم ۳۰۰۰۰ ذخیره مطالبات مشکول اصول ب استان کار کردم ۳۰ ۰۰۰ این از این بند سوم میگه ساختمان به مبلغ ۲ میلیون ریال و موجودی کالا به مبلغ ۷۵۰ هزار ز ارزیابی شد حالا برگردم به ترازنامه ببینم ساختمان چقدر بوده که ۲ میلیون ارزیابی شده آقا ساختمان ۱ و۸۰۰ بوده اومده گفته آ ۱ و ۸۰۰ نیست ۲ میلیونه پس ۲ میلیون منهای ی و ۸۰۰ چقدر میشه ببینید ۲ میلیون این ۲۰۰ هزار از کجا اومده ۲ میلیون ارزیابی جدید منهای ۱ و۸۰۰ میاد چقدر میاد ۲۰۰ هزار ساختمان ۲۰۰ هزار حالا مجری کالا چی شده مجری کالا هم ۷۵۰ ارزیابی شده چقدر بوده ۷۰۰۰ بوده ۵۰ بیشتر شده دیگه ارزشش یعنی چی یعنی ۷۵۰ هزار منهای ۷۰۰ هزار میشه ۵۰ هزار موجودی کارا رو بدهکار میکنیم و تج حساب تجل ارزیابی چیکار میکنی بستان کار میکنی گفتیم سودها زیانها درآمدها و هزینهها میاد به حساب تجدید ارزیابی خب سر ساختمان ما بیشتر ارزیابی شده مجری کالای ما بیشتر ارزیابی شده بدهکار میکنیم حساب تجد ارزیابی و بهستان کار میکنیم اینم از این ببیم اینجا میگه سرقفلی به مبلغ ۳۰۰ هزار ریال ارزیابی گردید که صادق از این بابت مبلغی پرداخت نکرد خب سر گف ۳۳۰۰ هزار سرقفلی گفتم کی ایجاد میشه زمان ورود شریک خروج شریک ادغام شرکت ترکیب شرکت خرید و فروش شرکت در این مواقع سرقفلی ایجاد میشه خب سرقفلی همیشه بدهکار میکنیم چرا چون دارایی نامشهود سرقفلی بدهکار میشه ۳۰۰۰ هزار ریال حالا پول دادیم نه سرقفلی ایجاد شده این تجدید ارزیابی حساب تجدید ارزیابی بهستان کار میکنیم به اندازه ۳۳۰۰ هزار خب بریم بعدی هزینههای تجدید ارزیابی داراییها بالغ بر ۵۵۰ هزار ریال شد که مقرر شد به عهده شرکای قدیمی باشد یعنی شرکای قدیمی این هزینهها رو تقبل میکنند خب مثلاً از بانک پرداخت میکنن خب این ۷۰ هزار هزینه گفتیم هزینه نداریم که تمام هزینههای مود تج ارزیابی اینها میره به حساب تجد ارزیابی تجد ارزیابی بدهکار میکنه این همون منظور هزینه هست ها این منظور هزینه هست خب اون هزینههای تجد ارزیابی پس هزینههای تجد ارزیابی و بده که بایست بدهکار بشه میزنیم به حساب تجدید ارزیابی بدهکار و بانک یا وچه نقد و بهستان کار میکنیم خب حالا تمام ثبتها رو زدیم میایم انتقال میدیم به حساب حساب تجدید ارزیابی خوب گوش کنید اینجا حساب تجدید ارزیابی ما شامل چه چیزایی بود یه دونه بدهکار داشت ۳۰ هزار یه دونه بستانکار ۲۵۰ داشت ببینید یه ۳۰ هزار اینجا داشت یه ۲۵۰ پستان کار داشت دوباره یه دونه ۲۵۰ زدیم یه دونه ۳۰۰ هزار بستان کار داشت اینم ۳۰۰ هزار یه دونه ۷۰ هزار تجر ارزیابی بدهکار بود اینم تجر ارزیابی میایم چیکار میکنیم میایم مانده گیری میکنیم مانده گیری یه ۳۰ هزار ما اینجا بدهکار داریم ۳۰ هزار از اینجا اومده این ۳۰ هزاره یه ۳۰ هزار بدهکار داریم یه ۷۰ هزار بدهکار داریم میشه ۱۰۰ هزار اینور جمعش میشه ۵۵۰ هزار ۵۵۰ هزار منهای ۱۰۰ هزار ار میشه ۴۵۰ هزار خب این ۴۵۰ هزاره ماندش بستان کاره مانده بستانکار یعنی چی یعنی ما سود تجدید ارزیابی داریم دقت بکنید تجدید ارز حساب تجدید ارزیابی حساب تجدید ارزیابی اگر ماندش بستانکار بشه میشه سود اگر بدهکار بشه میشه زیان هیچ موقع یادت نمیره حساب تج ارزیابی اگر بستان کار بشه میشه سود اگر بدهکار باشه میشه زیاد خب چه جوری میبندم حساب تج ارزیابی و حساب تج ارزیابی براک ببندم ماندش بستان کاره باید بدهکار کنم باید بدهکار کنم ۴۵۰ هزار ریال و ببرم به حساب سرمایه شرکا های قبلی دقت بکنید حساب تجدید ارزیابی چه سود داشته باشیم چه زیان داشته باشیم باید بره به حساب شرکای قبلی اصلاً شریک جدید از بابت تجدید ارزیابی هیچ سهم هیچ سهمی نمیبره نه از سودش سهم میبره نه از ضرر و زیانش سهم میبره خب تجدید ارزیابی که ۴۵۰ به نسبت دو سوم و به نسبت صورت یک سوم بین عباس و مهدی شرکای قبلی تقسیم میشه خب اینم از این داستان که خیلی ساده بود و اما بیایم برسیم به بحث خروج شریک از شرکت تضامنی که خیلی بحث سادهای عین وروده از ورود راحتتره و عرض به حضور تقریبا برعکس وروده دیگه یه در ورود یه شرک جدید وارد میشه در اینجا ی شرک خارج میشه دقیقاً پس همون مطالبی که همون مطالبی که همون دسته بندی هایی که ما در بحث ورود شریک جدید خدمتتون عرض کرده بودیم در بحث خروج هم همون مطالبو میگیم بذارید من اینجا باز همون نمودار که قبلاً هم کشیده بودم برای شما این بار برای خروج شریک اینجا بنویسم برا شما ببینید ما خروج شریک از شرکت داریم خب زمانی که یک شریک خارج میشه دو حالت کلی میتونه داشته باشه یک معامله با شرکای قبلی یا موجود خب دو معامله با شرکت شخص حقوقی عین وروده دقت بکنید شریک میخواد از شرکت خارج بشه میاد چیکار میکنه با شرکای دیگه صحبت میکنه و سهمش میفروشه به شرکای قبلی شرکای دیگه حالا قبلی نگیم دیگه بگیم شرکای دیگه مثلاً ۳ نفر شریک بودن حالا یه نفرشون میخواد از شرکت خارج بشه میاد میگه آقا بیاید من سهم سهم خودمو بدم به شما اینو توافق میکنن سهمشون و در واقع میده به شرکایی که باقی مونده در شرکت خب حالا به چه قیمتی هر قیمتی که توافق بکنن آیا این قیمته برای شرکت مهم هست نخیر آیا اگر بیشتر بفروشه برای شرکت مهمه نخیر آیا به رقم کمتری بفروشه برای شرکت مهمه نخیر تنها ثبتی که شرکت از این بابت انجام میده اینه و سلام سرمایه شریک خارج شونده رو بدهکار میکنه سرمایه شرکا حالا قبلی مینویسم و بستان کار میکنم و سلام هیچ کار دیگهای انجام نمیده اون شرکی که از شرکت خارج میشه سرمایه شو کم میکنه بدهکار میکنه میده به شرکای قبل در واقع بعدیش حالا شکهای دیگش اینجوری بگیم حالا اینجا قبلی نوشتم ولی خب دیگه یه شرکای دیگه چون اینا با هم بودن دیگه سه نفره با هم شرکتو تأسیس کردن حالا یه نفرشون میخواد بره از شرکت خب سرمایهشان دیگش سرمایه این شرک که از شرکت میخواد خارج بشه کم میشه بدهکار میشه میره اضافه میشه به سرمایه شرکای دیگه اینجا نه پولی در ببخشید نه پولی از شرکت از در سیستم حسابداری خارج میشه نه وارد میشه خب ببینید داراییهای شرکت عوض نمیشه سرمایه شرکت تغییر پیدا نمیکنه از جیب به جیب دیگه هستش دیگه ببین این شریک