Transcript for:
آموزش گرامر زبان آلمانی

سلام به کانال سمید دوش خوش اومدید من سمیرا و امروز قراره تمام گرامرهای سطح آیک رو به شما عزیزان در قالب یک ویدیو آموزش بدم هدف از این ویدیو اینه که همه گرامر ها رو شما پشت سر هم و توی یک ویدیو در واقع یک جا داشته باشید و گرامر هایی که توی این قسمت گفته میشه درباره صرف فعل ساختار جمله سوالی کردن و منفی کردن جملات جنسیت و جمع کردن اسامی ضمایر ملکی فاعلی آکوزاتیو و دا تیوی و همچنین مفعول های آکوزاتیو و داتیو و فعل‌های مدال ورب افعال جدا شدنی و زمان گذشته و همچنین جملات امری و کنتی سو آموزش داده میشن بدون معطلی میخوام شروع بکنم اما قبل از اینکه بریم سراغ گرامر ها اگه تا الان کانالو سابسکرایب نکردید این کارو انجام بدین و زنگوله رو بزنید که ویدیوهای بعدی رو از دست ندید بریم سراغ گرامرهای سطح آ آینس اول میخوام با پرسونال پ نومن شروع بکنم پرسونال پق نومن در واقع ضمایر شخصی هستن که حالا توی هر زبانی ما این رو داریم حتی توی زبان فارسی هم داریم یک نکته‌ای که هست ضمایر شخصی ممکنه فاعلی باشن و ممکنه مفعولی باشن فعلاً ما می‌خوایم حالت نومینا تیوی یا حالت فاعلی رو توضیح بدیم برای ضمایر شخصی ما د تا حالت سینگولار و پلوغ داریم یعنی حالت مفرد و جمع و همون طور که این ضمایر شخصی رو توی زبان فارسی هم داریم توی زبان آلمانی هم داریم مثلاً توی زبان فارسی ضمایر شخصی ما هستند من تو او ما شما آنها توی زبان آلمانی هم دقیقاً همینه و برای اول شخص مفرد داریم ایش یعنی من ایش برای دوم شخص مفرد دو یعنی تو و برای سوم شخص مفرد سه تا حالت ممکنه پیش بیاد که اون سوم شخص مفرد ما جنسیتش مذکر باشه مؤنث باشه یا خنث باشه که برای هر کدوم ما ضمیر شخصی مربوط به خودشون رو داریم اگر مذکر باشه میشه ا اگر مؤنث باشه میشه زی توجه کنید که زی رو بایستی با اس کوچیک بنویسید و اگر جنسیتش خنسا باشه ضمیر شخصیش میشه اسم اینکه حالا ما از کجا بفهمیم اون چیزی که میخوایم دربارش صحبت کنیم مذکره مؤنث یا خنث توی اسلایدای بعد توی ادامه ویدیو به طور کامل دربارش توضیح میدم فعلاً با این موضوع کاری نداریم اما میریم سراغ ضمایر شخصی جمع برای اول شخص جمع ما داریم ویا یعنی ما برای دوم شخص جم ایا یعنی شما شمایی که یا دو نفرین یا بیش از د نفرین توجه کنید که ایا هم بایستی با ای کوچیک نوشته بشه مگر اینکه حالا بخواد اول جمله باشه برای زی سوم شخص مفرد هم همین طوره زی بایستی با اس کوچیک نوشته بشه مگر اینکه اول جمله باشه و جمله بخواد با این شروع بشه و سوم شخص جمع ما زی هست دوباره زی که با اس کوچیک نوشته بشه شاید این سؤال براتون پیش بیاد که وقتی که سوم شخص مفرد مؤنث زی هست اونم زی که با اس کوچیکه و سوم شخص جمع هم زی هست زی که با اس کوچیکه ما چطور بایستی این دو تا رو از همدیگه تشخیص بدیم جوابش ساده است ما هیچ موقع پرزو پ نومن رو توی جمله به تنهایی نداریم و حتماً یک فعلی براش وجود داره و شما از اون فعل هست که متوجه میشین منظور سوم شخص مفرد مؤنث هست یا سوم شخص جمع هست به خاطر اینکه فعل‌ها شون کاملاً متفاوت صرف میشن خب اینم شد از سوم شخص جمع اما ما یک پرسونال پ نومن داریم برای مواقعی که می‌خوایم محترمانه صحبت کنیم که اون هم زی هست زی که باث بزرگ نوشته میشه در واقع این زی هر جای جمله که باشه با اس بزرگ نوشته میشه و وقتی که می‌خواد صرف بشه دقیقاً مثل زی سوم شخص جمع صرف میشه پس شما بعضی موقع‌ها ممکنه توی بعضی از کتاب‌ها ببینید که این د تا زیرو کنار هم آوردن به خاطر اینکه فعل‌ها شون دقیقاً مثل هم صرف میشه و دلیل دیگه‌ای نداره وگرنه معانی کاملاً متفاوتی دارن این شد از پرسونال پق نومن یا ضمایر شخصی برای حالت نومینا تیوی یا در واقع حالت فاعلی اما می‌رسیم به ورب همون طور که همتون می‌دونید یکی از مهم‌ترین اجزای جمله فعل‌ها هستن که فعل‌ها می‌تونن حالت مسری داشته باشن توی هر زبانی مثلاً توی زبان فارسی اگر یک فعل بخواد حالت مسری داشته باشه به انتهاش حرف نون اضافه می‌کنیم مثلاً فعل انجام دادن مثلاً فعل داشتن آمدن رفتن می‌بینید این‌ها حالت مصدری فعل هستن برای زبان آلمانی هم همین طوره ما یک حالت مصدری داریم برای افعال مون که بهش میگن حالت اینفینیتیو حالت اینفینیتیو توی افعال زبان آلمانی اینطوریه که به انتهاش حروف ا ان اضافه می‌کنن مثلاً فعل مخن به معنای انجام دادن میبینید ا ان آخرشه پس حالت مصدری یا اینفینیتیو یا فعل هابن ا ان آخر خرشه به معنای داشتن پس حالت اینفینیتیو یا مسریه به خاطر اینکه حروف ا ان آخرشه و برای اینکه ما بتونیم فعل‌ها رو توی جمله به کار ببریم نیازه که فعل‌ها رو صرف بکنیم دقیقاً مثل زبان فارسی که ما افعال رو مطابق با فاعل صرف می‌کنیم مثلاً من فعل رفتن رو صرف می‌کنم من رفتم تو رفتی او رفت ما رفتیم شما رفتی ید آنها رفتن می‌بینید این طرز صرف کردن فعل توی زبان فارسیه برای زبان آلمانی هم ما همین کارو می‌کنیم توی زبان آلمانی اگر بخواین فعل رو صرف بکنید اول بایستی بیاین ضمایر شخصی رو بنویسید ضمایر شخصی فاعلی که توی د تا اسلاید قبل دربارش حرف زدیم و این ضمایر شخصی رو شما به مرور زمان اصلاً یادش می‌گیرین پس بهتره که از همین اول سعی بکنید که حفظ بشین به خاطر اینکه توی صرف کردن فعل خیلی کمکتون می‌کنه و یک نکته‌ای که وجود داره درباره افعال توی زبان آلمانی اینه که افعال به دو دسته تقسیم میشن و اونم بر اساس صرف شدنشون هست یک سری افعال باقاعده هستن یک سری افعال بی‌قاعده افعال باقاعده یک قاعده مشخص دارن برای صرف شدنشون که به طور کامل بهتون توضیح میدم اما افعال بی‌قاعده از این قاعده پیروی نمی‌کنن حالا به یک سری دلایل خاص از این قاعده پیروی نمی‌کنن بعضی اوقات هم دلیل خاصی نداره اینکه از این قاعده پیروی نمی‌کنن به خاطر همین اسمشون افعال بی‌قاعده هست فعلاً ما با افعال بی‌قاعده هیچ کاری نداریم می‌خوایم درباره افعال باقاعده صحبت بکنیم خب وقتی که می‌خواین افعال باقاعده رو صرف بکنید اول میاین ضمایر ش خصی رو می‌نویسیم و از انتهای فعلت ا ان رو حذف می‌کنید ا ان نشون دهنده مستری بودن فعل بود پس نشونه مستری فعل رو حذف میکنیم مثلاً فعل ماخ که به معنای انجام دادن هست اگر من ا ان رو از انتهاش حذف بکنم از حالت مستری یا اینفینیتیو خارج میشه و بعد میام برای اول شخص مفرد به انتهای فعل م حرف ا اضافه می‌کنم یعنی در واقع به انتهای ریشه فعلم حرف ا اضافه می‌کنم میشه ایش ماخ یعنی من انجام می‌دهم برای دوم شخص مفرد من حروف است به انتهای ریشه فعل اضافه می‌کنم میشه دو ماست برای سوم شخص مفرد حرف ت اضافه می‌کنم میشه ا ماخت ادا زی ماخت اس ماخت و اصلاً فرقی نداره که هر کدوم از این ضمایر شخصی بخواد باشه میخواد جنسیت مذکر باشه مؤنث باشه یا خنثا باشه به هر حال به انتهای ریشه فعل بایستی ت اضافه بشه برای اول شخص جمع حروف ا ان به انتهای فعل اضافه می‌کنم و میشه ویا ماخ یعنی ما انجام می‌دهیم برای دوم شخص جمع هم حرف ت اضافه میشه میشه ایا ماخت شما انجام می‌دهید برای سوم شخص مفرد و حالت محترمانه به انتهای فعل ا ان اضافه میشه و میشه زی ماخ حالا می‌تونه معنی این داشته باشه که آنها انجام می‌دهند و می‌تونه معنی محترمانه داشته باشه یعنی شما انجام می‌دهید میبینید برای اول شخص و سوم شخص جمع ما به انتهای فعلم ا ان اضافه کردیم و دقیقاً مطابق با فرم مصدری فعل هستن و برای سوم شخص مفرد و دوم شخص جمع هم ت اضافه کردیم و مطابق همدیگه صرف شدن عین همدیگن برای اول شخص ا اضافه کردیم و برای دوم شخص هم است اضافه کردیم سعی بکنید این قاعده رو یاد بگیرید که بتونید به راحتی فعل‌ها رو صرف بکنید و بیاین برای خودتون یک سری فعل‌های رو بیارین و برای خودتون صرفش بکنید که دیگه این صرف کردن افعال باقاعده ملکه ذهنتون بشه الان چند تا فعل رو با همدیگه دوباره صرف می‌کنیم فعل بعدی فعل تکن هست به معنای نوشیدن وقتی که من میخوام صرفش بکنم ضمایر شخصیم رو می‌نویسم ا ان رو از انتهای فعل حذف می‌کنم و جلوی ضمایر شخصی می‌نویسم برای اول شخص حرف ا اضافه می‌کنم و میشه ایش تنکه یعنی من می‌نوشم برای دوم شخص مفرد حرف اس به انتهای ریشه فعلم اضافه میکنن میشه دو یعنی تو مینوشی برای سوم شخص مفرد حرف ت به انتهای ریشه فعلم اضافه می‌کنم میشه ت زی ت اس تین یعنی او مینوشد حالا او میتونه جنسیتش هر چیزی باشه برای اول شخص جمع ویا ما می ن شیم ا ان اضافه کردم به انتهای ریشه فعلم و برای دوم شخص جمع هم حرف ت اضافه می‌کنم میشه ایا تینت شما می‌نوشید برای سوم شخص جمع هم حرف ا ان اضافه می‌کنم میشه زی تین کن آنها مینوشند یا شما می‌نوشید فرم محترمانه یک مثال دیگه فعل فلی به معنای پرواز کردن وقتی که میخوام صرفش بکنم میام ضمایر شخصیم رو می‌نویسم ا ان رو از انتهای فعل حذف می‌کنم و برای اول شخص مفرد به انتهای ریشه فعلم حرف ا اضافه می‌کنم میشه ایش فلیه من پرواز می‌کنم برای دوم شخص مفرد حروف است اضافه می‌کنم میشه دو فلیکس تو پرواز می‌کنی برای سوم شخص مفرد حرف ت اضافه میکن کنم میشه ا زی اس فلیت یعنی او پرواز میکند برای اول شخص جمع ا ان اضافه میکنن میشه ویا فلن ما پرواز میکنیم برای دوم شخص جمع ت اضافه میکنن میشه ایا فلیت شما پرواز میکنید و برای سوم شخص و حالت محترمانه هم به انتهای ریشه فعلم حروف ا اضافه می‌کنم میشه زی فیگن این هم شد از صرف کردن فعل فلی اما دوستان همون طور که بهتون گفتم ما دو دسته فعل داریم توی زبان آلمانی فعل‌های باقاعده که بهشون میگن غگل م سیش وبن و فعل‌های بیقاعده که بهشون میگن اون غگل مسی ش وبن الان میخوام بهتون بگم که چطور فعل‌های بیقاعده رو بایستی صرف بکنیم به خاطر اینکه فعل‌های باقاعده رو رو توضیح دادم و یاد گرفتیم برای صرف کردن فعل‌های بی‌قاعده برای بعضی از افعال ما قاعده خاصی نداریم و فقط بایستی حفظشون بکنیم این دو تا فعل فعل زاین و هابن هستن که د تا از مهم‌ترین فعل‌ها توی زبان آلمانی که صرف کردنشو بهتون آموزش میدم ولی برای بعضی از فعل‌های بی‌قاعده باز ما یه قاعده‌های داریم که اونم بهتون یاد میدم اول بریم یاد بگیریم ببینیم فعل زاین و هابن چطور صرف میشن فعل زین به معنای بودن هست و وقتی که می‌خواد صرف بشه هیچ قاعده‌ای نداره و شما فقط بایستی حالت صرف شدن این رو حفظ بکنید به خاطر اینکه این فعل‌ها فعل‌های خیلی مهمی هستن و شما روزانه شاید ۱۰۰ بار استفادشون بکنید این فعل این‌طوری صرف میشه ایش بین یعنی من هستم دو بیست تو هستی ا زی اس ایست او هست ویا زیند ما هستیم ایا زاید شما هستید زی زیند آنها هستند یا حالا شمای محترمانه هستین یک نکتهی که وجود داره فعلاً ما داریم زمان حال این افعال رو یاد میگیریم و اصلا کاری به گذشته یا آینده نداریم و همشون رو در صورتی صرف می‌کنیم که زمان حال باشه زمان پرزنس یا حال این شد از فعل زاین که بایست این جدول رو حفظ بکنید اما میریم سراغ فعل هابن فعل هابن به معنای داشتن هست و وقتی که میخوایم صرفش بکنیم میشه ایش هاب یعنی من دارم دو ها تو داری ا زی اس هات او دارد ویا هابن ما داریم ایا هابت شما دارید زی هابن آنها دارن یا شمای محترمانه دارید این د تا از فعل‌های بیقاعده بودن که فقط بایستی حفظ بشن به خاطر اینکه هیچ قاعده‌ی ندارن اما میریم سراغ بعضی از فعل‌های بیقاعده که یک سری حالا قاعده‌های میشه براشون پیدا کرد یکی از اون فعل‌ها فعل اسن هست به معنای غذا خوردن یک فعل بی‌قاعده هست که توی دوم شخص و سوم شخص مفرد تغییرات داره یک نکته‌ای که وجود داره اینه که فعل‌های بی‌قاعده وقتی که می‌خوان صرف بشن فقط توی یکی دو یا ۳ تا حالته که تغییرات دارن وگرنه بقیه حالت‌ها دقیقاً مثل فعل‌های باقاعده صرف میشه مثلاً فعل اسن توی دوم شخص و سوم شخص مفرد تغییرات داره و برای بقیه مواقع دقیقاً مثل افعال باقاعده هست مثلاً برای اول شخص مفرد به انتهای ریشه فعل ا اضافه می‌کنیم برای اول شخص جمع به انتهای ریشه فعل ا ان اضافه می‌کنیم برای دوم شخص جمع ت اضافه می‌کنیم و برای سوم شخص جمع هم ا ان اضافه می‌کنیم و فقط اتفاقی که میفته اینه که تو دوم شخص و سوم شخص مفرد حرف ا تبدیل به ای شده یعنی اون حرف اول اسن تبدیل به ای شده و صرف فعل اینطوری هست ایش اسه من می‌خورم دو ایست تو می‌خوری ازی اس ایست او می‌خورد ویا اسن ما می‌خوریم ایا است شما می‌خورید زی اسن آنها می‌خورن یا حالت محترمانه شما می‌خورید می‌بینید توی صرف شدن این فعل دوم شخص و سوم شخص مفرد دقیقاً مثل هم صرف شدن و شاید این سؤال براتون پیش بیاد که ما از کجا بایستی تشخیص بدیم که این فعلی که صرف شده برای دوم شخص مفرده یا سوم شخص مفرده جوابتون ساده است به خاطر اینکه وقتی که فعل توی جمله به کار میره حتماً بایستی یک فاعلی براش وجود داشته باشه پس ما فاعل رو همزمان با فعل توی جمله داریم پس می‌تونیم متوجه بشیم که این فعل برای دوم شخص مفرده یا برای سوم شخص مفرده یه نکته‌ای هم که وجود داره معمولاً افعال بی‌قاعده برای دوم شخص و سوم شخص مفرد تغییرات دارن و و گاهی علاوه بر دوم شخص و سوم شخص مفرد برای دوم شخص جمع هم ما تغییرات داریم و گاهی هم پیش میاد که فقط و فقط برای دوم شخص مفرد هست که ما تغییرات داریم که حالا بهشون می‌پردازیم فعل بعدی فعل ذهن هست به معنای دیدن این فعل هم یک فعل بی‌قاعده هست که فقط برای دوم شخص و سوم شخص مفرد تغییرات داره و اون همینه که حرف ا که دوم این کلمه هست دوم این فعل هست تبدیل به ای ا میشه مثلاً اگر این فعل رو بخوام صرف بکنم میشه ایش زه یعنی من میبینم دو زیست تو میبینی از زی اس زیت او می‌بیند میبینید اینجا ا تبدیل به ای شده ویا ذهن ما می‌بینیم ایایا زت شما می‌بینید و زی ذهن آنها می‌بینند یا شمای محترمانه می‌بینید اینم شد از فعل ذهن که یک فعل بیقاعده هست و گاهی اوقات برای فعل‌های بیقاعده این اتفاق میفته که توی دوم شخص و سوم شخص مفرد یک حرف صدا دارشون تبدیل به اوملات میشه مثل فعل شلافه به معنای خوابیدن وقتی که میخوایم صرفش بکنیم دقیقاً طبق قاعده پیش میریم و فقط توی دوم شخص و سوم شخص مفرد یکی از حروف صدادار ما اولات میشه ایش شلافه یعنی من می‌خوابم دو شلف تو می‌خوابی می‌بینید آ تبدیل به آ لاد شد ا زی اس ش لفت او می‌خوابد اینجا هم آ تبدیل به آ لات شد ویا شلافه ما می‌خوابیم ایا ش لافت شما می‌خوابید زی شلافه آنها می‌خوابند یا شمای محترمانه می‌خوابید و یکی دیگه از فعل‌های بیقاعده فعل یسن هست فعل یسن به معنای نامیدن هست و یک نکته‌ای که وجود داره فقط و فقط توی دوم شخص مفرد هست که تغییرات داره و اون هم یک دلیل داره دلیلش هم اینه که وقتی که ما میخوایم این فعل رو صرف بکنیم ا ان که نشون دهنده مسدر بودن فعل هست رو از انتهاش بایستی حذف بکنیم و می‌بینید که حرف اسست انتهای ریشه فعل هست و برای دوم شخص مفرد ما قرار بود که اس ت به انتهای فعلم اضافه بکنیم از اونجایی که اسست خودش به معنای د تا اس پشت سر هم هست و ما میخوایم یک است توی دوم شخص مفرد دوباره بهش اضافه بکنیم و سه تا اس کنار همدیگه قرار می‌گیرن و در واقع میشه گفت تلفظ رو برای ما غیر ممکن میکنه پس ما میایم یکی از اس ها رو حذف میکنیم تا راحت بتونیم تلفظش بکنیم پس برای دوم شخص مفرد فقط یک ت اضافه میکنیم و صرف شدن فعل یسن اینطوری میشه ایش یسه من نامیده میشم دو هایست تو نامیده می شی ازی اس هایست او نامیده میشه ویا هاسن ما نامیده میشیم ایا هایست شما نامیده میشید زی یسن آنها نامیده میشن یا شمای محترمانه نامیده میشین و یکی دیگه از فعل‌های بیقاعده فعل آیتن هست فعل آیتن به معنای کار کردن هست و توی دوم شخص و سوم شخص مفرد و همین طور توی توی دوم شخص جمع تغییرات داریم براشون و اونم یک دلیل قانع کننده داره دلیلش اینه که وقتی که ا ان رو از انتهای فعل حذف می‌کنیم فعل ما ریشش به حرف ت ختم میشه و وقتی که برای دوم شخص مفرد من بخوام استه به انتهاش اضافه بکنم ببینید که س تا حرف بی‌صدا کنار هم قرار می‌گیرن که تلفظ رو برای ما خیلی مشکل می‌کنه در نتیجه من میام به انتهای ریشه فعلم یک ا اضافه می‌کنم که راحت بتونم تلفظش کنم برای سوم شخص مفرد هم دقیقاً همین طور وقتی که من فعلم رو می‌خوام صرف بکنم برای سوم شخص مفرد یک ت بایستی به انتهای ریشه فعل اضافه بکنم و از اونجایی که این فعل خودش به ت ختم میشه وقتی که د تا ت پشت سر هم قرار بگیرن تلفظ خیلی سخته در نتیجه بینشون یک ا قرار میدم و همین طور برای دوم شخص جمع وقتی که می‌خوام صرفش بکنم بایستی ت قرار بدم و از اونجایی که فعل خودش به ت خطم شده تلفظ سخت میشه پس بین د تا ت من یک ا قرار میدم اینجور صرف شدن که بخوایم برای دوم شخص و سوم شخص مفرد و دوم شخص جمع یک ا اضافه کنیم برای راحتی تلفظ توی مواقعی هست که ریشه فعل ما به حرف د ت ام و ان ختم بشه پس فعل آیتن اینطوری صرف میشه اش آیت من کار میکنمو آیت تو کار میکنید اس آت او کار میکند وتن ما کار میکنیم ا شما کار میکنید آیتن آنها کار می‌کنند یا شمای محترمانه کار می‌کنید این هم از فعل‌های بیقاعده اما میریم سراغ جمله سازی همون طور که می‌دونید جمله سازی یکی از مهم‌ترین مسائل توی یادگیری هر زبانیه به خاطر اینکه شما بایستی جمله سازی رو بلد باشین که بتونید صحبت بکنید یا بتونید بفهمید طرف مقابل داره چی میگه جمله سازی توی زبان آلمانی اینطوریه که ما نیاز داریم برای جملات ساده یک فاعل یا یک زوبیک داشته باشیم و یک فعل داشته باشیم که مطابق با فاعل صرف بشه یک نکته‌ی که وجود داره اینه که به جای زوبیک یا فاعل ما میتونیم اسم یک فرد رو قرار بدیم و یا میتونیم از ضمایر شخصی یا در واقع پرسونال پ نومن در حالت نمیتی وی استفاده بکنیم برای فعل هم که فعل رو بایستی مطابق با فاعل صرف بکنیم وقتی که میخواین جمله بسازین توی جملاتی که حالا ابتدایی هستن فاعل توی جایگاه اول قرار می‌گیره و فعل حتماً حتماً حتماً برای جملات خبری توی جایگاه دوم قرار می‌گیره و مطابق با فاعل صرف میشه یه نکته دیگه‌ای که وجود داره اینه که جمله همیشه بایستی با حرف بزرگ شروع بشه یعنی اگر کلمه‌ای میخواد اول جمله باشه حتماً بایستی با حرف بزرگ شروع بشه مثلاً اینجا من یک مثال دارم ایش یس زمی اسم من سمیرا هست ایش ضمیر فاعلی منه و از اونجایی که ابتدای جمله هست حرف اولش رو با حروف بزرگ نوشتم و توی جایگاه دوم فعل یسن رو قرار دادم و مطابق با فاعل صرف کردم و یک نکته مهم دیگه‌ی که وجود داره اینه که شما اگر توی جمله تون یک اسم میخواین استفاده کنید حالا می‌تونه اسم فرد باشه اسم شهر باشه اسم شی باشه یا هر چیز دیگه‌ای اون اسم رو بایستی حرف اولش رو با بزرگ بنویسید اینجا من برای کلمه زمی این کارو انجام دادم و توی این اسلاید شما یک حروف س ب می‌بینید که به معنای سشیل هست یعنی برای مثال اینجا ای زوبیک یا فاعل مونه و هایس هم فعلم که مطابق با فاعل صرف شده یک مثال دیگه دو ت تی تو مینوشید چای دو زوبیک یا فاعل ما هست که ضمیر شخصی هم هست و تین کن فعل ما بوده که مطابق با فاعل صرف شده و کلمه تی هم که به معنای چای هست از اونجایی که یک اسم هست با ت بزرگ نوشته شده اینم از جمله سازی اما می‌رسیم به مبحث سوالی کردن جملات وقتی که ما میخوایم جملاتم رو سوالی بکنیم د تا روش داریم اینکه یاین فقا گه بسازیم و یا اینکه و فقا گه بسازیم الان بهتون توضیح میدم که این دو تا چی هستن و چه فرق هایی با همدیگه دارن ی کهه در واقع جملات پرسشی یا سوالی هستند که پاسخش یا جوابشون حتماً بله یا خیر هست به خاطر همین به این جملات یانین فقیه میگن یا یعنی بله ناین یعنی خیر و ساختنشون م خیلی راحته فقط کافیه که ما فعل رو از جایگاه دوم بیاریم توی جایگاه اول و حالا اون فاعلی که توی جایگاه اول اول بوده رو ببریم جایگاه دوم یعنی در واقع فعل و فاعل جایگاهشون عوض میشه و یک نکته‌ای که وجود داره انتهای جملات سوالی حتماً ما بایستی علامت سوال قرار بدیم و همین طور انتهای جملات خبری حتماً بایستی نقطه بذاریم اینجا براتون د تا مثال زدم یک جمله خبری و یک جمله یانین فقا گه جمله خبرون این هست ایش ش پیل فوتبال ایش ش پیل فوتبال من بازی می‌کنم فوتبال و نقطه هم که انتهاش گذاشتم یعنی جمله من خبریه اما اگر من بخوام این جمله رو سوالی بکنم بایستی فعل رو بیارم اول جمله و فاعل رو بیارم دوم یعنی جای فعل و فاعل عوض بشه میشه ش پیلس تو فوتبال ش پیلس تو فوتبال یعنی آیا تو فوتبال بازی می‌کنیم و می‌بینید که علامت سؤال هم گذاشتم یک نکته‌ای که وجود داره اینه که وقتی که