سرمایش کم میشه در عوض اون شریک سرمایش بیشتر میشه انتقال از جیب به جیبه از جیب این شریک به جیب این شریک دیگه سرمایه شرکت تغییر نمیکنه داراییهای شرکت تغییر نمیکنن ترازنامه شرکت در این حالت تغییر نمیکنه و اما زمانی که با شرکت معامله میکنه زمانی که با شرکت معامله میکنه پول از شرکت خارج میشود پول از شرکت خارج میشه داراییهای شرکت کم میشه سرمایه شرکت کم میشه خب اینجا ممکنه چند تا حالت اتفاق بیفته یک با تجدید ارزیابی داراییها د بدون تجدید ارزیابی داراییها ببین عین وروده هیچ فرقی نمیکنه در یک حالت ممکنه بیاد بگه آقا موقعی که ما شرکتو تأسیس کرده بودیم ۱۰ سال قبل بود داراییها اون موقع خیلی ارزون بودن الان تورم باعث شد داراییها رفتن بالا خب من الان که میخوام خارج بشم بایستی با قیمت روز ترازنامه خارج بشم ببینم الان داراییهای شرکتم چقدره چقدر ارزش داره چقدر به من پول میرسه خب میان توافق میکنن داراییها شونو تجدید ارزیابی میکنن یا شرکت شرکت جدیدی بوده آنقدر قیمتها تغییر نکرده و اینها صرف نظر میکنن از تج ارزیابی میگن آقا تجد ارزیابی نیاز نیست لازم نداریم قیمتها خیلی تغییر نکرده بدون تجل ارزیابی اون بالا اون تجل ارزیابی دقیقاً مانند ورود شریکه هیچ فرقی نمیکنه حالا چه در ورود شریک ما تجد ارزیابی بکنیم چه در خروج شریک متز ارزیابی بکنیم منتها تنها تفاوتش اینه که سود و زیان که از تجل ارزیابی ایجاد میشه بایستی به همه شرکا تخصیص داده بشه خب چون بالاخره این شریکی ام که از شرکت خارج شده قبلاً شریک شرکت بوده دیگه حالا اگر سرقفلی مثبتی ایجاد میشه این شریک خارج شونده م بایستی ازش سهم ببره چون این شریکی که هست شرکت خارج میشه اینم سهم داشته در عملکرد شرکت پس اینم باید سهم ببره ۳ نفر بودن کار کردن باعث رشد شرکت شدن باعث اعتبار شرکت شدن الان یکیش میخواد خارج بشه خب این یه نفر هم تو اون سه نفره بوده تو اون در واقع کار کرده در اعتبار شرکت ارزش شرکت نقش داشته پس اینم بایستی همه شهرکها بایستی سهم ببرن خب اما در بدون تجدید ارزیابی زمانی که بدون تجدید ارزیابی ایجاد در واقع با به صورت بدون تجدید ارزیابی یعنی تجدید ارزیابی صورت نمیگیره با سه تا حالت میتونه اتفاق بیفته آ بزرگتر از سی باشه آ مساوی سی باشه و آ کوچکتر از سی باشه منتها اینجا آ دیگه اینوست نیست اینجا در واقع سی همون سرمایه میشه آ هم میشه ستانده شریک دیگه آورده شریک نیست ستانده شریک میزان پولی که از شرکت میخواد د قب ب کنید میزان پولی که از شرکت میخواد حالا ممکنه میزان پولی که از شرکت میخواد از میزان سرمایش بیشتر باشه یا برابر میزان سرمایش باشه یا از میزان سرمایش کمتر باشه که برای حسابداری اینها برای حساب داریش ما د تا روش داریم یکی روش پاداش و دیگری روش سرقفلی منتها روش سرقفلی در اینجا فقط زمان که آ بزرگتر از سیه یعنی زمانی که خب قطعاً قبلاً هم آ مساوی ۰ بود اصلاً هیچ کدوم نبود ولی اینجا زمانی که آ کوچکتر از سی هست دیگه ما از روش سرقفلی استفاده نمیکنیم پس دقت بکنید سرقفلی فقط در یک حالته زمانی که آ بزرگتر از ۰ هست زمانی که آ کوچکتر از هست ما از روش سرقفلی استفاده نمیکنیم خب همینو باز دوباره من کوچیک میکنم ببینید همون داستانی که من در ورود گفتم هیچ فرقی نمیکنه یعنی شما با در این بحث شرکتهای تضامنی با یک تیر دو نشون میزنید یکیشو یاد میگیرید هر دو تا رو میتونید حل بکنید هر دو عین همن هیچ فرقی هم با هم ندارن خب بریم سراغ حل تمرین بریم سراغ حل تمرینات ببینیم که حل تمرینات به چه شکلیه بیا ببینیم که میتونیم تمرینات خوبی براش پیدا بکنیم یا نه خب اینجا یه مثالی هست میگه که مثال ۲۰ داخل کتاب آقای اسکندری میگه اکبر و اصغر و ج نفر شرکای یک شرکت تضامنی دو پنجم یک پنجم د دو پنجم دو پنجم و یک پنجم در سودو زیان سحیم هستند سرمایه هر یک از آنها ۲ میلیون ریال در واقع مال اکبر هست یک و ۵۰۰ اصغر هست و ی میلیون یا جعفر هست در تاریخ ۳۱ شهریور ما در واقع جعفر به دلیل بیماری اعلام نمود که مایل به ادامه حضور در شرکت نیست پس این این جعفره از شرکت میخواد چیکار کنه خارج بشه و یک چهارم سرمایه خود را به مبلغ ۳۳۰۰ هزار ریال به اکبر و سه چهارم آن را به اصغر داده خب حالا اینجا اول بیایم ببینیم که این از چه طریقی در واقع سرمایه شو واگذار کرده ببینید میگه که یک چهارم سرمایه خودشو ۳۳۰۰ هزار داده به اکبر سه چهارم داده به اصغر خب حالت اوله دیگه این با شرکت معامله نکرده با شرکا معامله کرده با شورکا معامله کرده خب ببینید یک چارم سرمایش میشه چقدر این ی میلیون مگه این نیست یک چهارمش میشه یک چهارمش میشه ۲۵۰ هزار دیگه س۳ چهارمش میشه ۷۵۰ هزار درسته جمعم میشه چقدر جمعش میشه همون ی میلیون دیگه خب به همون مبلغه داده دیگه به همون مبلغه دیگه نه بیشتر نه کمتر و همون مبلغ ی میلیون یه مقدارشو داده به اکبر یه مقدارشو داده به اصغر خب چه ثبتی ما میزنیم در حسابداری همین سرمایه جعفر ی میلیون کمش میکنیم در عوض به سرمایه اکبر ۲۵۰ هزار اضافه میکنیم به سرمایه اصغر ۷۵۰ هزار اضافه میکنیم این میشه یعنی سرمایه جعفر بدهکار میشه سرمایه اکبر و اصغر که شرکایی هستن که باقی موندن اونا اونا چی میشن اونا بستانکار میشن خب خیلی مسئله سادهای بود حالا بریم ببینیم که یک مسئله بهتر یعنی حالت اول بود دیگه حالت اول که خیلی ساده است دیگه حالا بریم حالتهای بعدی ببینیم که چهجوری حالتهای بعدی مسئله ۵ ۲۱ میگه مرتضی و مجتبای و مصطفی شرکای یک شرکت تضامنی ۲دهم س۳ دهم و ۵دهم یعنی ۲دهم مرتضی ۳ دهم مجتبای و ۵دهم مصطفی در سود و زیان سعیم هستند و سرمایه هر یک از آنها ۲ میلیون ۲ میلیون و ۶ میلیونه خب در تاریخ ۳۰ آبان ما مرتضی میگه به دلیل عدم ت تفاهم با سایر شرکات تصمیم به خروج از شرکت میگیره مرتضی میخواد یعنی این این اولیه که سرمایش ۲ میلیونه و نسبتش م دودهه خب میخواد از شرکت چیکار کنه خارج بشه محدب از انجام ثبتهای لازم در دفتر روزنامه با فرض اینکه یک مرتضا با دریافت همون د میلیون وچه نقد از شرکت خارج بشه بذارید من اینو کامل حل بکنم برا شما ببینم اگه حل