دارین سوال می‌پرسیم سعی بکنید لحنت سؤالی باشه ش پیلس تو فوتبال آیا تو فوتبال بازی می‌کنی این سوال جوابش یا بله است یا خیره چیزی جز این دو حالت نیست به خاطر همین هم اسمش یانا این فقا گه هست اما می‌رسیم به وفقا آگه وفقا آگه جملات پرسشی هستند که دیگه جوابشون بله و خیر نیست جوابشون می‌تونه یک جمله کامل باشه و چرا حالا اسمشون وف قایه هست به خاطر اینکه یک کلمه پرسشی بایستی حتماً توشون به کار بره که اون کلمه پرسشی هم حتماً با حرف و شروع شده کلمه پرسشی یعنی چی یعنی چه کجا چرا کدام این‌ها همه کلمات پرسشی توی زبان فارسی هستن که ما معادلش رو توی زبان آلمانی داریم و جالبه بدونید که تمامی این کلمات پرسشی با حرف و شروع میشن مثلاً ور به معنای چه کسی وی به معنای چگونه واز به معنای چه و به معنای کجا وهر به معنای از کجا وهین به معنای به کجا وان به معنای چه وقت ول شه به معنای کدام واقوم به معنای چرا وی افت به معنای چند وقت یک بار وی فیل به معنای چه مقدار برای مواقعی که ما داریم درباره چیزهای غیر قابل شمارهی صحبت می‌کنیم وی فیله یعنی چه تعداد برای مواقعی که ما داریم درباره چیزهای قابل شماری صحبت می‌کنیم می‌بینید تمامی این کلمات پرسشی با حرف و شروع میشن حالا ما چطوری بایستی با این کلمات پرسشی در واقع و ف قایه بسازیم اولین کاری که می‌کنیم توی جایگاه اول بایستی یکی از این کلمات پرسشی رو به کار ببریم و توی جایگاه دوم فعلم مطابق با فاعل سرف میشه و بعد میتونید فاعل رو بیارید و یا هر قسمتی که میخواین به جملون اضافه کنید و در انتها هم حتما علامت سوال رو میذاریم یک مثال اینجا زدم وونو وونو کجا اقامت داری تو فعل ما فعل ونن بوده به معنای اقامت داشتن یا زندگی کردن که مطابق با فاعل صرف شده و هم که به معنای کجا هست برای هر کدوم از این کلمات پرسشی من یک مثال زدم مثلاً ور بیستو چه کسی هستی تو ۲۰ در واقع فعل زاین بوده که برای دوم شخص مفرد صرف شده و هم که به معنای چه کسی وی هایس دو چگونه نامیده میشوی تو فعلم یسن بوده به معنای نامیده شدن وی هم که به معنای چگونه واس ا داس چه هست این واس به معنای چه داس هم که داره اشاره میکنه به یک شی فعلم هم که زاین بوده و برای سوم شخص مفرد صرف شده وونو کجا اقامت داری تو که دربارش صحبت کردیم توی اسلاید قبلی و یعنی کجا و فعل ما ونن بوده به معنای اقامت داشتن که مطابق با دوم شخص مفرد س ضرف شده وه کنزی از کجا می‌آیید شما اینجا ما از ضمیر شخصی زی استفاده کردیم همون که برای محترمانه خطاب کردن کسی هست میبینید که با اس بزرگ نوشته شده و اینجا فعل ما کمن هست کمن به معنای آمدن و وهر هم که به معنای از کجا مثال بعدی وهین گستو به کجا میروی تو وهین یعنی به کجا و فعل ما فعل گن هست گن به معنای رفتن و مطابقه با فاعل صرف شده پس شما اینجا سه تا فعل جدید یاد گرفتید فعل ونن به معنای اقامت داشتن کومن به معنای آمدن و گی هن به معنای رفتن میتونید این فعل‌ها رو بنویسید برای خودتون و مطابق اون چیزهایی که گفتم صرفش کنید بریم سراغ ادامه مثال‌ها و وان وان به معنای چه موقع هست چه موقع میآیی تو فعلم کمن هست که مطابق با دوم شخص مفرد صرف شده واقوم فرستو ناخ برلین چرا میروی تو به سمت برلین فعل ما اینجا فعل فاغن هست که به معنای رفتن به معنای رانندگی کردن و به معنای راندن چیزی هست یک فعل بیقاعده هست که اینجا برای دوم شخص مفرد صرف شده و آ تبدیل به آ لاد شده نکتهی که اینجا هست اینه که کلمه برلین که اسم یک شرح هست به خاطر اینکه یک اسم یا یک نومن هست با حرف بزرگ شروع شده میبینید که به بزرگ هست مثال بعدی وی افیس دوش پورت وی اف تیپس دوش پورت یعنی چند وقت یک بار انجام میدهی تو ورزش کلمه شپ به معنای ورزش یک نومل یا یک اسم هست میبینید که با اس بزرگ نوشته شده و یک نکتهای که وجود داره کلمه ش پورت حتما با د تا فعل ماخ و تغی بن میاد و هیچ استثنای دیگهای وجود نداره یا بایستی با فعل ماخ بیاد یا با فعل تغیب که اینجا با فعل تغیب اومده و فل داس و فل داس یعنی این چقدر میرزه قیمتش چنده وی فیل یعنی چه مقدار و برای چیزهای غیر قابل شمارش هست مثلاً قیمت وی فیل کیندا هاسو وی فیل کیندا هاسو یعنی چه تعداد فرزند داری تو وی فیل یعنی چه تعداد و برای چیزهای قابل شمارش هست یک نکتهی که درباره وی فیله وجود داره اینه که بلافاصله بعدش بایستی درباره اون چیزی صحبت کنیم که میخوایم تعدادش رو بپرسیم پس توی جایگاه دوم فعل رو قرار نمیدیم بلکه اون چیزی رو قرار میدیم که میخوایم تعدادش رو بپرسیم اما ما یک کلمه پرسشی دیگه داریم کلمه ول شه کلمه ول شه به معنای کدام هست و وقتی که می‌خوایم استفادش بکنیم حتماً حتماً یک اسم بایستی بعدش قرار بگیره که این اسم می‌تونه جنسیت مذکر مؤنث یا خنث داشته باشه اگر اون اسم جنسیتش مذکر باشه به انتهای ولش حروف اغ تعلق می‌گیره و میشه ول شاا اگر اون اسمی که میخواد بعد از این کلمه پرسشی بیاد خنث باشه به انتهای ورش حروف اس اضافه میکنیم و میشه ولش اس و اگر اون اسم مؤنث باشه به انتهای ولش حرف ا اضافه میشه و میشه ول شه مثال می‌زنم براش ولش تاگ ایست هویت کدوم روز هست امروز یا امروز چه روزی هست کلمه تاگ به معنای روز هست و یک اسم مذکر هست درباره جنسیت اسامی توی ادامه ویدیو به طور کامل صحبت می‌کنم فقط این رو بدونید که اگر یه کلمهای باشه که جنسیتش مذکر باشه و بعد از ولش بیاد بایستی به انتهای ولش حروف اق اضافه کنیم ولش یک زلیش کفن یعنی ژاکت رو بهتره که من بخرم اینجا کلمه یاکه یک اسم فمین هست پس به انتهای ولش حرف ا اضافه می‌کنم کفن هم به معنای خریدن ولش اوتو مستو فاغن یعنی کدوم اتومبیل رو دوست داری تو برونی فعل فاغن به معنای راندن و کلمه آتو به معنای ماشین یا اتومبیل که یک اسم خنسا هست پس به انتهای ولش حرف ا اس اضافه می‌کنم و اما می‌رسیم به مبحث جنسیت اسامی همون طور که توی اسلایدای قبلی بهتون توضیح دادم همه اسامی توی زبان آلمانی دارای جنسیت هستند که این جنسیت می‌تونه مذکر مؤنث یا خنث باشه و قبل از هر اسم هم توی زبان آلمانی یک آرتیکل معمولاً قرار می‌گیره که الان می‌خوایم درباره آرتیکل ها صحبت بکنیم و درباره این صحبت بکنیم که ما از کجا بایستی بفهمیم جنسیت یک اسم چی هست آرتیکل ها خودشون به دو دسته بشت تیمت و اون بشت تیمت تقسیم میشن بشت تیمت یعنی مشخص و اون بیمت یعنی نامشخص آرتیکل های بشیم یا مشخص در واقع مواقعی استفاده میشن که ما داریم درباره یک شی یا یک اسم که حالا شناس هست صحبت می‌کنیم مثلاً من دارم درباره لپتاپم حرف می‌زنم هم من می‌دونم درباره چی دارم صحبت می‌کنم هم شما می‌دونید درباره چی دارم صحبت می‌کنم پس برای این اسامی که شناس هستن برای ما ما آرتیکل بشت تیمت قرار میدیم آرتیکل بشت تیمت برای اسامی ماسکولین یا مذکر در هست برای فمین این‌ها دی و برای نوت خال‌ها داس حالا بهتون میگم از کجا بفهمیم که اصلاً هر اسمی بایستی چه جنسیتی رو براش قائل بشیم فعلاً می‌خوام درباره آرتیکل ها صحبت کنم اما بهتون گفتم ما یک آرتیکل نامشخص یا اون بشت تیمس هم داریم مواقعی استفاده میشه که نه من می‌دونم درباره چه چیز مشخصی داریم صحبت می‌کنیم نه طرف مقابل مثلاً می‌خوام بگم یه کلاه یه لپتاپ یه خانمی یه آقایی می‌بینید اصلاً مهم نیست که اون آقا کی هست یا اصلاً شاید ما اون فرد رو نشناسیم داریم دربارش صحبت می‌کنیم پس اون فرد برای ما ناشناس هست پس ما بایستی از آرتیکل اون بشیم استفاده کنیم برای این اسامی یا برای این افرادی که برای ما ناشناس هستن یا نامعین هستن اون موقع آرتیکل های ما کاملاً متفاوت هست برای ماسکولین ها آین و برای فمین این‌ها آینه و برای نوشال هم ما آرتیکل آین رو داریم توجه بکنید که توی این موضوع آرتیکل ماسکولین و نوترال دقیقاً شبیه همه و یک نکته دیگه‌ی که هست این آرتیکل نامشخص وقتی که قبل از یک اسم قرار می‌گیره به معنای یک هست مثلاً من میگم آین فرا یعنی یک خانم یا میگه میگم آین کیند یعنی یک بچه یا میگم آین مان یک مرد و اون مرد حالا برای من ناشناسه اون بچه برای من ناشناسه یا اون خانم برای من ناشناسه این هم شد از آرتیکل ها توی زبان آلمانی اما شاید این سؤال براتون پیش بیاد که ما از کجا بایستی بفهمیم جنسیت این همه اسم چی هست یعنی شما هر شیی که ببینید می‌تونه قاشق باشه چنگال باشه پتو باشه هر چیزی که باشه یک آرتیکل داره یک جنسیتی داره مثلاً قاشق آرتیکل در هست در لو فل در واقع جنسیتش مذکره چنگال جنسیتش مؤنث دی گابل دی گابل و کارد یا چاقو آرتیکل خنسا هست داس مسا می‌بینید خب این‌ها توی یک دسته هستن یعنی جزو قاشق چنگ حساب میشن ولی چرا انقدر آرتیکل ها و جنسیت هاشون متفاوته برای این موضوع یک سری قواعد و قوانینی وجود داره که شما می‌تونین تشخیص بدین جنسیت هر شی یا هر اسم چی هست که به طور کامل بهتون توضیح میدم اما قبل از اینکه بریم شروع بکنیم جنسیت‌ها رو بشناسیم یک موضوعی که هست اینه که به خاطر داشته باشید این قوانینی که من دارم بهتون میگ میگم صددرصدی نیست و ممکنه توی ۱د خطا داشته باشه یا در واقع استثنا داشته باشه خطا که نه در واقع استثنا داشته باشه پس همیشه هم روی این قواعد تکیه نکنید این فقط برای بیشتر مواقع هست و میگم ممکنه استثنائاتی هم وجود داشته باشه میریم سراغ اسامی که ماسکولین هستن و در واقع آرتیکل شون د هست تمام اف افرادی که مرد هستن مثل پدر مثل عمو مثل دایی یا هر افرادی که مرد هستن در واقع مذکر محسوب میشن و آرتیکل در دارن مثلاً میخواد یک آتشنشان مرد باشه یک پزشک مرد باشه یک معلم مرد باشه اینها همه جنسیت ماسکولین دارن و ما براشون آرتیکل در استفاده میکنیم و تمام شغل‌هایی که اون فرد مرد هست مث مثلاً یک پزشک مرد یک مهندس مرد یک آتشنشان مرد یک باغبان مرد همه این شغل‌ها هم ممکنه ماسکولین باشن و ما براشون آرتیکل در به کار می‌بریم یک نکته‌ای که وجود داره اینه که اگر شغلی مربوط به یک خانوم باشه ما دیگه آرتیکل در براش به کار نمی‌بریم بلکه آرتیکل دی به کار می‌بریم و به انتهای شغل مورد نظرمون حروف ای ان هم هم اضافه می‌کنیم تمامی جهات جغرافیایی که حالا البته چار تا بیشتر نیستن اصلیشون بعد حالا فرعی هم دارن ولی تمامی جهات جغرافیایی ماسکولین هستن و آرتیکل در می‌گیرن و کلمه هیلز یشت وگن به معنای جهات جغرافیایی هست د نوردن یعنی شمال درزدن یعنی جنوب د استن یعنی شرق در وستن یعنی غرب تمامی روزهای هفته اسامی ماسکولین هستن در متا در دستگ در میتو در دونست در فیتا در زمستا در زانتاک تمامی روزهای هفته پس جنسیتشون میشه ماسکولین و آرتیکل شون هم د هست یک نکته‌ی که وجود داره کلمه وخنده به معنای آخر هفته یعنی شنبه و یکشنبه اینم جزء روزهای هفته محسوب میشه ولی خب یک استثنائه و آرتیکل داسه و یک اسم خنسا هست تمامی ماه‌های میلادی اسامی خنسا محسوب میشن مثل یانوا فبر مرس تا دسامبر همه این ماه‌ها اسامی ماسکولین محسوب میشن و آرتیکل در می‌گیرن تمامی فصل‌های سال اسامی ماسکولین هستن و آرتیکل در می‌گیرن مثل در فولینگ به معنای بهار در زما به معنای تابستان د هربست به معنای پاییز د وینتا به معنای زمستان پس تمام فصل‌های سال هم ماسکولین و بایستی آرتیکل در بگیرن تمامی نوشیدنی‌های الکلی هم ماسکولین و آرتیکل در می‌گیرن ولی اینجا یک استثنایی که وجود داره درباره کلمه بیا به معنای آبجو هست آبجو ماسکولین نیست یک اسم خنسا و یک استثنا محسوب میشه آرتیکل داس هست و معمولاً کلماتی که مرتبط به آب و هوا هستند هم اسامی ماسکولین هستند مثلاً دگن به معنای باران در شنی به معنای برف این‌ها مربوط به آب و هوا هستن و اسامی ماسکولین محسوب میشن البته میگم توی ۱۰۰ مواقع این اتفاق نمیفته که همه اسامی که مرتبط با آب و هوا ان بخوان ماسکولین باشن ولی توی بیشتر مواقع اینطوریه اسامی کوه‌ها در واقع اسامی ماسکولین هست مثلاً د اورست به معنای کوه اورست و همچنین اسامی که به حروف اغ ختم میشن اسامی ماسکولین هستن مثل د کفا به معنای چمدان می‌بینید که به ا ا ختم شده و یک اسم ماسکولین یا مذکر هست و کلماتی که به حروف ایسموس ختم بشن هم اسامی مذکر هستن مثلاً د فمینیسم حالا اون حزب فمینیسم هست در واقع کلماتی که به حروف آنت ختم بشن هم اسامی ماسکولین مثل د الفانت به معنای فیل و کلماتی که به حروف او خط بشن هم کلمات ماسکولین د موت به معنای موتور کلماتی که به حروف لینگ هم ختم بشن کلمات ماسکولین مثلاً د فولینگ به معنای بهار که البته این کلمه فق وینک اگه به لینک هم ختم نمیشد به خاطر این کهه جزء فصل‌های سال بود یک اسم ماسکولین بود و همچنین کلماتی که به حروف ا ان ختم میشن باز هم کلمات ماسکولین محسوب میشن مثل د غزن به معنای چمن و همین طور کلماتی که به حروف ای گ ختم میشن هم کلمات ماسکولین هستند مثل د هنیش به معنای عصل اما میریم سراغ اسامی که که مؤنث هستن تمامی افرادی که مؤنث هستند مثل مادر خاله دختر یا هر کسی که حالا مؤنث باشه ما بایستی براش آرتیکل دی به کار ببریم و یک اسم مؤنث هست ولی یک استثنایی که وجود داره درباره کلمه مدن هست م چن به معنای دختر بچه و همه می‌دونن که دختر بچه جنسیتش مؤنث مه ولی توی زبان آلمانی کلمه م چن یک کلمه خنسا هست و آرتیکل داس هست پس این یک استثناست داس م چن وگرنه ما کلمه دی موتا رو داریم به معنای مادر و حالا دی تختا رو داریم دیش پستا رو داریم تختا به معنای دخترش پستا به معنای خواهر اینها همه اسامی هستن که به دلیل اینکه افرادش مؤنث این اسامی هم مؤنث هستن تمام کلماتی که مربوط میشن به شغلی که داره یک زن انجامش میده باز هم کلمات مؤنث هستن یا در واقع فمین این هستن مثلاً خانم دکتر خانم معلم خانم مهندس این‌ها همه مشاغلی هستند که یک فردی که داره انجامش میده خانم هست در نتیجه کلمه مورد نظر ما یک اسم فمین اینه مثلاً دی ارسین به معنای خانم دکتر اسامی موتورها هم اسامی فمین هستند مثلاً دی سوزوکی دی هالی دیویدسون و اما اسامی کشتی‌ها هم اسامی فمین هست مثلاً دی تیتانیک حالا همون کشتی تایتانیک هست اسامی گل و گیاهان و درختان اسامی فمین محسوب میشه مثلاً دی تلپه به معنای گل لاله و از اونجایی که اسم یک گل و گیاهه در نتیجه یک اسم فمین هست و همچنین اسامی هواپیمایی ها هم اسامی مؤنث هست مثلاً دی بوینگ و همچنین اسامی که به حرف ا ختم میشن توی ۹۰ مواقع اسامی مؤنث هستن مثلاً کلمه دی لامپه به معنای لامپ یک نکته‌ای که وجود داره این که من گفتم توی ۹۰۰ مواقع یعنی توی ۱۰۰ مواقع اینطوری نیست که اگر یه کلمه آخرش ا باشه ما بگیم خب این مؤنث استثنائاتی که در این باره داریم مثل کلمه د یونگه به معنای پسر کلمه یونگه آخرش ا هست و ما انتظار داریم که این کلمه یه کلمه فمین این باشه ولی از اونجایی که کلمه یونگه به معنای پسر هست یک اسم ماسکولین و استثنای بعدی کلمه د تی به معنای چای تی هم انتهاش حرف ا هست و ما انتظار داریم که یک اسم فمین باشه ولی یک اسم ماسکولین هست تمامی کلماتی که به حروف هایت و کایت ختم میشن اسامی مؤنث هستن مثل دی فق هایت به معنای آزادی میبینید که به حروف هایت خط شده و همچنین کلماتی که به کایت خطم میشن هم گفتم مؤنث یا فمین مثل دی ملش یعنی امکان امکان چیزی همچنین اگر اسم ما به حروف شافت ختم بشه هم یک اسم فمین اینه دی فون شافت یعنی دوستی و کلماتی که به حروف او و ا ختم میشن هم کلمات مؤنث هستن مثلاً دی اگه توا آتوا به معنای آژانس هست و یک نکتهی که وجود داره اینه که وقتی که یه کلمهای به او ختم میشه توی ددد مواقع اینطوری نیست که بخواد فمین باشه ممکنه یک استثنائاتی هم باشه مثلاً کلمه آبی توا به حروف او خط شده ولی یک اسم خنسا هست داس آبی توا به معنای پایان تحصیل داس توا کلماتی که به حروف ایکا هم ختم میشن در واقع کلمات مؤنث هستن مثلاً دی موزیک به معنای موزیک و همچنین کلماتی که به حروف آگ و آد ختم میشن هم کلمات فمین اینن مثل دی گاژ به معنای گاراژ دی مارلا به معنای مربا و کلماتی که به حروف ای ا ان هم ختم میشن کلمات فمین هستن دی کونیک سیون دی کونیک سیون یعنی ارتباط و یک اسم فمین هست اما می‌رسیم به اسامی خنث اگر رنگ ها رو ما به عنوان یک اسم استفاده بکنیم رنگ‌ها اسامی خنث محسوب میشن و همچنین یک نکتهی که وجود داره اینه که فرم اینفینیتی و افعال رو ما گاهی میتونیم به عنوان اسم به کار ببریم مثلاً ما یک فعل اسن داریم به معنای خوردن و یک اسم اسن داریم که به معنای غذا هست اگر ما بتونیم فرم اینفینیتیو فعل رو به صورت اسم به کار ببریم اون اسم یک اسم خنث هست که اینجا مثال داس اسن رو من براتون آوردم تمامی اعداد کس ی به غیر از عدد یک دوم در واقع اسامی خنث هستن مثلاً ۱/۴ ی سوم ۱ پنجم یک ششم الی آخر تماماً اسامی خنسا هستن ولی بهتون گفتم کلمه دی هفته یا یک دوم یک استثنا هست و آرتیکل دی هست و یک اسم فمین هست و معمولاً اسامی که به حرف او ختم میشن هم اسامی خنث هستن مثلاً داس اوتو به معنای اتومبیل میبینید که حرف او انتهای کلمه هست در نتیجه این اسم یک اسم خنسا هست اما یک استثنایی که وجود داره کلمه اوغو هست اوغو به معنای یورو و به حرف او ختم شده ولی یه کلمه خنسا نیست بلکه یه کلمه ماسکولین هست و همچنین کلماتی که به حروف منت ختم میشن هم کلمات خنسا هستند مثلاً داس اینسترومنت به معنای وسیله یا ابزار کلماتی که به حروف نیست ختم میشن مثل داس سوگ نیس این اسامی اسامی نوترال یا خنسا هستند و همچنین کلماتی که به حروف توم و اوم ختم میشن هم کلمات خنث هستن مثلاً داس داوم به معنای تاریخ داس موزم به معنای موزه و کلماتی که به حروف شن خطم بشن هم کلمات خنث هستن مثل کلمه م چن به معنای دختر بچه یک نکته‌ای که وجود داره اینه که حروف شن به انتهای هر اسمی که اضافه بشه به معنای اینه که اون چیز کوچیکه مثلاً م چن به معنای دختر کوچیک بچن به معنای نون کوچیک است اینم شد از جنسیت اسامی اما گاهی نیازه که ما از اسامی رو جمع ببندیم چطور بایستی این کارو بکنیم به فرم جمع بستن اسامی میگن پلوغ من اینو توی پرز نال پق نومن بهتون گفتم بهتون گفتم که پلوغ به معنای جمع هست و برای جمع بستن اسامی توی زبان آلمانی ما ۵ تا روش داریم دیگه عین زبان فارسی نیست که بیایم یک ها اضافه کنیم به انتهای اسم و اون اسممون جمع بشه یا مثل زبان انگلیسی نیست که یک اسم به انتهای اسم اضافه بشه و اسم جمع بسته بشه ما ۵ تا روش داریم که بهتون به طور کامل آموزشش میدم اما یک نکته بسیار مهمی که وجود داره اینه که ما بایستی بدونیم که آرتیکل اسامی جمع همیشه همیشه همیشه دی هست دی آرتیکل اسامی جمع هست در واقع شبیه آرتیکل اسامی فمین اینه بریم ببینیم چطوری اسامی رو بایستی توی زبان آلمانی جمع ببندیم اول اینکه بعضی از اسامی که حالا بیشتر اسامی مذکر هم هستند به انتهاش حرف ا اضافه میشه و یا ممکنه یکی از حروفش عملات بشه و حرف ا هم اضافه بشه مثال می‌زنم مثلاً کلمه در هوند هوند به معنای سگ و وقتی که جمع بسته میشه یعنی بیش از یک س سگ ما داشته باشیم میشه دی هوند میشه دی هوند به معنای سگ‌ها میبینید که آرتیکل مون شد دی به خاطر اینکه یک اسم پلوغ یا جمه و به انتهای کلم همون هم حرف ا اضافه شد ولی یک سؤالی که ممکنه براتون پیش بیاد اینه که خب چرا حرف او اوملات نشد ما که گفتیم ممکنه بعضی موقع‌ها حرف صدادار اولات بشه خب اینکه حالا چه موقع‌هایی حرف صدادار اولا دار میشه اینو فقط شما به مرور زمان می‌تونید متوجه بشید وقتی که حالت جمع اسامی رو یاد گرفتید به مرور زمان متوجه میشین که چه کلماتی وقتی که جمع بسته میشن حروف صدادار شون هم عملات میشه و هیچ قاعده خاصی براش وجود نداره و فقط شما بایستی فرم پلوغ یا جمع اسامی رو حفظ بکنید کلمه بعدی در ووک زک به معنای کول پ پشتی یک اسم مذکر یا ماسکولین هست وقتی که میخواد پلو قال یا جمع بشه آرتیکل میشه دی و حرف آ لات میشه یک ا هم به انتهای اسممون اضافه میشه میشه دی غوک زکه یعنی کوله پشتی ها و یک استثنایی که وجود داره این هست برای کلمه دی شات به معنای شهر که یک اسم فمین اینه ما وقتی که می‌خوایم پلو قال یا جمعش بکنیم میایم به انتهاش ا اضافه می‌کنیم و حرف آ هم اوملات می‌کنیم میشه دیشت ت ت پس اینطوری نیست که اگر من بخوام بگم برای اسامی مذکر توی ۱۰ درصد مواقع من میام ا اضافه می‌کنم و حالا یکی از حروف م ممکنه عملات بشه فقط توی ۹۹۰ درصد مواقع ممکنه که اون اسم ماسکولین باشه و بعضی موقع‌ها هم هم ممکنه ما یک اسم ماسکولین داشته باشیم که به روش‌های دیگه جمع بسته بشه پس این روش‌هایی هم که دارم بهتون میگم ۱۰دی نیست فقط توی ۹۰ مواقع صدق می‌کنه که البته من سعی می‌کنم برای هر قسمت یک استثنا بیارم که شما متوجه بشید و اما روش دوم جمع بستن اینه که به انتهای اسم ما حروف اق اضافه بشه یا یکی از حروف صدادار عملات بشه و اق هم که انتهای اسم اضافه میشه توی ۹۰ مواقع این روش جمع بستن مربوط به اسامی خنسا هست توجه کنید میگم توی ۹۰ مواقع نه توی تمام مواقع مثال می‌زنیم مثلاً کلمه داسکین به معنای بچه وقتی که این کلمه جمع بسته میشه مثلاً میخوایم بگیم بچه‌ها آرتیکل مون میشه دی و حروف به اغ به انتهای کلم همون اضافه میشه و میشه دی کیندا یعنی بچه‌ها مثال بعدیمون کلمه داس بوخ هست به معنای کتاب بوخ به معنای کتاب و یک اسم خنسا هست وقتی که جم بسته میشه یعنی میخوایم بگیم کتاب‌ها آرتیکل مون دی میشه حرف او لات میشه و اق به انتهای اسممون اضافه میشه پس این کلمه میشه دی بوشا یعنی کتاب‌ها و اما یک استثنا داریم اینجا این کلمه کلمه درمان هست به معنای مرد و یک کلمه ماسکولین و وقتی میخواد جمع بسته بشه حالا آرتیکل که دی میشه ولی آ املات میشه و حروف اق به انتهای اسم اضافه میشه میشه دی منا یعنی مردها می‌بینید که این کلمه ماسکولین بود و به این روش جمع بسته شد من بهتون گفتم توی ۹۰ مواقع این روش که اق به انتهای اسم اضافه بشه و حالا یکی از حروف صدادار عملات بشه بیشتر مال اسامی خنث ولی نگفتم ۱۰۰ گفتم ممکنه برای اسامی مؤنث یا برای اسامی ماسکولین هم این اتفاق بیفته ولی بیشتر برای اسامی خنسا یکی دیگه از روش‌های جمع بستن اینه که ما به انتهای اسممون حروف ا ان یا حروف ان اضافه کنیم که بیشتر مواقع برای اسامی مؤنث این روش استفاده میشه توجه کنید دوباره میگم توی بیشتر مواقع نمیگم توی ۱۰۰ مواقع و یک مثال اینجا براتون آوردم کلمه دی لامپه دی لامپه به معنای لامپ و یه کلمه فمین هست وقتی که جمع بسته میشه حالا آرتیکل که دی هست بخوا به خاطر اینکه اصلاً حالا اسم ما که مؤنث بود وقتی که هم جمع بسته میشه آرتیکل دی هست و همون طور که گفتم آرتیکل اسامی فمین و اسامی جمع یکسانه وقتی که این کلمه جمع بسته میشه به انتهاش حرف ان اضافه میشه چرا ا ان اضافه نشد به خاطر اینکه کلمه لامپه خودش یک ا داره در نتیجه من دیگه نمیام یک ا دیگه اضافه کنم فقط ان اضافه می‌کنم پس میشه دی لامپ یعنی لامپ‌ها مثال بعدی کلمه دی فو به معنای خانم و میبینید که یه کلمه ماسکولین وقتی جمع بسته میشه میخوایم بگیم خانم‌ها بایستی بگیم فون دی فون حروف ا ان به انتهای اسممون اضافه شد و اما یک استثنا کلمه داس هرت به معنای قلب این کلمه یک کلمه خنسا هست ولی وقتی که میخواد جمع بسته بشه به این صورت جمع بسته میشه که به انتهاش حروف ا ان اضافه میشه میشه دی هرسن یعنی قلب‌ها دی که آرتیکل پلوغ ما هست و ا ان هم برای حالتی هست که این کلمه میخواد جمع بسته بشه پس می‌بینید که این حالتی که ان یا ا ان به انتهای اسم اضافه بشه فقط مختص اسامی مؤنث نیست می‌تونه برای اسامی خنث هم استفاده بشه روش بعدی اینه که به انتهای اسممون حرف اس اضافه کنیم این روش بیشتر برای مواقعی استفاده میشه که اون کلمه ما ریشش از زبان انگلیسی باشه و یا همچنین برای اسامی که انتهاش به حروف آ ای او و او ختم میشه ولی اونطوری نیست که بگم اگر یک اسمی به حرف آ ای او او ختم بشه حتماً بایستی با اس جمع بسته بشه گاهی موقع‌ها ممکنه با اون یکی روش‌ها جمع بسته بشه مثل کلمه فقو که به آ ختم میشه ولی وقتی که جمع میشه ا ان بهش اضافه میشه ولی برای اسامی انگلیسی این قضیه دیه یعنی اگر یک اسم انگلیسی باشه حتماً بایستی با اس جمع بسته بشه مثال می‌زنم کلمه داست سد به معنای سی دی هست و یک اسم خنسا وقتی که جمع بسته میشه میشه دی س دز یعنی سی دی ها کلمه س د که به معنای سی دی هست از زبان انگلیسی وارد زبان آلمانی شده در نتیجه وقتی میخواد جمع بسته بشه یک اس به انتهاش اضافه میشه و کلمه بعدی داس زوفا زوفا هم به معنای مبل هست مبل راحتی که حالا هم از زبان انگلیسی وارد شده و هم اینکه به حرف آ ختم میشه وقتی جمع بسته میشه میشه دی زو فاست یعنی مبلها و با اس جمع بسته شد یک مثال دیگه کلمه داست بغو به معنای اداره یا دفتر کار به حرف او خطم شده وقتی که میخواد جمع بسته بشه با اس جمع بسته میشه میشه دی بقوس به معنای اداره‌ها یا دفترهای کاری یکی دیگه از روشها که در واقع آخرین روش جمع بستن هست اینه که کلمه ما هیچ تغییری نمی‌کنه و فقط آرتیکل ش تبدیل میشه به آرتیکل جمع و یا ممکنه فقط یکی از حروف صدادار اوملات بشه که براتون مثال می‌زنم مثلاً کلمه د کمپوت به معنای کامپیوتر هست یک اسم مذکر یا ماسکولین وقتی که جمع بسته میشه کلمه ما هیچ هیچ تغییری نمی‌کنه و فقط آرتیکل مون تبدیل به آرتیکل پلوغ یا جمع میشه و میشه دی کمپیوتر یعنی کامپیوترها و ما از آرتیکل هست که متوجه میشیم اسممون مفرده یا جمعه و گاهی ممکنه حالا اون اسم فمین این باشه و اینطوری جمع بسته بشه اون موقع از معنی جمله بایستی متوجه بشیم که اسممون جمع هست یا مفرد یک مثال دیگه کلمه در آپفل به معنای سیب یک اسم ماسکولین وقتی جمع بسته میشه فقط حرف آ عملات میشه و آرتیکل ما هم آرتیکل جمع میشه میشه دی اپفل به معنای سیب‌ها اما می‌رسیم به مبحث منفی کردن جملات یکی دیگه از مهم‌ترین مباحث مبحث منفی کردن جملات هست اینکه چطور بایستی جملات آلمانی رو منفی بکنیم برای اینکه بخوایم جملات رو منفی بکنیم سه تا روش داریم یکی اینکه آرتیکل منفی به کار ببریم یکی اینکه کلمه نیشت به کار ببریم یکی اینکه کلمه نی به کار ببریم که حالا درباره هر کدوم به طور جداگونه توضیح میدم خب اول میخوام درباره کاین صحبت کنم کاین در واقع یک آرتیکل نامشخص منفی هست و حالا متناسب با جنسیت اسامی متفاوته و یک نکته‌ای که وجود داره اینه که ما یاد گرفتیم که آرتیکل اسامی به دو دسته مشخص و غیر مشخص تبدیل میشن که حالا آرتیکل های مشخص در دی داس و دی برای پلوغ بود و آرتیکل های نامشخص همون طور که گفتم برای ماسکولین ها آین برای فمین این‌ها آینه و برای نوترال آین هست برای پلوغ ما آرتیکل نامشخص نداریم چرا نداریم به خاطر اینکه آرتیکل نامشخص به معنای یک هست و وقتی که یک چیزی جمع هست دیگه ما کلمه یک رو نمی‌تونیم براش به کار ببریم مثلاً من نمی‌تونم بگم یک بچه‌ها یا نمی‌تونم بگم یک سیب‌ها در نتیجه آرتیکل نامشخص برای اسامی بلغار وجود ندارد خب الان فعلاً مبحث ما آرتیکل مشخص و نامشخص نیست مبحث ما آرتیکل نگاتیو یا منفیه اینکه من چطور بایستی این آرتیکل نگاتیو رو درست بکنم فقط کافیه بیام یه حرف کا به ابتدای آرتیکل نامشخص م اضافه بکنم اون موقع میشه آرتیکل نگاتیو یعنی برای ماسکولین ها آرتیکل نگاتیو من میشه کاین برای فمین این‌ها میشه کاینه بر روی نت خال‌ها میشه کاین و یک نکتهی که وجود داره با وجود اینکه اسامی پلو قال آرتیکل نامشخص ندارن ولی آرتیکل منفی دارن و دقیقاً مثل حالت فمین هست پس برای حالت پلوغ هم میشه کاینه آرتیکل نگاتیو میشه کاینه خب مثال میزنیم مثلاً اشب آین بوخ یعنی من دارم یک کتاب میبینید اینجا من از آرتیکل آین استفاده کردم یعنی آرتیکل مشخص اگر بخوام بگم من هیچ کتابی ندارم میام آرتیکل رو منفی می‌کنم میگم اشب کاین بوخ من کتابی ندارم یک مثال دیگه اشه آین لامپه من می‌بینم یک لامپ رو اینجا آرتیکل من آینه هست به خاطر اینکه کلمه لامپه یک اسم فمین اینه اگر بخوام بگم من لامپ رو نمی‌بینم می‌تونم از آرتیکل نگاتیو استفاده کنم یعنی یک کا به ابتدای آرتیکل نامشخص م اضافه کنم میشه اش زه کاین لامپه یعنی من لامپی نمیبینم خب این شد از آرتیکل منفی اما یکی دیگه از روش‌های منفی کردن جملات اینه که ما از کلمه نیشت استفاده کنیم کلمه نیشت رو ما معمولاً موقع استفاده می‌کنیم که می‌خوایم فعلم رو منفی کنیم و کلمه کاین که حالا آرتیکل بود در واقع آرتیکل منفی بود رو موقعی استفاده می‌کنیم که می‌خوایم اسم رو منفی کنیم یعنی در واقع اگر ما اسم توی جمله داشته باشیم و بخوایم منفیش بکنیم با آرتیکل کاین انجامش میدیم و اگر اسمی نداشته باشیم و بخوایم جمله رو منفی کنیم با کلمه نیشت این کارو انجام میدیم یک مثال می‌زنم ایش شلافه ا من میخوابم در ساعت ۱۲ وقتی که میخوام این جمله رو منفی بکنم میام چک کنم ببینم آیا من یک اسم توی جمله دارم یا ندارم خب میبینم ندارم هیچ اسمی ندارم در نتیجه میام برای منفی کردن از کلمه نیشت استفاده می‌کنم و این کلمه نیشت رو من میتونم بلافاصله بعد از فعل قرار بدم میتونم بگم ایش لافه نیشت اوا یعنی من نمی‌خوابم در ساعت ۱۲ پس به همین راحتی میام نیشت رو بعد از فعل قرار میدم البته نیشت می‌تونه هر جای جمله قرار بگیره ولی فعلاً توی سطح آ یک بهتره که بعد از فعل قرارش بدیم اما بهتون گفتم یکی دیگه از روش‌های منفی کردن جملات استفاده از کلمه نی هست که البته نی یک قی و به معنای هرگز هست بلافاصله بعد از فعل قرار می‌گیره و می‌تونه جمله رو منفی بکنه مثلاً من میگم ایش ش ویمه من شنا می‌کنم اگر بیام بعد از فعلم قید نی رو اضافه کنم میشه ایش شویم نی من هرگز شنا نمی‌کنم و یک نکته‌ای که هست نی به معنای هرگز و این معنی رو به جمله میده که هرگز این کارو نمی‌کنی ولی نیشت یه کم شدتش کمتر هست پس اینو توجه داشته باشین که چه موقع‌هایی بایستی از نی استفاده کنین چه موقع‌هایی از نیشت اگر بخواین بگین هیچ وقت این کارو نمی‌کنید یا هرگز این کارو نمیکنید از نی استفاده می‌کنید و اگر به طور معمولی بخواین یک چیزی رو منفی کنید از کلمه نیشت استفاده می‌کنید و اما می‌رسیم رسیم به آکوزاتیو آکوزاتیو در واقع معادل مفعول مستقیم در زبان فارسیه و بعضی از فعل‌ها و بعضی از حروف اضافه باعث میشن که اسم ما توی جمله نقشش آکوزاتیو باشه یک نکته‌ای که درباره آکوزاتیو وجود داره اینه که وقتی که ما می‌خوایم ترجمش بکنیم توی ۹۹ مواقع با حرف اضافه را ترجمه میشه و حالا اینطوری راحتتر شما میتونین تشخیص بدین این اس توی جمله ما نقشش آکوزاتیو هست چند تا مثال اینجا براتون زدم مثلا ین فل ین زگل یعنی بچه میبینه یک پرنده را کلمه داسکین اینجا فاعل یا زوبیک ما هست و اینجا فعل ما فعل ذهن بوده که برا برای سوم شخص مفرد صرف شده و از اونجایی که یک فعل آکوزاتیو ساز هست کلمهای