کرده دیگه نیازی هم نیست البته ناقص حل کرده میخوام سرقفلی هم حل بکنم برا شما بذارید حل میکنیم خودم مرتضی مجتبای و مصطفی ببینید میگم مر مرتضی مجتبای مصطفی سرمایهها شون ۲ میلیون ۲ میلیون و ۶ میلیونه نسبتش ۲دهم ۳دهم و ۵ دهمه خب این آقای آی مرتضا میخواد از شرکت خارج بشه فرض اول میگه ۲ میلیون پول میگیره خب پس آی د میلیون سی هم د میلیون پس این دو با هم برابرند خب ثبتش چی میشه ثبتش میشه که سرمایه مرتضا بدهکار میشه ۲ میلیون بانک بستانکار میشه ۲ میلیون این فرض اول خب دیگه ساده است دیگه چون با هم برابره ما دیگه نه سرقفلی داریم براش نه روش پاداش داریم براش خب فرض دوم بریم ببینیم چی گفته گفته مرتضی با دریافت ۲ میلیون ۴۰۰۰ هزار از شرکت خارج میشه خب یعنی چی یعنی آی د میل آی ۲ میلیون ۴۰۰۰ هزار ۳۰۲ میلیون پس آی بزرگتر از ۰ هست خب اول روش پاداش روش پاداش خب روش پاداش چه جوریه میگم آقا سرمایه چقدره سرمایه مرتضی د میلیون خب چقدر می میخواد پول ببره چقدر پول میخواد بانک بهستان کار د میلیون و ۴۰۰ هزار خب پس د میلیون سرمایه شه د و ۴۰۰ پول میخواد د و ۴۰۰ پول میخواد الان ۴۰۰ هزار اینجا اختلاف داریم این ۴۰۰ هزار میزنیم به سرمایه مجتبا و سرمایه مصطفا خب ولی به چه نسبتی دقت بکنید به این نسبت این دیگه خارج میشه ها نسبتها میمونن این دو تا سه دهم و ۵دهم میشه مگه سه دهم و پنج دهم میگم که جمع این این دو تا مگه ۸ نمیشه سه هشتم و ۵ هشتم میگم اختلاف چقدر ۴۰۰۰ هزار ضرب در سه هشتم و ضرب در ۵۸ چرا اینجوری شد ببین آقا این دیگه خارج شد دیگه این دو دهم رفت الان موند یه دونه س۳ دهم پ دهم ولی س۳ دهم پ دهم که نمیشه من میام این صورتها رو جمع میکنم م میذارم تو مخرج میگم سه هشتم و ۵ هشتم به نسبت خب ۴۰۰ هزار تقسیم بر ۸ میشه ۵۵۰ هزار دیگه ۴۰۰ تقسیم بر ۸ میشه ۵۰ هزار ۵۰ هزار ضب س میشه این ۱۵۰ هزار سهم این میشه ۲۵۰ هزار سهم این میشه میگم ۱۱۵۰ هزار ۲ و ۵۰ هزار پس فهمیدین چی شد روش پاداش خیلی ساده است دیگه من میگم آقا سرمایه مجتبا چقدر میخواد کم بشه ۲ میلیون چقدر پول میخواد از ما د و۴۰۰ اختلاف میشه چقدر ۴۰۰۰ ۴۰۰ اختلاف باید بزنیم به سرمایه شرکایی که موندن مجتبای و مصطفی به کدوم نسبت به همین نسبتها منتها این نسبت از بینشون خارج میکنیم به این حالت میگن پاداش پاداش شرکای باقیمانده به شراک خارج شونده دقت بکنید پاداش شرکای باقی مانده ببینید از سرمایه شرکای باقی مانده چی شد کم شد سرمایه نو کم شد از سرمایه خودشون یه مقدار مبلغ اضافی تر دادن به مر تضاد شریکی که میخواد از شرکت خارج بشه خب این از روش پاداش روش سرقفلی چه جوریه روش سرقفلی ش گفتیم چون آ بزرگتر از سی هست از روش سرقفلی هم استفاده میکنیم ولی در اینجا برای محاسبه سرقفلی ما از یه تناسب استفاده میکنیم خب ما از یه تناسب ساده استفاده میکنیم خب این چه جوریه این داستان تناسب میگم بهتون ببینید میگیم آقا چقدر اضافی پول گرفته ببینید ۲ میلیون ۴۰۰ پول گرفته سرمایش چقدر بوده ۲ میلیون میگیم پول اضافی که بهش دادیم ۴۰ خب پس فرض میکنیم که این ۴۰۰۰ سهم سرقفلی شریک خارج شونده هستش دق بکنید این ۴۰۰ فرض میکنیم که سهم سرقفلی شه پس میگیم که ۴۰۰ هزار اگر سهم سر قفلش باشه کل سهم از سود و زیانش چقدر بوده دوده میگیم میگیم اینجوری میگیم اگر برای دو دهم ۴۰۰ هزار سهم سرقفلی باشه برای ده دهم ده دهم چقدر هم سر قفشه ده دهم همون یکه دیگه مگه نیست ببین یه بار دیگه میگم تناسب خیلی ساده تناسب خیلی ساده میگم آقا ۴۰۰ هزار بهش اضافی دادم این ۴۰۰۰ هزاره نسبت نسبت چیزش نسبت سود و زیانش چقدر بوده دهم خب میگم اگر فرض بر این باشه که این ۴۰۰ هزار اضافی سهم سرقفلی شه کل سرقفلی شرکت چقدره کل سرقفلی شرکت چقدر چون این ۴۰۰ فقط سهم این شرکه خارج شونده است دیگه من فقط سهم اون به دردم نمیخوره که کل سهم کل سرقفلی ب برای من مهمه باید کل سرقفلی حساب بکنم پس اگر ۴۴۰۰ هزار مربوط به ۲دهم سرمایه شرکته کل سرمایه شرکت که ۱۰ ت میشه اونم برابر یکه پس چقدر خب این تناسبه دیگه ی ضرب ۴۰۰ هزار تقسیم بر دوده ببین ایکس از اینجا میاد ی ضرب در ۴۰۰ هزار تقسیم بر دو دهم دور به دور نزدیک به نزدیک ۴ میلیون دور به دور دور تقسیم بر د سرقفلی میشه ۲ میلیون این میشه سرقفلی سرقفلی کل شرکت سرقفلی کل شرکت شد ۲ میلیون خیل خب این سرقفلی کل شرکتو به دست آوردیم ببین الان د میلیون و ضرب داره دو دهم ضرب دار س۳ دهم ضرب دار ۵دهم میکنم این ۴۰۰ هزار همونی بود که اینجا بود این میشه ۶۰۰ هزار اینم میشه یک میلیون میام ثبتش میکنم اسما چی بود یادم رفت اسما اسمهایی که در این مسئله بود مرتضی مجتبی و مصطفی ببین این مرتضا بود این مجتبی بود اینم مصطفی بود خب میگم سرقفلی بدهکار ۴۰۰ هزار ببخشید بدهکار ۲ میلیون بذار پاک کنم یه بهترشو بنویسم این چی شد این چرا اومد [موسیقی] اینجا اینو اگر بخوایم پاکش کنیم چیکار بکنیم بایستی بکنیم آ خب من اینو اصلاح [موسیقی] بکنم سرقفلی د۲ میلیون سرمایه مرتضی سرمایه مجتبای سرمایه مصطفی چقدر شد ۴۰۰ به این اضافه شد ۶۰۰ به این اضافه شد ی میلیون به این اضافه شد الان ببینید من اگر یه حساب تی بکشم برای سرمایه مرتضی سرمایه مرتضا قبلاً چقدر بود قبلاً چقدر بود سرمایش بذار ببینیم قبلاً چقدر بود سرمایش قبلاً سرمایش ۲ میلیون بود خب قبلاً سرمایش ۲ میلیون بود یعنی این خب الان سرمایش چقدر اضافه شد ۴۰۰۰ هزار مانده سرمایه چقدر شد ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تم چقدر پول دادیم بهش چقدر پول دادیم بهش سرمایه مرتضی بدهکار ۲ میلیون و۴۰۰ هزار بانک بستانکار ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار بیا ۲ میلیون ۴۰۰ هزار بهش پول دادیم و تمام بسته شد یعنی من اگر این سرقفلی و بیام و به حسابش بزنم میشه همون مبلغ ۲ و۴۰۰ که از ما پول میخواد میشه همون مبلغ و دیگه سرمایه صفر میشه و حسابش بسته میشه خب حالا بریم سراغ فرض سوم ببینیم فرض سوم چی گفته فرض سوم بیایم اینجا میگه یک و۸۰۰ میخواد خیلی خب یک و۸۰۰ میخواد آیش چیزی که میخواد یک میلیون ۸۰ سی یا سرمایش ۲ میلیونه این بار آ کوچکتر از سه ۰ بزرگتره خب گفتیم در این حالت فقط روش پاداش داریم دیگه روش سرقفلی نداریم اینو هیچ موقع یادت نمیره زمانی که در خروج شریک از شرکت تضامنی ۳۰ بزرگتر میشه دیگه ما نمیایم به خاطر بحث سرقفلی منفی اینها همون کارایی که در ورود کردیم انجام بدیم دیگه در در حالتی که ۳۰ بزرگتره ما اصلاً از روش سرقفلی استفاده نمیکنیم و از سلا خب میایم اینجا میگم آقا چقدر پول میگیره از ما چ سرمایه چقدر سرمایه مرتضی چقدر کم میشه ۲ میلیون چقدر از ما پول گرفت بانک ما ی میلیون و ۸۰۰ هزاره اختلاف چقدره ۲۰۰ هزار ۲۰۰ هزار رو تقسیم میکنیم ببین ۲ میلیون منهای ۱ میلیون و۸۰۰ میشه ۲۰۰ هزار اختلاف این ۲۰۰ هزار رو در روش پاداش میاییم به نسبت اون نسبتها یادتونه نسبتها ببینید این نسبته دو دهم رفت این نسبت س۳ هشتم و / هشتم یادتونه تو مثال قبلی سه هشتم و ۵ هشتم خب ۲۰۰ هزار تقسیم بر ۸ بکنیم میاد ۲۵ هزار ضرب در سه بکنیم میاد ۷۵ هزار اینم ۱۲۵ هزار این میشه مجتب با این میشه مصطفی خب بیایم اینجا الان ۲۰۰ هزار اینجا اختلاف داریم دیگه میگیم سرمایه مجتبی ۷۵ هزار بیشتر میشه سرمایه مصطفی ۱۲ و ۵ هزار بیشتر میشه اینم میشه روش پاداش در واقع اینجا چون اون شرکی که خارج شده کم پول گرفته ما اصطلاحا میگیم شرک خارج شونده به شرک های باقی مونده پاداش داده در حالت قبلی برعکس بود ببینید در حالت قبلی حالا سرقفلی نه روش پاداش روش پاداش این بود دیگه در حالت قبلی چی شده بود چه اتفاقی افتاده بود شرکای باقی مانده به شریک خارج شونده پاداش داده بودن چرا چون سرمایه شرکایی که باقی مونده کم شده بود اینجا بیشتر شده برعکس ه میگیم در این حالت شریکی که از شرکت خارج شده اومده به شرکای باقی مونده پاداش داده سرقفلی هم در این حالت ما نداریم چرا چون اگر بخوایم سرقفلی باز حساب بکنیم سرقفلی منفی حساب میشه و دیگه سرقفلی منفی هم شرکتها تمایلی ندارن به شناسایی سرقفلی منفی خب خب اینم از این مطلب حالا بریم سراغ ادامه درس ببینیم که ادامه درس چی هستش اینم خروج شریک از طریق تجدید ارزیابی داراییها خب اینم برای شما حل بکنیم تجد ارزیابی داراییها حالا اینجا کامل حل کرده من فقط توضیح میدم خدمت شما ها ببینید نوشته که پیمان و پژمان و پرهام شرکای شرکت تضامنی پیمان و شرکا به نسبت مساوی در سود و زیان سعیم هستند ترازنامه شونم به این شکل هست میگه در تاریخ فرق پرهام با موافقت سایر شرکا از شرکت خارج گردید برای تعیین سهم و شرکه پرهام عملیات زیر صورت گرفت اومدن چیکار کردن داراییهای شرکتو تجدید ارزیابی کرد کردن ببینیم که این عملیات تج ارزیابی ما میایم و سب بزنیم و نهایتاً این آقای پرهام از شرکت خارج بشه میگه که موجودی کالا به مبلغ ۹۰۰۰ هزار ریال و تجهیزات یک میلیون ۶۰۰ هزار ریال ارزیابی شد ببینید موجودی کالا ۸۵۰ بوده که ارزیابی شده ۹۰۰۰ هزار و تجهیزات م تجهیزات م ی و ۵۰۰ بوده که ارزیابی شده یک ۱ میلیون و۶۰۰ هزار پس یه ۵۰ هزار اونجا بیشتر شده و یه دونه ۱۰۰ هزار م اینجا بیشتر شده میایم چیکار میکنیم میایم میگیم که مجری کالای ۵۰ هزار افزایش پیدا کرده بدهکار شده تجهیزات م ۱۰۰ هزار افزایش پیدا کرده بدهکار شده در مجموع میبریم به حساب تجدید ارزیابی عرض کردم تمام سودها تمام زیانها تمام درآمدها تمام هزینهها باید بره به حساب تجدید ارزیابی خب بستان کار کردیم حساب تجدید ارزیابی و به مبلغ ۵۰ و ۱۰۰ که جمعاً البته اینجا فکر کنم ۲۵۰ اشتباه زده ها این بایستی بشه چی ۱د و۵۰ هزار ببینم اشتباه منتقل کرده اینجا یا نه نه ببینید ۱۵۰ هزار منتقد کرده ولی اینجا ظاهراً یه ایراد تایپی داره اونو ۱۵۰ شما در نظر بگیرید خب بریم سراغ مورد بعدی مقرر شد برای بدهکاران ذخیره معادله ۵ در نظر گرفته شه بدهکاران چقدره ۷۰۰ هزاره آقا ۷۰۰ هزار ضرب در ۵ دردش میشه چقدر ۱۰ میشه ۷۰ هزار ۵ میشه ۳ و۵ هزار دیگه خب بیایم اینجا ۳ ۳۵ هزار ذخیره در نظر میگیریم حساب تجدید ارزیابی ببینید اینجا محاسبه کرده ۷۰۰ ضرب ۵ تجدید ارزیابی بدهکار میکنیم ۳۵ هزار ذخیره مطالبات مشکور ثبت درستش کا ثبت در حالت نرمالش چی بوده هزینه مطالبات مشکول کل وصول بدهکار ذخیره مطالبات مشکول وصول بستانکار ولی اینجا چون ما دیگه هزینه نداریم میخوایم تجد ارزیابی بکنیم تمام هزینهها رو میبریم به حساب تجدید ارزیابی تجدید ارزیابی بده کار میکنیم ۳۵۰۰۰ و ذخیره مطالبات مشکول وصول بستان کار میکنیم ۳۵ هزار اینم از این قضیه خب بریم بعدی میگه که طبق توافق شرکا مقرر شد سرقفلی معادل میانگین سود ۳ سال گذشته شناسایی و در دفاتر ثبت بشه سود ۳ سال گذشته ۳۰۰۰ ۳۲۰ و ۳۷۰ خب ۳۰۰ ۳۳۲۰ و ۳۷۰ میایم یه میانگین میگیریم دیگه ۳۰۰۰۰۰ به اضافه ۳۲۰ هزار ب اضافه ۳۷۰ هزار تقسیم بر ۳ که جواب میاد ۳۳۰ هزار خب برای ۳۳۰ هزار ما سرقفلی در نظر میگیریم خب سرقفلی رو چهجوری سب میزنیم گفتیم آقا سرقفلی همیشه میشه بدهکار چون دارایی ماست سرقفلی و بدهکار میکنیم ۳۳۰ هزار تجدید ارزیابی ب استان کار میکنیم ۳۳۰ هزار البته بگم دیگه این اینجوری محاسبه کردن سرقفلی درست نیست سرقفلی فرمول داره سرقفلی فرمولش عرض کردم خدمت شما سرقفلی برابر است با ارزش شرکت منهای ارزش متحف خالص داراییهای شرکت حالا این مسئله اومده برای اینکه راحتتر بشه و اطلاعات بیشتری نده و اینها اینجوری با این فرمولها محاسبه کرد ولی این فرمولها در واقعیت اینا وجود نداره اینها اشتباهه حالا فعلاً ما فرض میکنیم که درسته سرقفلی بدهکار میکنیم و تجدید ارزیابی رو چیکار میکنیم بستان کار میکنیم پس تمام درآمدها تمام هزینهها تمام سودها تمام زیانها میره به حساب تجدید ارزیابی خب بریم آیتم بعدیو ببینیم چیه میگه هزینههای تجد ارزیابی بالغ ب ۴۵ ۰۰۰ ریار شد که به عهده کل شرکته خب ۴۵ ۰۰۰ ریال هزینه شرکته خب گفتیم هزینه نداریم که کجا بزنیم به همون تجدید ارزیابی تجد ارزیابی و در واقع بدهکار میکنیم ۴۵ هزار ببینید اینجا باز اشتباه تایپی داره اینجا خودش گفته ۴۵ اینجا نوشته ۲۵ خب ببینیم که ۴۵ نوشته یا ۲۵ نوشته ۲۵ شما پس محبت بفرمایید این ۴۵و بکنید ۲ و ۵ هزار خب اینو ۲۵ هزار بکنید بالاخره اشتباهات تایپی اینها در این کتابها معمول و متعارف هست و ایراد خاصی هم نداره خب ۴۵ ب کنید ۲۵ ۰۰۰ هزینههای تجل ارزیابی ۲۵ هزاره خب ما که هزینه نداریم کجا بزنیم حساب تجدید ارزیابی و به جای هزینه بدهکار میکنیم و بانک یا وجه نقدو بستانکار میکنیم آیتم بعدی میگه طبق توافق شرکا مقرر شد بخشی از موجودی کالا به مبلغ ۳۳۰۰ هزار ریال به پرهام واگذار و بقیه سهم و شرکه ایشان به طور نقد به وی پرداخت بشه یعنی از مجد کالا دادیم دیگه ۳۰۰ هزار بهش کالا دادیم و بقیشو نقد بهش میدیم حالا قبل از اینکه برسیم به اونجا بایستی از حساب تجدید ارزیابی ما یه مانده بگیریم مانده گیری بکنیم حساب تجدید ارزیابی ما اینه اینه یه ۳۵ هزار بدهکار داریم یه ۲۵ هزار بدهکار داریم یه ۱۵۰ و ۳۳۰ هزارم بستانکار داریم پس ماندش میشه ۴۴۲۰ هزار بستانکار دقت بکنید مانده اینا مانده میشه ۴۲۰ هزار چی بستانکار خب ۴۴۲۰ هزار بستانکار میام این ۴۲۰ هزار بستانکار رو چیکار میکنم بین این ۳ نفر تقسیم میکنم ۴۲۰ ۰۰۰ به نسبت ۱/۳ ۱/۳۳ و ۱/۳۳ گفته به صورت مساوی یعنی در سود و زیان به نسبت مساوی صحیح همه خب ۱/۳ ۱ سوم ۱ س ۱ سوم میشه ۱۴۰ هزار ۴۲۰ هزار حساب تجدید ارزیابی ماندش چیه گفتیم حساب تجدید ارزیابی ماندش بستان کاره این یعنی سود خب برای اینکه ببندیم باید چیکار کنیم این سودو بایستی بدهکار کنیم باید بدهکار کارش کنیم تجر ارزیابی بدهکار کردیم و سرمایه پیمان و پژمان و عرض به حضور پرهام و چکار کردیم بستانکار کردیم حالا این سرمایه آقای پرهام چقدر شد سرمایه پرهام قبلاً چقدر بود قبلاً نگاه کنیم یه بار دیگه یه بار دیگه نگاه کنیم سرمایش ی میلیون بود قبلاً ببینید قبلاً سرمایه سرمایه پ پرهام سرمایه پرهام چقدر بود ی میلیون بود قبلاً خب بعد چه چه اتفاقی افتاد بهش چقدر سهم از تجدید ارزیابی دادیم ۱۴۰ هزار بهش سهم دادیم از تجدید ارزیابی اینم ۱۴۰ هزارش مانده سرمایه شد یک میلیون صد و ۴۰ هزار مانده سرمایه شد ۱ میلیون ۱۴۰ هزار خب الان مانده سرمایه تا اینجا مشخص ی میلیون و یک میلیون و ۱د چ۰ هزار خب ببینیم که در جدول ما چیز دیگهای برای پرهام داریم یا نداریم چرا اینجا برای پرهام یه دونه ۲۰۰ هزار جاری شو داریم باید چیکار کنیم جاری پرهام و ببندیم به حساب سرمایهاش بیام اینجا ببین جاری پرهام بدهکاره بستانکار کردیم به حساب سرمایه جاری پرهام که بدهکار ببینید در ترازنامه جاری پرهام بدهکاره دیگه باید ببندیم یعنی چیکار کنیم جاری پرهام و بستانکار کنیم اومدیم جاری پرهام و اینجا چیکار کردیم بهستان کار کردیم آوردیم به سرمایش پس یه دونهم ۲۰ هزار داره اینجا یه دونهم ۲۰۰ هزار داره اینجا دیگه چی داره دیگه چی داره دیگه دیگه هیچ دییه هیچی نداره خب از ی میلیون ۱۴۰ هزار ۲۰۰ هزار از ۱ میلیون ۱۴۰ من اگر ۲۰۰ هزار کم بکنم میشه ۹د و ۴۰ هزار پس پولی که بایستی بهش بدیم چقدره ۹۴۰ هزاره چهجوری دادیم این ۹۴۰ هزارو میگه آقا ۳۰۰ هزار بهش چی دادیم ۳۰۰ هزار بهش موجود کالا داریم و بقیه رو نقد دادیم خب میایم اینجا میایم اینجا میگیم آقا بهش باید ۹۴۰ هزار پول بدیم خب الان ۳۳۰۰ هزار شو مجری کالا دادیم مج کالا رو بستان کار میکنیم و بقیه رو بهش پول دادیم و چه نقدی یا بانکم و بستانکار میکنیم به اندازه ۶۴۰ هزار و نهایتاً سرمایه چی میشه بسته میشه ببینید ۹۴۰ هزار سرمایه رو ۹۴۰ هزار بدهکار میکنیم بسته میشه ببین بسته شد اگر سرمایه رو بدهکار بکنیم ببین ۹۴۰ هزار بدهکار میکنیم مجری کار رو ۳۰۰۰۰۰ بستانکار و برا بقیشم گفته که پول نقد دادیم و بانکم م بستانکار میکنیم خب اینم از تجد یابی که نمونشو قبلاً م برا شما حل کرده بودم حالا اینو هم دوباره حل کردیم برای شما که دیگه کامل متوجه بشید خوشبختانه مسائل مربوط به داخل کتاب خیلی مسائل خوب و جامع و کاملی هستند که اینجا حل میکنیم دیگه هیچ مشکلی از این بابت به وجود نیاد و ای ایجاد نشه خب و اما یک بحث در واقع از شرکتهای تضامنی مونده و اون هم بحث انحلال شرکت تضامنی هست تصویه شرکت تضامنی هست من یک توضیح کلی راجع به انحلال و تصویه بگم بعد بریم یه دون مسئله کامل براش حل بکنیم و عرض به حضور دیگه بحثو انشاءالله جمع بکنیم و تموم بشه ببینید شرکتهای تضامنی مثل بقیه شرکتها ممکنه به دلایل مختلف بیان و شرکتو بخوان منحل بکنن و خاتمه فعالیت بدن به شرکت خب خب زمانی که خاتمه فعالیت میدن یعنی بایستی کل داراییها رو بفروشن یه کلیتی بگم بعد حالا بیایم وارد جزئیات بشیم کلی داراییها رو بفروشن پول کلی صاحبان بدهی بدن حالا هرچی دستشون موند بدن به عرض ب حض صاحبان شرکت یا همون شارک این کلیت داستانه خب منتها مراتب این بحث انحلال یک بحث بسیار تخصصی هست بسیار پیچیده هست منتها ما اینجا خیلی سعی میکنیم که به سادگی از روی این قضیه رد بشیم و اینجا خیلی ساده به شما توضیح بدم که بحث انحلال در شرکتهای تضامنی به چه شکله زمانی که مجمع یا شرکا در شرکتهای تضامنی تصمیم میگیرن که شرکتو دیگه خاتمه بدن یک زمانی تصمیم گرفته بودن ادامه فعالیت بدن یک الان رسیدن به جایی که تصمیم گرفتن خ خاتمه بدن به فعالیت شرکت خاتمه بدن در این مواقع اولاً اولین کاری که بایستی انجام بدن اینه که یکی نفر به عنوان مدیر تصویه انتخاب میکنند این مدیر تصفیه موظف است عملیات مربوط به تصفیه و انحلال شرکتو از صفر تا صدش انجام بده یعنی چی بیاد در واقع داراییهای شرکت به دیج بفروشه بیاد پول بدهیها رو پرداخت کنه بیاد پول باقیمانده رو هزینههای شرکت رو انجام بده پول باقیان مانده رو بین شرکا تقسیم بکنه و در واقع انحلال نهایی اعلام بکنه خب به این فرایند میگن فرایند تصفیه یا تصویه حالا کتابها تصفیه مینویسن بعضی از کتابا تسویه مینویسن حالا خیلی هم مهم نیست در این ففر آینده تصفیه اول بایستی بیایم داراییهای شرکتو بفروشیم یعنی قبل از اینکه اصلاً داراییهای شرکتو بفروشی این مجمع که تشکیل میشه یه دونه تاریخ مشخص میکنه میگه آقا این تاریخ دیگه تاریخ خاتمه فعالیت شرکته تا اون تاریخ میان چیکار میکنن تمام در واقع صورتهای مالی شرکت درمیارن و تمام حسابهای موقت شرکتو میبندند دیگه حساب موقتی در شرکت باز نمیمونه حساب درآمدی در شرکت باز نمیمونه حساب سر ببخشید هزینهای در شرکت باقی نمیمونه تمام درآمدها تمام هزینهها تمام حسابهای موقت و میبندن فقط و فقط و فقط میمونه ترازنامه شرکت بعد میاد این مدیر تصوی که تاریخ تصفیه رو مشخص کرد میاد از اون به بعد به تدریج داراییهای شرکتو چیکار میکنه میفروشه به تدریج که داراییهای شرکتو میفروشه پول بدهیها رو پرداخت میکنه به تدریج پول بدهیها رو پرداخت میکنه تا اینکه تمام بدهیها تصویه بشه توجه داشته باشید که تا زمانی که پول تمامی بده ها پرداخت نشده حق پرداخت به شرکا رو نداره خیلی مهمه اول باید کل پول بدهی ها پرداخت بشه شرکتی که هیچ بدهی نداشته باشه بعد بیاد پرداخت بکنه به شرکا یا صاحبان شرکت البته حالا بعداً خواهیم گفت که ما ی تصویه تدریجی داریم تسویه آنی داریم در اونجا ممکنه که به تدریج که داراییها فروخته میشه و پول بدهیها پرداخت میشه به تدریج هم به صاحبان شرکتم پول بدن اینجوری نیست که اصلاً کلاً پول ندن منتها تا زمانی که بدهیها به طور کامل تصفیه نشده هیچ پول قطعی به شرکا داده نمیشه حساب کتاب شرکا آخرین در واقع حساب کتابی که بایستی تصویه بشه خب داراییها به تدریج فروخته میشه از محل پولهایی که از فروش داراییها کسب شده پول بریها پرداخت میشه مابقی میمونه به شرکای شرکت یا صاحبان شرکت حتی در پرداخت بدهیها هم ما اولویت بندی داریم معمولاً بدهیهایی که ناشی از قانون هست در اولویت هست بدهیهایی که ناشی از قرارداد هست در اولویت بعدی هست خب یعنی این اولویتها ها رو ما بایستی در پرداخت بدهیها رعایت بکنیم و تمام بدهیها رو پرداخت بکنیم تصفیه بکنیم بعد ببینیم که حالا چی داریم چی مونده حالا هرچی مونده رو اون چیکار میکنیم ما میایم و نهایتاً بین شرکا تقسیم میکنیم این میشه فرایند کل بحث تصویه منتها ما در واقعیت ببینید البته بستگی داره به اون حجم شرکت عملیات شرکت بزرگی و کوچکی شرکت خب طبیعتاً در شرکتهایی که بزرگ هست این فرایند تصفیه ممکنه ماهها حتی چندین سال طول بکشه شما فرض کنید یه شرکت خیلی بزرگی و میخوایم تصویه بکنیم خب به همین راحتی نیستش که بخوایم تمام داراییها رو بفروشیم پول بدهیها رو پرداخت کنیم بعد عرض حضور بین هام دارا یا شرکا تقسیم بکنیم این فرایند یک فرایند بسیار زمان بر هست این فرایند یک فرایند بسیار مشکلی هست که به خاطر این اصلاً یک فرد مستقلی و یک فرد متخصصی و میارن برای امر تصفیه به عنوان مدیر تصفیه خب پس کار سادهای نیست کار یک روز و ۲ روز و ۵ روز و ۱۰ روز نیست کار زمانبری هست و عرض به حضو بایستی با مدیریت دقیق این کار انجام بگیره خب به این خاطر معمولاً تصویه ما به صورت تدریجی خواهد بود و اصلاً مفهومی به نام تصفیه آنی در واقعیت این زیاد چیز نداره و نمیتونیم بگیم که آقا ما اثلا در واقعیت تصویه آنی داریم ولی در کتابها در تئوری تصویه آنی هم مطرح شده و وجود داره البته برای شرکتهای کوچیک تقریباً تصویر به صورت آنی اتفاق می ن آنی هم منظور این که در مثلا عرض ۵ روز و ۱۰ روز و یک ماه و ۲ ماه نهایتاً این شرکت تصویه حساب میشه بله ما شرکتهای کوچیک فامیلی داریم که شاید در عرض یکی دو روز هم این کار تصویه بشه انجام بگیره بهخاطر اون اومدن این تصفیه آنی هم مطرح کردن در تصفیه آنی دیگه ما اول بایستی کل داراییها رو بفروشیم از محل کل پول حاصل از فروش داراییها پول کل کلیه بدهیها رو بدیم حالا هرچی ماند بدیم به شرکان خب این میشه تصویه آنی اما تصویه تدریجی به تدریج این عملیات انجام میگیره که در این مقطع در این درس شما این تصفیه تدریجی تدریس نمیشه و در کتاب شما هم نیست فقط یه توضیح مختصری در مورد این تصویه تدریجی داده شده خب این از یه توضیح کلی یه یه مطلبی هم تا فراموش نکرد نکردم راجع به بحث سود و زیان تصفیه بگم ببینید یادتونه در تجل ارزیابی ما یه دونه حساب سود و زیان تجل ارزیابی داشتیم و همه درآمدها همه هزینهها همه سودها و همه زیانها رو به این حساب میزدیم بعد این حسابو تقسیم میکردیم بین سرمایه شورک دقیقاً اینجا همون کار انجام میدیم ما یک حساب در واقع سود و زیان تصفیه دار داریم خب ما یه حساب سود و زیان تصفیه داریم تمام درآمدها تمام هزینهها تمام سودها تمام زیانها رو میبریم به حساب سود و زیان تصفیه بعد آخر سر این حساب سود و زیان تصفیه رم تقسیم میکنیم بین شرکا و دیگه حسابها کلاً بسته میشه در فراین تصویه بعد از پایان فراین تصفیه هیچ حساب بازی نباید باقی بمونه تمام حسابها باید چی بشه بسته بشه خب حالا بریم سراغ حل ببینیم یه تمرینی میتونیم داشته باشیم که اینو برا شما حل بکنیم به صورت کامل بله اینجا یک مثالی هست حالا احتمالاً هم مثال خوبی هست من یک نگاهی هم کردم بهش خب اینو با هم حل بکن کنیم دیگه اینو با هم حل بکنیم ببینیم که دیگه چون در کتاب نوشته این ثبتها رو نوشته من فقط صرفاً چیکار میکنم این ثبتها رو خدمت شما توضیح میدم میگه که هادی و مهدی شرکای یک شرکت تضامنی هستن به نسبت سه پنجم و دو پنجم در سود و زیان سحیم هستن در تاریخ ۳۱ شهریور تصمیم گرفتن شرکت را منحل بکنن خب موقعی که تصمیم به انحلال شرکت گرفتن خب طبیعتاً تمام درآمدها و تمام هزینهها رو بستن تمام حسابهای موقت و بستن حساب سود و زیانی دیگه با باقی نمونده فقط ترازنامه ما هست که اینجا وجود داره اینم ترازنامه این شرکت هست حالا میگه در جریان تصفیه عملیات زیر انجام گرفته یک موجودی کالا به مبلغ ۶۲۰ هزار ریال به فروش رسید خب چیکار میکنیم مجری کالا در ترازنامه چقدره ۶۵۰ هزاره دقت بکنید مجری کالا رو مجر کارا ۶۵۰ هزاره میایم چیکار میکنیم میگه چقدر فروخته شد ۶۲۰ هزار میگم آقا ببینید آها پس اجازه بدید این از یک روشی استفاده کرده که یه مقدار کارو سخت کرده این اومده کل داراییها رو برده به حساب تسویه کل بدهیها رم برده به حساب تصویه بعد اینها رو موقعی که فروخته از حساب تصویه برگردونده من نمیخوام از این روش استفاده بکنم از یه روش خیلی بهتری میخوام استفاده بکنم که خیلی شبیه هست به بحث تجدید ارزیابی بذارید پ خودم حل بکنم