که بعدش اومده نقش آکوزاتیو داره آینن فوگل فوگل به معنای پرنده و اینجا آکوزاتیو یا مفعول مستقیم ما هست یک مثال دیگه دیف هاتین بوخ دیف هات بوخ یعنی خانم یک کتاب داره کلمه دیف به معنای حالا خانم این کلمه فاعل یا زوب یکت ما هست و فعل هابن که یک فعل آکوزاتیو هست مطابق با سوم شخص مفرد صرف شده و بعد از اونجایی که فعل هابن یک فعل آکوزاتیو میه ما بایستی توی جمل مون آکوزاتیو داشته باشیم و کلمه آین بوخ اینجا آکوزاتیو ما هست یک نکته‌ای که هست اینه که بیشتر فعل‌ها فعل‌های آکوزاتیو هستن و همون طور که گفتم اگر بخواین جمله رو معنی کنین توی ۹۰۰ یا ۹۹ مواقع با را ترجمه میشن این آکوزاتیو های ما اما فرقش با نومینا تیو چیه آکوزاتیو فرقش اینه که توی ماسکولین یک سری تغییراتی روی آرتیکل اتفاق میفته مثلاً ما برای نومینا تیو ها دو دسته آرتیکل داشتیم آرتیکل های دیفینی و آرتیکل های اینفینیت که برای ماسکولین آرتیکل دیفینی یا مشخص مون در و اینفینیت هامون آین بود و برای فمین آرتیکل دیفینی ما دی و آرتیکل اینفینیت ما آینه بود برای نوت خال هم آرتیکل مشخص یا دیفینی ما داس و آرتیکل اینفینیت ما آین بود و برای پلوغ هم که ما فقط آرتیکل مشخص یا دیفینی داشتیم که میشد دی اما برای آکوزاتیو ها ما دقیق ی آرتیکل هامون مثل آرتیکل های نمیتی ویه به غیر از حالت ماسکولین که دیفینی تش میشه دن و اینفینیت میشه آینن یک نکتهای که وجود داره ما آرتیکل منفی هم یاد گرفتیم و بهتون گفتم که فقط کافیه قبل از آرتیکل اینفینیت یا نامشخص مون یک حرف کا اضافه کنید تا آرتیکل ما منفی بشه پس برای آکوزاتیو ها آرتیکل نگ ما میشه برای ماسکولین ها کینن برای فمین ها کاینه برای نتال ها کاین و برای پلوغ ها هم کاینه اما من بهتون گفتم یک سری فعل‌ها که حالا تعدادشون کمم نیست فعل‌های آکوزاتیو ما هستن چند تا مثال براتون اینجا آوردم فعل هابن به معنای داشتن فعل لرن به معنای یاد گرفتن فعل ذهن به معنای دیدن ن فعل اسن به معنای خوردن فعل تین کن به معنای نوشیدن فعل لزن به معنای خواندن فعل شبن به معنای نوشتن فعل تفن به معنای ملاقات کردن فعل کفن به معنای خرید کردن و فعل لیبن به معنای دوست داشتن ولی همون طور که گفتم فعل‌های آکوزاتیو به این چند تا فعل خلاصه نمیشه و تعدادشون خیلی زیاده من اینجا فقط چند تا از مهم تریش و پرکاربردترین هاش رو برای شما مثال زدم حالا اینجا چند تا سوال داریم واسی ف واس این خانم داره چه کار میکنه زیین تاس کافی او مینوشد یک فنجان قهوه را او چه چیزی را می‌نوشد یک فنجان قهوه میبینید با حرف اضافه را ترجمه شد پس من میفهمم که اینجا کلمه کافی آکوزاتیو من هست زی زوبیک یا فاعل من هست و فعل منطقی کن بوده که مطابق با فاعل صرف شده و عین تاس کافی هم که در واقع آکوزاتیو من هست یک سوال دیگه واس این آقا داره چار میکنه و در جواب میتونیم بگیم ارشیت بیف ارشیت بف اون می‌نویسد یک نامه را چه چیزی را می‌نویسد یک نامه را میبینید با حرف اضافه را ترجمش کردم ر اینجا در واقع زوبیک یا فاعل منه فعل مش شق بن هست به معنای نوشتن که مطابق با فاعل صرف شده و اینجا ما آین بیف رو داریم که آکوزاتیو ما هست میبینید که آرتیکل هم تغییرات داشته به خاطر اینکه کلمه بیف یک کلمه ماسکولین هست در نتیجه آرتیکل ما شده آینن و سوال بعدی واس ا درمان واس ای درمان این آقا چی میخوره و در جواب گفته یست غن یست غن اون داره هویج ها رو میخوره و اینجا ار زوبیک یا فاعل ما هست فعل ما اس هست که برای سوم شخص صرف شده بهتون گفتم که فعل اسن یک فعل آکوزاتیو در نتیجه دی مغن که حالا یک کلمه پلوغ یا جمع هست آکوزاتیو ما هست توی آکوزاتیو ها برای حالت پلوغ آرتیکل ما تغییر نمیکرد و اینجا هم هیچ تغییری نکرده و دی باقی مونده و اما می‌رسیم به مبحث مودال وب ما توی زبان آلمانی ۶ تا مدال ورب داریم که جمله سازی رو برای ما راحت میکنن مدال ورب هامون عبارتند از کونن به معنای توانستن مگن به معنای دوست داشتن ولن به معنای خواستن زولن به معنای اینه که شما بایست یک کاری رو انجام بدین هیچ اجباری درش نیست ولی بهتره که انجام بدید دفن به معنای اجاز داشتن و موسن به معنای اینکه باید یه کاری رو انجام بدید انگار که یک اجباری درش هست این ۶ تا فعل در واقع مدال ورب هستن که حالا بهتون میگم چه معانی دارن هر کدوم توی چه جایگاه‌هایی بایستی استفاده بشن و چطور میشه باهاشون جمله سازی کرد اول با مدال وب کونن میخوام شروع بکنم کونن وقتی که میخواد صرف بشه مثل تمامی فعل‌ها که صرف میشه شن ما میایم اول ضمایر شخصی فاعلون رو می‌نویسیم یک نکته‌ای که درباره این مدال ورب ‌ها وجود داره شما بایستی طرز صرف شدنشون رو حفظ بکنید به خاطر اینکه برای اول شخص و سوم شخص مفرد دقیقاً عین همن و از اون قاعده پیروی نمی‌کنن که بخواد برای سوم شخص مفرد یک ت به انتهاش اضافه بشه ولی برای بقیه حالت‌ها از قاعده پیروی میشه میشه اش ک یعنی من میتوانم دو تو میتوانی ک او میتواند و ک ما میتوانیم ا ک شما میتوانید ز ک آنها میتوانند یا شمای محترمانه میتوانید این شد از صرف کردن فعل به معنای در واقع توانستن هست اما ما چطوری بایستی با مدال ورب ها جمله سازی بکنیم جمله سازی ما اینطوریه که توی جایگاه اول ما فاعلم رو قرار میدیم توی جایگاه دوم مدال ورب مونو قرار میدیم و مطابق با فاعل صرفش می‌کنیم من قبلاً بهتون گفتم که توی جایگاه دوم همیشه بایستی فعل قرار بگیره ولی الان که ما مدال ورب داریم اون مدال وربه که اولویت داره و توی جایگاه دوم قرار می‌گیره بعد هر چیزی که خواستیم به جمله اضافه می‌کنیم و در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مسری یا اینفینیتیو قرار می‌گیره یک مثالی که اینجا هست دوکان دوچ ش بشن دوکان دوچ ششن یعنی تو می‌توانی آلمانی صحبت بکنی پس میبینید که مدال وب توی جایگاه دوم دومه و فعل اصلی به صورت مصدری انتهای جمله هست این قواعدی که برای جمله سازی مدال ورب ها دارم بهتون میگم برای تمامی مدال ورب ها صدق می‌کنه و تنها تفاوت مدال ورب ها توی معنیشون و اینکه حالا چه جاهایی ما می‌تونیم استفادشون بکنیم اما اگر ما بخوایم یانین فقا گه بسازیم با این مدال ورب ها کافیه که مدال ورب رو بیاریم اول جمله که مطابق با فاعل هم صرف شده بعد بقیه جمله رو میذاریم و در آخر هم که فعل اصلیمون به صورت مسری هست مثالی که اینجا آوردم کانسپشن کانسپشن یعنی آیا تو میتوانی آلمانی صحبت بکنی و در آخر هم که بایستی علامت سوال حتما حتما گذاشته بشه اما ما یک نوع دیگهای از سؤالی کردن هم داشتیم وفقا آگه ها برای اینکه بخوایم مدال ورب ها رو وف آگه کنیم بایستی توی جایگاه اول کلمه پرسشی حالا مورد نظرمون رو بذاریم توی جایگاه دوم مدال ورب قرار می‌گیره همون مدال وربی که مطابق با فاعل صرف شده بعد بقیه جمل مون رو قرار میدیم و در جایگاه انتهایی فعل اصلیمون هنوز به صورت م سری یا اینفینیتیو قرار داره علامت سوال هم که می‌ذاریم پس قاعده اینه اگر جمله ما وف آگه یا جمله خبری باشه مدال ورب توی جایگاه دومه و فعل اصلی توی جایگاه آخره و اگر جمله ما یانین فقا گه باشه مدال ورب توی جایگاه اوله و فعل اصلیمون به صورت مصدری انتهای جمله هست اما این به معنای توانستن چه موقع‌هایی کاربرد داره ما توی سه تا موقعیت استفادش می‌کنیم یکی اینکه میخوایم بیان بکنیم که توانایی انجام ی کاری رو داریم مثلاً من میگم دو گوت شیمن تو می‌توانی خوب شنا بکنی و داره درباره توانایی یک نفر صحبت می‌کنه درباره توانایی شنا کردن یا می‌تونم بگم اشکان کلاوی ش پیلن من میتوانم پیانو بنوازم میبینید که توی د تا جمله ها مدال ورب تو جایگاه دومه و فعل اصلیمون به صورت مستری انتهای جمله قرار داره کاربرد دوم مدال ورب کونن برای بیان کردن امکان یک چیزیه مثلا میخوایم بگیم یه چیزی امکان داره یک مثال اینجا هست دانست ستو یعنی تو می‌توانی این اتومبیل رو داشته باشی یعنی این امکان وجود داره که تو این اتومبیل رو داشته باشی و مثال بعدی دورت کمرن به معنای اینه که امکان نداره آدم اینجا چیزی یاد بگیره و اما کاربرد سوم فعل کنن در واقع مدال ورب کونن به معنای اجازه داشتن هست مثلاً کن بیایم گارتن پیلن آیا ما میتونیم توی باغ بازی بکنیم یا ما اجازه داریم که توی باغ بازی بکنیم و یک مثال دیگه دو دیز ف اسن تو میتوانی این سیبها رو بخوری یا تو اجازه داری که این سیپ ها رو بخوری و اما میریم سراغ دومین مدال ومون مدال ورب مگن به معنای دوست داشتن وقتی که میخواد صرف بشه میایم ضمایر شخصیمون رو می نویسیم و شروع میکنیم به صرف کردن میشه ایش ماک یعنی من دوست دارم دو ماکس تو دوست داری ارزی اسماک او دوست دارد ویگن ما دوست داریم ای مکت شما دوست دارید زگ یعنی آنها دوست دارن یا شمای محترمانه دوست دارید یک نکته که درباره فعل موگن وجود داره ما یک فعل مشن داریم که کنتی سوای فعل موگن هست و شما خیلی بیشتر فعل مشن رو ممکنه بشنوید و به خاطر داشته باشین که این د تا فعل یکی هستن فقط مشن فرم کنتی سویش هست و نکته بعدی اینکه تمامی مدال ورب ها وقتی که می‌خوان صرف بشن اول شخص و سوم شخص مفرد شون عین هم صرف میشه و بقیه شخصا هم که طبق قانون صرف میشن و اما وقتی که میخوایم جمله سازی بکنیم با مدال ورب موگن دقیقاً مثل تمامی مدال ورب ها توی جملات خبری مدال ورب موگن یا هر مدال وربی توی جایگاه دوم قرار می‌گیره و فعل اصلی ما رو میبره انتهای جمله یک مثال اینجا هست ایش ماک پیتزا اسن یعنی من دوست دارم که پیتزا بخورم مدال ورب تو جایگاه دومه و در جایگاه آخر هم ما فعل اصلی به صورت مصدری داریم و اگر بخوایم میان این فقا گی هم بسازیم مدال ورب توی جایگاه اوله که مطابق با فاعل صرف شده و بعد فاعل داریم یا هر قسمتی که میخوایم به جمله اضافه بکنیم در جایگاه آخر هم که فعل اصلیمون به صورت مسری قرار داره مایس تو پیتزا اسن آیا تو دوست داری که پیتزا بخوری و وقتی میخوایم و ف قگ هم بسازیم توی جایگاه اول فگ یا کلمه پرسشی مون قرار داره توی جایگاه دوم مدال وب که مطابق با فاعل صرف شده و بعد هرچی میخوایم به جمله اضافه بکنیم در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون قرار داره به صورت مصدری یا اینفینیتیو علامت سوال هم که فراموش نمیشه و