من یه لحظه فکر کردم که کتاب م مثل من میخواد ادامه بده ولی دیدم که از یه روش دیگهای استفاده کرد این یه روشی که خیلی هم روش تاکید نمیشه ولی حالا من اجازه بدید خودم اینو حل بکنم ببینم که به چه شکلی پس لطفاً با با اون چیزی که کتاب گفته خیلی در واقع به نظرم منطقی نمیاد از این روشی که میگم استفاده بفرمایید خب اجازه بدید من این صفرو رو برم بالا خودم حل بکنم و توضیح بدم که دقیقاً به چه شکلی هست خب ببینید گفته موجودی کالا به مبلغ ۶۲۰ هزار ریال به فروش رسید موجود کالا ۶۵۰ بوده به فروش رسیده ۶ص و ۲۰ هزار خب چیکار میکنیم میایم اینجا میگیم که بانک صد و ۲۰۰ هزار موجودی کالا صد و ۵۰ هزار خب الان ۳۰ هزار چی چی شده کم فروختیم دیگه یعن ۳۰ هزار ضرر کردم این ضرر رو میزنم به حساب حساب تصفیه حساب تصفیه یا حساب تصفیه حساب تصویه چقدر الان ۳۰۰۰۰ یعنی من ضرر کردم اینجا یا سود و زیان تسیه فرقی نمیکنه ببین کالایی که برای من بهای تمام شده ۶۶۵۰ بوده فروختم ۶۲۰ ۳۰ هزار ضرر کردم این ضرر میزنم به سود زیان تصویه اینجا من د تا سعی میکنم که حساب باز بکنم یکی برای بانک که لازم دارم یکی برای بذار اینور باز کنم حساب تصویه حساب تسویه خب بانک من ماندش چقدر اول اینو وارد کنم اینجا بانک من ماندش موجود نقدم ۸۹۰ هزار میام اینجا وارد میکنم ۸ سد و ۹۰ هزار خب ۸۹۰ هزار بذار من خوب نشد اینو دوباره پاک کنم و دوباره بنویسم صد و ۹۰ هزار خب الان بانک چقدر بده کار شده ۶۲۰ هزار و سود و زیان تصفیه یا حساب تصفیه چقدر بده کار شده ۳۰۰۰۰ خوبه دقت بکنید خب بریم بعدی بعدی میگه ساختمان ۹۵۰ هزار فروختیم آقا ساختمان ی میلیون بود ۲۰۰ هزارش م استهلاک بود خب میگه ۹۵۰ فروختیم خب میگم که میگم که بانک بدهکار ۹د و ۵۰ هزار درسته استهلاک انباشته ساختمان چون بستان کاره بده کارش میکنیم خب میخوام ببندیم دیگه اصطلاح که هم باشه همیشه بهستان کاره بده کارش میکنم ۲۰۰ هزار ساختمان و بستانکار میکنم چقدر بود ی میلیون ببین از اینجا نوشتیم دیگه استهلاک ۲۰۰ هزار ساختمان ی میلیون خب ساختمان بستان کار کردم ی میلیون الان اینور میشه ۹۵۰ و ۲۰۰ میشه ی میلیون و ۱۵۰ اینور میشه ی میلیون اختلاف اینجا میام مینویسم حساب تسویه صد و ۵۰ هزار ببین این اینور شد ۱ میلیون ۱۵۰ اینورم بود ۱ میلیون ۱۵۰ هزار اختلاف داشتیم که اون ۱۵۰ هزار رو زدیم به حساب تصفیه ۱۵۰ هزار رو بستان کار کردیم به حساب تصفیه اینم از این بریم بعدی بعدی میگه زمینو فروختیم ۷۵۰ هزار آها میگه زمینو به مهدی واگذار کردیم آها اینجا زمینو به مهدی واگذار کردیم چقدر ۷۵۰ هزار خب زمینه چقدر بود ۶۰۰ بود ۷۵۰ هزار به مهدی واگذار کردیم خب الان چیکار کنیم بیایم اینجا بگیم آقا فعلاً پول نگرفتیم از مهدی خب بهش زمین دادیم میگیم که جاری مهدی جاری مهدی بدهکار بهش چقدر دادیم ۷۵۰ دادیم خب زمین چقدر بوده زمین بستانکار میشه ۶۰۰ هزار اختلاف ۷۵۰ ۶۰۰ هزار میشه حساب تسویه صد و ۵۵۰ هزار پس ببینید فعلاً پول نگرفتیم ازش زمینو بهش دادیم چون زمینو بهش دادیم بردیم به حساب جاری مهدی خب حساب تصویه ۱۵۰ هزار اینجا چی شد خب بذار من اینم وارد بکنم اینجا یادم رفت یه بانک ۹۵۰ بود اینجا ۹۹۵۰ هزار بود یه تصویه ۱۵۰ هزار بود یه دونه تصویه رو آره دیگه اینو زده بودیم این ۳۰۰۰۰ انتقال داده بودیم این ۱۵۰ هم انتقال داده بودیم یادم نرفته ۳۱۵۰ انتقال دادم الان اینجا جاری مهدی ۷۵۰ زمین حساب تصفیه باز یه دونه ۱۵۰ هزار داریم اینجا پس د تا ۱۵۰ هزار داریم که من یه دونه رو نوشته بودم یکیشو نوشته ننوشته بودم خب یکیش نوشته شده بود اینم از این جاری مهدی هم میتونیم بنویسیم میتونیم م فعلاً ننویسیم ببینیم که خب جاری مهدی رم میتونیم بنویسیم جاری مهدی ببینیم از قبل مانده داشت این جاری مهدی خب اینور که نبود این جاری مهدی یه دونه ۲۵۰ بستانکار بود خب یه دونه ۲۵۰ بستانکار بود الان چقدر بدهکار شد الان جاری مهدی ۷۵۰ بدهکار شد ۷۰۵ بعضاً بد مینویسم صد و ۵۰ هزار الان جاری مهدی بدهکار شد حالا دیگه زمین هم که بسته میشه با این حالت خب بریم بعدی بریم بعدی میگه مبلغ ۲۰۰ هزار از مطالبه شرکت وصول شد بقیه دیگه وصول نشد مطالبه شرکت کلاً ۲۳۰ بوده ۲۰۰ هزارش وصول شده بقیه وصول نشده خب میایم چیکار میکنیم میگیم آقا بانک ۲۰ هزار خب کل اضافی دریافتی چقدر بود دریافت تنی ست و ۳۰ هزار بود خب بانک ۲۰۰ هزار شو وصول کردم بقیه وصول نشد بقیه برای من میشه زیان میشه حساب تصویه ۳۰۰۰۰ پس ۲۲۰۰ هزار وصول شده ۳۰۰۰۰ ضرر کردم حسابهای دریافته ۲۳۰ هزار بستانکار شد پس حساب تصویه الان یه ۳۰۰۰۰ بایست اینجا بدهکار بشه خب بانک من چقدر بدهکار بشه بانکم ۲۰۰ هزار بدهکار بشه بانکم ۲۰۰ هزار بدهکار بشه خب اینم از این بعد میگه بدهی به بستانکاران از محل وجوه نقد شرکت پرداخت شد کل بستانکاران پرداخت شده چقدر بوده ۴۴۲۰ هزار اومدیم ۴۲۰ هزار رو تصویه کردیم گفتیم آقا حسابهای پرداختنی ۴ص و ۲۰ هزار بانک ۴ص و ۲۰ هزار خب بانک من اینجا ۴۲۰ هزار بستانکار شد ۴۲۰ هزار بستان کار شد دیگه چی دیگه میگه هزینههای تصویه ۵۰ هزار ریال شد که توسط هادی پرداخت شد یعنی از بانک پرداخت نکردیم ما حادی پرداخت کرده ۵۰ هزار هزینه تصفیه رو چیکار میکنیم هزینه تصفیه رو کجا میبریم به حساب تصفیه حساب تصویه بدهکار ۵۰ هزار جاری هادی بستانکار ۵۰ هزار دق بکنین از شرکت پولو نداده ها دی از جیب خودش داده جاری دیو بستانکار میکنیم ۵۰ هزار خب اینم از این الان یه دونه سود و زیان تصویه یه ۵۰۰۰۰ اینجا داریم جاری مهدی اینم جاری هادیه که ۵۰ هزاره خب حالا اینم ۵ هزار خب الان ببینیم که چه حسابهایی مونده یه وچه نقد داریم که خب داریم اونو بدهکاران رفت مجری کارا تصویه شد ساختمان اصطلاح که هم باشه زمین اینا همشون تصویه شدن بستان کارا تصویه شد جاری مهدی نوشتیم و سرمایه ش که هادی و مهدی هم هر کدوم یک میلیون اندوخته عمومی هم داریم ۵۰۰ هزار خب حالا بیایم چیکار کنیم بیایم از سود و زیان تصویه یه دونه مانده بگیریم یه دونه مانده بگیریم ۳۰ ۳۰ ۶۰ اونم ۵۰ میشه ۱۱ هزار اینورم ۳۰۰ هزار مانده گیری بکنیم میشه صد و ۹۰ هزار بستانکار گفتیم آقا حساب تصویه اگر بستانکار شد یعنی سود اگر بدهکار شد یعنی زیان الان بستان کاره یعنی سود اینو میبندیم به حساب حالا جاری مهدی و عرض به حضور جاری هادی و جاری مهدی خب چجوری میبندیم به چه نسبتی میبندیم به این نسبتی که اول گفته سه پنجم و دو پنجم هادی سه پنجم مهدی دو پنجم خب ۱۹۰ هزار ببین میگم ۱۹۰ هزار ضرب در سه پنجم ضرب در دو پنجم این دیه این یکی مهدیه درسته خب ۱۹۰ هزار رو اگر من تقسیم بر ۵ بکنم میاد ۳۸ هزار ضرب در هه بکنم میشه ۱۱۴ هزار مال هادی میشه ۱۱۴ هزار مال هادی میشه و یه دونه ضرب در د بکنم میشه ۷۶ هزارم مال مهدی میشه یه بارم نگاه کنیم که اشتباه نشه سه پنجم برای هادیه دو پنجم برای مهدیه خب چیکار میکنیم سب میزنم چه ثبتی میگم آقا سوزان تصوی بستانکار بود دیگه حساب تسویه رو بدهکار میکنم ۱۹۰ هزار جاری هادی جاری مهدی مال هادی ۱۱۴ هزار مال مهدی ۷تا و ۶۰۰۰ الان اگر بیایم اینجا ببینید اولاً این ۱۹۰ هزار اینجا بسته شد چی شد بسته شد این از این جاری هادی بستانکار شد صد و ۱۴ هزار این بستانکار شد هفتاد و۶ هزار خب الان میایم از حساب جاری مهدی و جاری دی مانده میگیریم مانده میگیریم ۷۵۰ بدهکاره ۷۵۰ بدهکاره منهای یه دونه ۲۵۰ میکنیم یه دونه ۷۶ میکنیم ۴۲۴ هزار بدهکار شد ۴۲۴ هزار بدهکار شد خب مال حادی چی مال دی ۱۱۴ به اضافه ۵۰ میشه ۱۱ شص و ۴۰۰۰ بستان کار شد خب الان چیکار میکنیم جاری مهدی میبندیم به سرمایه مهدی جاری هادی هم میبندیم باز به سرمایه باز هادی خب اینجوری همین جا میزنم جاری مهدی بدهکاره درسته بستان کارش میکنیم میگم سرمایه مهدی بدهکار جاری مهدی بستانکار جاری م چون بدهکاره من بهستان کار کردم ۴۲۴ هزار ۴۲۴ هزار خب رفت به حساب سرمایش مال هادی هم چون بستانکار بدهکار میکنم میگم جاری حادی بدهکار ۱۶۴ هزار سرمایه هادی بانکا ۱۶۴ هزار این اینم میبندیم خب بذار ببینیم از ترازنامه چی مونده از ترازنامه چی مونده ببینید ترازنامه یه دونه اندوخته عمومی هم داریم خب اندوخته عمومی هم میبندیم به حساب هادی و مهدی میبندیم به حساب هادی و مهدی همون به نسبت چی به نسبت به نسبت داد به نسبت سه پنجم و دو پنجم خب به نسبت سه پنجم و دو پنجم چقدره اندوخته ۵۰۰ هزار ببینید اندوخته رم میبندم میگم آقا ۵۰۰ هزار ضرب در سه پنجم ضرب در دو پنجم سه پنجم میشه ۳۳۰۰ هزار این میشه ۲۰۰ هزار اندوخته عمومی رو بدهکار میکنم ۵۰۰ هزار سرمایه مهدی ببینیم کدوم بیشتر بود یادم رفت سه پنجم مال هادی بود دیگه سه پنجم مال هادی بود سرمایه هادی پاک کنم سرمایه حادی اونی که بیشتر بود ۳۰۰ هزار سرمایه مهدی ۲۰۰ هزار خب اندوختم بستم به سرمایه خب الان اگه از حساب سرمایه من د تا حساب سرمایه اینجا داشته باشم ببینید من د تا حساب سرمایه اینجا مینویسم میگم سرمایه هادی سرمایه مهدی خب مانده هاش ماندههای اول دوره رو بنویسم من داشو اینجا هادی ی میلیون مهدی ی میلیون سرمایه دار این اول دوره این ی میلیون اینم ی میلیون بعد چی بهش اضافه شد چی بهش اضافه شد ببینید این جاری رو بستم ۴۲۴ هزار مال مهدی بدهکار شد صد و ۲۴ هزار مال هادی بستان کار شد ۱۶۴ هزار ۱ ش و چ ۴ هزار خب بعد چی شد اندوخته قانونی هم بستن به سرمایهها مال حادی ۳۰۰ هزار شد به استان کار مال مهدی ۲۰۰ هزار شد خب الان از ترازنامه چی مونده ببینید ببین همه رفتن دیگه جاری بسته شدن سرمایهها بسته ش چی الان یه دونه اندوخته بسته شد یه دونه سرمایه داریم یه دونه بانک داریم ببین من سرمایههای مانده میگیرم ی میلیون و۲۰۰ هزار بستانکار ۴۲۴ هزار بدهکار ی و ۲۰۰ ی و ۲۰ منها ۴۲۴ میشه ۷۷۶ هزار ۷۷۶ هزار یه لحظه چرا ننو ۷۷۶ هزار حالا اینور چی میشه یک میلیون و ۴۶۴ هزار خب الان یه دونه بانکم داریم از بانکم یه مانده گیری بکنیم از بانکم یه مانده گیری بکنیم بذارم ماشین سب ببین یه دونه ۸۹۰ داریم یه دونه ۶۲۰ داریم یه دونه ۹۵۰ داریم یه دونه ۲۰۰ داریم این شد ۲ میلیون و ۶۶۰ هزار اینور ۴ص و ۲۰ هزار امیدوارم که تمام ثبتها رو انتقال داده باشیم دیگه ثبتی نمونده باشه که انتقال ندادیم اگر یه موقعی اشتباه کردیم قطعاً جواب درست در نمیاد خب ۲ ملیون ۶۶۰ منهای ۴۴۲۰ ۲ ملیون و ۶۶۰ و منهای ۴۲۰ بکنیم میاد ۲ ملیون ۲۴۰ ۲ میلیون ۲۴۰ مانده میاد خب الان باید جمع حساب سرمایهها هم بشه ۲ میلیون ۲۴۰ ببینیم میشه یا نمیشه ببینیم یه دونه ی میلیون ۴۶۴ هزار داریم یه دونه ۷۷۶ هزار داریم میشه ۲ میلیون ۲۴۰ دقیقاً جمع این د تا میشه با جمع بانک بایستی برابر باشه الان چیکار میکنیم خیلی ساده دیگه خیلی ساده میایم میگیم سرمایه هادی سرمایه مهدی و بانک دی ۱ میلیون ۴۶۴ هزار ۱ میلیون و ۴۶۴ هزار این میشه ۷۷۶ هزار بانکم میشه ۲ میلیون ۲۴۰ هزار ۲ میلیون ۲۴۰ هزار تم ببین ۷۷ ۷۶ هزار این بسته شد ۱ ملیون ۴۶۴ هزار این بسته شد بانکم اینجا ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار بسته شد ۲ میلیون و ست و ۴۰ هزار اینم بسته شد دیگه هیچ حساب بازی نمونده ببین این جاری که بسته شده من حالا یادم رفته که انتقال بدم ۱۶۴ هزار که اینم بسته شده ۲۲۰ و ۴ هزارم که یا ۴۲۴ هزار ببخشید ۴۲۴ هزارم اینم ب یعنی هیچ حساب بازی نبایستی باقی بمونه تمام حسابها بایستی چی بشه تمام حسابها بایستی بسته بشه این میشه تصفیه پس خیلی ساده بود پس اینجا در این فصل من د تا مطلب گفتم خیلی ساده و با هم شبیه بودن یکی بحث تجدید ارزیابی بود که گفتیم آقا در تجدید ارزیابی تمام درآمدها هزینهها سودها و زیانها بسته میشه به سود و زیان ت ت سود و زیان تجده ارزیابی در اینجا هم در بحث تصویه هم گفتیم که درآمدها هزینهها سودها و زیانها بسته میشن به چی بسته میشن به حساب سود و زیان تصویه و بعد سود و زیان تصویه اینها همه بسته میشن به حساب سرمایه خب دیگه چیزی باقی نمیمونه دیگه چیزی باقی نمیمونه و بایستی همشون بسته بشن و تمام حسابها صفر بشه خب امیدوارم که این فیلم آموزشی هم در راستای یادگیری بهتر شما دانشجویان عزیز و همراهان گرامی مسمر ثمر بوده باشه شما رو تا یک روز دیگر و یک ویدیو آموزشی به خدا میسپارم در پناه حق خداحافظ شما l