مزن کجا دوست داریم ما سفر بکنیم اما موگن توی د تا موقعیت ما میتونیم ازش استفاده کنیم وقتی که میخوایم علاقمون رو به چیزی بیان بکنیم و معمولاً میتونیم فعل اصلیمون م حذف بکنیم میتونیم بگیم ماکس بوش لزن یعنی آیا تو دوست داری که کتاب بخونی میبینید که اینجا ما فعل اصلیمون لزن هست که به صورت در واقع مصدری هم قرار داره ولی مثلاً اگر من میخواستم بگم آیا تو کتاب‌ها رو دوست داری میتونستم بگم ماکس تو بوشا دیگه فعل اصلی نیاز نداشتم فعل موگن رو خودش با به عنوان فعل اصلی استفاده می‌کردم وی مگن پیتزا ما پیتزا دوست داریم ببینید این مثال دقیقاً همونیه که گفتم توی جایگاه دوم ما موگن رو داریم ولی دیگه در جایگاه آخر ما فعل اصلی رو به صورت اینفینیتیو نداریم به خاطر اینکه خود مدال وب موگن رو به عنوان فعل اصلی استفاده کردیم و به معنای دوست داشتن هست گاهی اوقات وقتی میخوایم درباره آرزوها و تمایلات مون صحبت کنیم می‌تونیم از مدال ورب موگن استفاده کنیم که البته بهتره از فرم کنیت سویش یعنی مشن استفاده کنیم مثلاً دشت اس پیتزا اسن تو دوست داری پیتزا بخوری موگن و موشن هیچ فرقی با همدیگه ندارن یعنی اینکه هر دو بایستی صرف بشن هر دو تو جایگاه دوم قرار می‌گیرن و فعل اصلی رو به صورت مستری میبرن انتهای جمله و تنها فرقی که دارن اینه که موشن یک حالت آرزویی دار داره و بعضی موقع‌ها حالت مؤدبانه برای درخواست کردن ولی موگن به معنای دوست داشتن معمولی هست دیگه حالا اونقدری آرزویی نیست یک مثال دیگه مشی گس وسکن یعنی آیا شما تمایل دارین یک لیوان آب بنوشید این فرم فرم محترمانه هست تا آرزویی یک نکته که وجود داره ما یک قید داریم قید گن و با موگن هم معنی هست یعنی وقتی که ما قید گن رو بعد از فعلم به کار میبریم به معنای اینه که ما دوست داریم اون کار رو انجام بدیم فعل موگن هم که کلاً به معنای اینه که ما دوست داریم یه کاری رو انجام بدیم مثلاً مکس بوش لزن آیا تو دوست داری که کتاب‌ها رو بخونی من میتونستم این جمله رو با قید گرن بگم بگم لیست تو گرن بوشا یعنی آیا تو دوست داری کتاب‌ها رو بخونی از لحاظ معنایی این د تا جمله هیچ تفاوتی ندارن ولی از لحاظ ساختاری تفاوت دارن قید گن معمولاً بعد از فعل قرار می‌گیره و فقط ما بایستی یک فعل توی جمله داشته باشیم ولی اگر ما از فعل موگن استفاده کنیم از اونجایی که یک مدال ورب هست فعل اصلیمون به صورت اینفینیتیو میره انتهای جمله اما می‌رسیم به مدال ورب ولن ولن به معنای خواستن هست و وقتی که میخوایم صرفش کنیم میشه و یعنی من می‌خواهم د ویست تو میخواهی ارز اس ول او میخواهد ویولن ما میخواهیم ایا ولت شما میخواهید زی وولن آنها میخواهند یا شمای محترمانه میخواهید جمله سازیش دقیقا مثل همه مدال وپست توی جملات خبری توی جایگاه دوم ما مدال ورمون داریم و در در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مصدری مثلاً اشویل نخ بلین فاقد من می‌خواهم به سمت بلین برانم یا رانندگی بکنم نقطه هم که می‌ذاریم به خاطر اینکه جمله ما یک جمله خبری هست وقتی میخوایم یان فقا اگه هم درست بکنیم مثل همه مدال ورب ها مدال ورب اون میاد اول جمله بعد فاعل داریم بقیه جمله رو داریم و در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مسری هست علامت سوال هم که یادمون نمیره ویلس د ناخ بلین فاغن آیا تو میخوای به سمت برلین رانندگی بکنی یا آیا تو میخوای به سمت برلین بروی وقتی میخوایم وفق اگه بسازیم تو جایگاه اولمون بایستی کلمه پرسشی باشه در جایگاه دوم مدال ورب که مطابق با فاعل صرف شده و در جایگاه آخر هم که ما فعل اصلیمون به صورت مستری یا اینفینیتیو قرار داره و علامت سوال هم که میذاریم اما این مدال ورب ولن توی د تا موقعیت استفاده داره وقتی که میخوایم بیان بکنیم آرزوهامون رو مثلاً پیتا ویل پیلوت فد پیتر میخواد خلبان بشه داره درباره آرزوهایی صحبت میکنه که چه اتفاق‌هایی قراره در آینده بیفته یا دوست داره در آینده بیفته ی حی اونها می خواهن ازدواج کنن یا اونها آرزو دارن که با همدیگه ازدواج کنن و بعضی موقع‌ها وقتی که میخوایم درباره پلن یا برنامه ریزیم صحبت کنیم از مدال ورب ولن استفاده میکنیم مثلا میگیم اش غن من میخوام هر روز بدوم این یک برنامه یا پلن هست در نیشه از مدال ورب ولن استفاده کردیم مثال بعدی ویا وولن ولین فیگن یعنی ما می‌خواهیم هفته آینده به سمت برلین پرواز بکنیم یک نکته‌ی که وجود داره این جملات رو که شما می‌بینید همشون توی جایگاه دوم مدال ورب ولن قرار داره و در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مستری قرار داره این قاعده جمله سازی برای مودال ورب ها هست و اما می‌رسیم به چهارمین مدال ورب یعنی زعله ز رو وقتی که میخوایم صرف بکنیم زمر شخصی رو مینویسیم و شروع میکنیم به صرف کردن اشل یعنی من بایستی که یه کاری رو انجام بدم دزولست تو بهتره این کارو انجام بدی او بهتره این کارو انجام بده که البته این کاری که میگم حالا بستگی داره که فعل اصلی ما چی باشه ویاز ما بهتره که انجام بدیم ایزت شما بهتره که انجام انجام بدین زی زولن آنها بهتره انجام بدن یا شمای محترمانه بهتره که انجام بدین زولن کلاً به معنای اینه که بهتره یک کاری رو انجام بدیم هیچ اجباری درش نیست وقتی میخواد جمله سازی باهاش بکنیم توی جملات خبری توی جایگاه اول که فاعل هست توی جایگاه دوم مدال ورمون و بعد همه اجزای جمله رو که میخوایم قرار میدیم در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مسری قرار می‌گیره و نقطه هم که می‌ذاریم مثلاً کیندا زولن ا گارتن ش پیلن یعنی بچه‌ها بهتره که در باغ بازی کنن هیچ اجباری درش نیست ولی بهتره که این اتفاق بیفته وقتی میخوایم میان فقا اگه بسازیم مدال ورمون تو جایگاه اوله فاعل تو جایگاه دومه بقیه اجزای جمله رو داریم و در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مستری هست علامت سؤال هم که فراموش نمیشه زلز بلای بن بهتره که تو تو خونه بمونی حالا مثلاً یک نفر مریضه و تو خونه مونده و ما ازش می‌پرسیم میگیم بهتره که تو تو خونه بمونی یا بایستی که تو خونه بمونی وقتی میخوایم وفقا اگه بسازیم توی جایگاه اول کلمه پرسشی تو جایگاه دوم مدال ورب بعد بقیه اعضای جمله و در جایگاه آخر هم ما فعل اصلیمون به صورت مستری قرار میگیره مثلاً واس دولی شون من بهتره که چکار بکنم اما زولن رو ما توی سه تا موقعیت میتونیم استفاده کنیم وقتی که میخوایم به یک نفر دستور بدیم مثلا ایا زلت ی شفن شما بهتره که الان بخوابید هیچ اجباری در کار نیست ولی بهتره که الان بخوابید ماخ تو بهتره که بری تکالیفت رو انجام بدی یا تو بهتره که تکالیفت رو انجام بدی موقعیت دوم اینه که ما میخوایم به یک نفر یک توصیه یا یک پیشنهاد رو بدیم مثلاً شما میرید از یک نفر میپرسین وزول ویا کن چه موقعی بهتره که ما بیایم یا کی بهتره که بیایم کی بایستی بیایم یا یک مثال دیگه واس زولی شون چه کاری رو بهتره که من انجام بدم یا من چه کار بایستی انجام بدم و اما می‌رسیم به موقعیت سوم موقعیت سوم مربوط میشه به مواقعی که میخوایم درباره آوازی چیزی صحبت بکنیم مثلاً داس بوخ زلز گوت زان یعنی این کتاب بایستی که خیلی خوب باشه ما داریم درباره آوازش صحبت می‌کنیم انگار که مثلاً یک نفر قبلاً به ما گفته این کتاب خوبه و الان من که با دوسم رفتم این کتاب رو بخرم میگم این کتاب خوبی بایستی باشه بخوا به خاطر اینکه من آوازش رو شنیدم پس توی این مواقع ما از مدال ورب زولن استفاده میکنیم یک مثال دیگه دن زلزه این غذا باید خوشمزه باشه به خاطر اینکه من قبلاً آوازش رو شنیدم پس داریم درباره آوازه یه چیزی صحبت میکنیم اینم از مدال ورب زوله اما میرسیم به مدال ورب دورن مدال ورب دفن به معنای اجازه داشت هست و وقتی که میخوایم صرفش کنیم ضمایر شخصی رو مینویسیم و شروع میکنیم به صرف کردن ایش دف یعنی من اجازه دارم د دارست تو اجازه داری ارزی اس دف او اجازه دارد ویا دفن ما اجازه داریم ایا دفت شما اجازه دارین زید دورن آنها اجازه دارن یا شمای محترمانه اجازه دارید جمله سازش هم دقیقاً مثل همه مدال ورب ها هست توی جملات خبری مدال ورب توی جایگاه دومه در جایگاه آخر هم ما فعل اصلیمون رو به صورت مصدری داریم یک مثال اینجا هست زی دفن یاخن یعنی شما اجازه دارید اینجا سیگار بکشید و وقتی که میخوایم یانین فقا گه بسازیم توی جایگاه اول مدال ورب رو داریم بعد بقیه اعضای جمله و در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون به صورت مسری قرار داره مثلاً دگ آیا من اجازه دارم چیزی بپرسم دف مدال ورب دفن هست که مطابق با اول شخص مفرد صرف شده توی جایگاه اوله و فعل ما فق گن هست که به صورت مصدری انتهای جمله است و علامت سوال هم که بعدش گذاشتیم اما می‌رسیم به و فقا گه وفقی هم اینطوری بود که توی جایگاه اول کلمه پرسشی توی جایگاه دوم مدال وربی که مطابق با فاعل صرف شده بعد بقیه اعضای جمله و در آخر هم فعل اصلیمون به صورت مسری و علامت سوال هم که میذاریم مثالی که اینجا هست واوری نیشن وا دن یعنی چرا ما اجازه نداریم سیگار بکش دوفن رو ما توی سه تا موقعیت اجازه داریم که استفاده کنیم وقتی که میخوایم درباره اجازه انجام کاری صحبت کنیم مثلاً د شگن آیا من اجازه دارم یک چیزی بگم یا زورن پکن شما اجازه دارید اینجا پارک بکنید موقعیت دوم درباره مواقعی که ما میخوایم درباره ممنوعیت چیزی صحبت کنیم مثلاً یاف من نیشت اینجا آدم اجازه نداره شنا کنه یا شنا کردن ممنوعه پس وقتی که میخواین درباره ممنوعیت چیزی صحبت بکنید از مدال ورب دور فن استفاده میکنید یک مثال دیگه یعنی ما اینجا اجازه نداریم سیگار بکشیم یا سیگار کشیدن ممنوعه و موقعیت سوم هم مواقع که ما مدال ورب دورف رو بدون فعل به کار میبریم بدون فعل اصلی مثلا اشف ینا هاز یعنی من اجازه دارم که به سمت خونه برم یک نکته که وجود داره اینه که وقتی که ما میخوایم یک مدال ورب رو بدون فعل اصلی به کار ببریم توی مواقعی هست که فعل اصلی قابل حج زدنه مثلا اینجا فعل اصلی ما گن بوده و ما حذفش کردیم به خاطر اینکه که معلومه که خب الان اینجا فعل اصلیمون قراره گن باشه پس اگر فعل اصلی ما قابل حدف باشه ما میتونیم حذفش بکنیم مثلاً دپ نیش سو پارتی آیا او اجازه نداره به مهمونی بره اینجا هم فعل ما گ هن بوده که اینجا حذف شده بعد ما می‌رسیم به آخرین مدال ورمون یعنی مدال ورب موسن مدال ورب موسن به من اینه که باید یه کاری رو انجام بدین و یک قانونی انگار یک اجباری درش هست وقتی که میخواد صرف بشه میشه ایش موس یعنی من باید این کارو انجام بدم دوست تو باید انجام بدی اسوس او باید انجام بده ما باید انجام [موسیقی] بدیم شما باید انجام بدین یعنی آنها باید انجام بدن یا شمای محترمانه باید انجام بدین ساختار جمله بندیش مثل همه مدال ورب ها هست توی جملات خبری مدال ورب توی جایگاه دومه و مطابق با فاعل صرف میشه و در جایگاه آخر ما فعل اصلی رو به صورت مسری داریم مثالی که اینجا هست ایش موس یتس گن یعنی من باید الان بروم و وقتی که میخوایم یانین فگ بسازیم یعنی جملات سوالی که جوابشون بله و خیر هست میایم مدال بربو میاریم اول جمله بعد فاعل و بقیه اجزای جمله رو داریم و در جایگاه آخر هم فعل اصلی به صورت مسری قرار می‌گیره و علامت سوال هم که میذاریم یک مثالی که اینجا هست مویش کتیک لرن مویش گ ماتیک لرنر یعنی آیا من باید گرامر یاد بگیرم و وقتی میخوا میخوایم وف اگه بسازیم توی جایگاه اول کلمه پرسشی ما هست توی جایگاه دوم مدال وب که مطابق با فاعل صرف شده بعد بقیه اجزای جمله و در آخر هم فعل اصلی ما به صورت مستری قرار داره مثلاً واوس گماتی لرن چرا ما باید گرامر رو یاد بگیریم علامت سوال هم که توی جملات سوالی هیچ موقع فراموش نمیشه مو رو ما توی چار تا موقعیت میتونیم استفاده کنیم وقتی که میخوایم درباره ضرورت چیزی صحبت کنیم مثلاً دوموس ز فورت افاس اسن یعنی تو باید همین الان یک چیزی بخوری انگار که طرف ضعف کرده و یک نفر داره بهش میگه باید یک چیزی الان بخوری ضرورت داره که یک چیزی بخوری مثال بعدی مویش کتیک آیا ضرورت داره که من گرامر یاد بگیرم یا آیا من باید گرامر یاد بگیرم و گاهی برای بیان کردن قانون هست که ما مدال ورب موسن رو به کار میبریم مثلاً زوس زش شنن زوس زش شنن یعنی شما باید که کمربند ببندید و یک بایدی در کا هست حتما بایستی انجامش بدین یک قانونه یا دوموس تو باید ی کلاه ایمنی بپوشی میبینید یک قانونه یک بای در کار هست و موقعیت سوم اینه که بخواین درباره وظیفه یک نفر صحبت بکنید مثلا دوست سی تو باید اتاقت رو تمیز بکنی این وظیفه تو در نتیجه ما برای این موقعیت هم از مودال ورب موسن استفاده کردیم یا ما باید وخت شناس باشیم این وظیفه ماست که وخت شناس باشیم و گاهی همین مدال ورب موسن می‌تونه بدون فعل اصلی به کار بره توی مواقعی که فعل اصلی ما قابل حدف زدنه مثلاً اش موس نا هازه من باید برم خونه فعل ما گن بوده و حذفش کردیم و اما می‌رسیم به مبحث پوسی آرتیکل پوسی آرتیکل در واقع به معنای ضمایر ملکی هستن که حالا ما هم برای نومینا تیوی داریم هم برای آکوزاتیو داریم و حالا بعداً که داتیو هم یاد بگیرین برای داتیو ها هم داریم فعلاً ما قراره فقط درباره پوسی آرتیکل نومینا تیوی صحبت بکنیم یعنی ضمایر ملکی در صورتی که نقششون فاعل باشه حالا این ضمایر ملکی یک سری قوانینی هم دارن برای خودشون بعد از ضمایر ملکی حتماً حتماً ما بایستی اسم قرار بدیم بدیم یعنی شما نمیتونین صفت قرار بدین یا نمیتونین فعل قرار بدین حتماً حتماً بایستی اسم قرار بدین و برای جنسیت های متفاوت و برای در واقع شخص های متفاوت این پوسی آرتیکل متفاوته مثلاً برای اول شخص مفرد که ایش هست وقتی که ما میخوایم در واقع پسیو آرتیکل رو صرف کنیم اگر اون اسمی که قراره بعد از پسیو آرتیکل قرار بگیره ماسکولین باشه پسیو آرتیکل ما میشه ماین مثلاً چی مثلاً ماین فاتا یعنی پدر من و اگر اون کلمه‌ای که قراره بعد از پسیو آرتیکل ما قرار بگیره نقال یا خنث باشه باز هم پوزیتیو آرتیکل ماین بهش تعلق می‌گیره مثلاً ماین کیند فرزند من و اگر اون اسمی که قراره بعد از پوزیتیو آرتیکل بیاد مؤنث باشه ما بایستی در واقع پسیو آرتیکل ماینه به کار ببریم مثلاً ماین موتا یعنی مادر من در واقع یک ا بهش اضافه شد و برای پلو قالها هم ما بایستی یک ا به انتهاش اضافه کنیم میشه مثلاً ماین کیندا یعنی فرزندان من یک نکته‌ی که وجود داره این قاعده ثابته توی پوسی آرتیکل های نمیتی وی که برای ماسک و نتال شبیه همه و برای فمین و پلوغ هم شبیه همه و فقط یک ا بهش اضافه میشه خب این شد برای حالت من یا در واقع اول شخص مفرد برای دوم شخص مفرد ما برای ماسکولین و وشغال داین داریم مثلاً داین فاتا یعنی پدر تو داین کین یعنی فرزند تو و برای فمین و پلوغ هم یک ا بهش اضاف اضافه میشه میشه داینه مثلاً داین موتا یعنی مادر تو داین کیندا بچه‌های تو و برای سوم شخص مفرد خب یه کم قضیه فرق میکنه به خاطر اینکه سوم شخص مفرد جنسیتش میتونه ماسکولین باشه خودش میتونه فمین باشه یا میتونه خنسا باشه مثلاً اگر اون سوم شخص ما یک فردی باشه که جنسیتش ماسکولین با با شه ما بایستی از پسیو آرتیکل زاین براش استفاده بکنیم که در حالت ماسکولین و نوت خان میشه زاین خب الان شاید این سؤال براتون پیش بیاد که چطوریه که سوم شخص ما خودش ماسکولین بعد ما در حالت ماسکولین هم میخوایم پوسی آرتیکل بزاریم یه کم پیچیده میشه جواب اینجاست که وقتی که یه کلمهی میخواین بعد از پوسی آرتیکل بیارین اگر اون کلمه ماسکولین باشه و اگر اون فردی که می‌خواین بهش این رو نسبت بدین هم ماسکولین باشه ما پسیو آرتیکل مون میشه زاین مثلاً میخوام بگم پدر او او یک فردیه که جنسیتش مذکره مثلاً پدر اون پسره بایستی بگم زاین فاتا هم فاتا ماسکولین همون پسره که من میخوام بهش اشاره بکنم همون که مالکیت قراره برای اون باشه یا میتونم بگم زاین کیند کیند یک اسم خنسا هست و ما بایستی پ آرتیکل زان استفاده کنیم زاین کین به معنای اینه که بچه اون آقا و هم پسی آرتیکل مون در واقع بایستی زاین باشه به خاطر اینکه سوم شخص ما ماسکولین و اون اسمی که بعد از پوسی آتی قرار میگیره نوت خال هست و برای فمین و پلوغ هم که یک ا بهش اضافه میشه مثلا میگم زاین فقا همسر اون آقا یا زاین کی دا بچه‌های اون آقاهه پس د تا نکته اینجا مهمه یک اینکه این مهمه که جنسیت اون فردی که داریم اینو بهش نسبت میدیم چیه هم این مهمه که کلمهای که قراره بعد از این پسیو آرتیکل قرار بگیره جنسیتش چی هست خب اگر اون فردی که میخوایم بهش اینها رو نسبت بدیم خانون باشه دیگه پوزیتیو آرتیکل ما زاین نیست پوزیتیو آرتیکل اون میشه ایا مثلاً ایا مان یا ایا فاتا ایا مان به معنای همسر اون خانمه هست ایا فاتا یعنی پدر اون خانومه و اگر اون اسمی که قراره بعد از در واقع این پسیو آرتیکل قرار بگیره خنسا باشه باز هم پسیو آرتیکل ما ایا هست میشه ایا کیند یعنی بچه اون خانومه یک نکتهی که هست اینه که من فقط دارم افراد رو مثال میزنم مگه نمیشه غیر از افراد من اسمی بیارم بعد از پوزیتیو آرتیکل چرا میشه مثلا میتونم بگم ایا بوخ کتاب اون خانومه من فقط دارم افراد رو مثال میزنم که شما جنسیت‌ها رو بهتر متوجه بشید و اگر قراره اسمی که قراره بعد از پسیو آرتیکل ما قرار بگیره فیم اینین و پلوغ باشه ما ایقه رو داریم مثلاً ایق موتا یعنی مادر اون خانومه ایق کیندا یعنی بچه‌های اون خانمه و برای سوم شخصی که بخواد خنسا باشه خیلی موقع‌هایی کمی پیش میاد که بخوایم ما استفادش بکنیم به خاطر اینکه کلاً فردی که بخواد خنثا باشه یکی مجن هست به معنای دختر بچه یکی بیبی هست که اون هم به معنای نوزاد هست که حالا میگم خیلی کم استفاده میشه نسبت به ار وزی ولی پوسو آرتیکل دقیقاً شبیه سوم شخص مفرد مذکر هست یعنی زاین برای ماسکولین و نوسال ما زاین داریم برای فمین و پلوغ هم ما زینه داریم این شد برای ضمایر شخصی مفرد ما اما برای ضمایر شخصی جمع مثلا میخوام بگم پدر ما یا بچه ما اون موقع بایستی از پوسی آرتیکل اونز استفاده کنن میشه اونز فاتا اونز کیند و اگر اون اسمی که قراره بعد از پسیو آرتیکل قرار بگیره فمین یا پلوغ هست میشه اون زقه مثلاً اون زق موتا یعنی مادر ما اون زق کیندا یعنی بچه‌های ما و برای دوم شخص جمع هم پوسی آرتیکل ما اویا هست برای ماسکولین و نوشال میشه اویا مثلا میگم اویا فاتا یعنی پدر شما یا ا اویا کیند فرزند شما و وقتی که میخواد فمین و پلوغ بشه یک اتفاق جالبی که میفته اینه که ما فقط یک ا اضافه نمیکنیم به انتهای اویا اون موقع بایستی بشه او یغ ما میایم این ا رو خط میزنیم و یه ا اضافه میکنیم میشه اوی میبینید این ا قبل از اغ حذف شد میشه عی موتا یعنی مادر شما عی کیندا یعنی فرزندان شما و برای سوم شخص جمع هم دقیقاً مثل سوم شخص مفرد مؤنث هست یعنی ایا میشه برای ماسکولین و نتال ایا داریم برای فمین و فلال هم که ایقه داریم مثلاً میشه ایا فاتا یعنی پدر آنها ایا کیند فرزند آنها ایق موتا مادر آنها ایق کیندا فرزندان آنها و برای شمای محترمانه هم دقیقاً مثل سوم شخص جمع هست با این تفاوت که ای با ای بزرگ نوشته میشه یعنی برای ماسکولین نخال ما ای داریم دوباره ولی ای با ای بزرگه و برای فمین و بغال هم ایقه داریم یعنی ای با ای بزرگ هست حالا چند تا مثال می‌زنیم دست ایست ما هندی یعنی این هست گوشی همراه من خب اینجا در واقع این پسیو آرتیکل که به کار رفته نمیتی ویه من از کجا فهمیدم به خاطر اینکه فعلم نمیتی ویه فعل زاین یک فعل نمیتی ویه و اینجا کلمه هندی به منا تلفن همرا یک اسم خنسا پس پسیو آرتیکل من بایستی بشه ما ما هندی یعنی این گوشی موبایل من هست مثال بعدی لا زین تختا یعنی آنجلا هست دختر اون مرده دختر اون مرده رو وقتی که میخوایم بگیم داریم اشاره میکنیم به یک آقا پس پسیو آرتیکل ما زاین هست و از اونجایی که میخوایم درباره دختری صحبت بکنیم یک ا به انتهای پسیو آرتیکل مون اضافه میشه میشه آنجلا اس زین تختا یعنی آنجلا دختر او دختر اون آقا هست و مثال بعدی اونز کانال هایست سمیو یعنی اسم کانال ما سمید دوش هست اینجا ما کلمه کانال رو داریم که یک کلمه ماسکولین هست و اونز هم که پسیو آرتیکل برای اول شخص جمع هست از اونجایی که کانال یک اسم ماسکولین هست هیچ به اونز اضافه نشده مثال بعدی در دزین نیشت اوتوس دین نیشت اوتوس اینها ماشین های شما نیستن اینجا ای اوتوس در واقع پسیو آرتیکل ما هست عی پسیو آرتیکل که کلمهای که بعدش قرار گرفته اوتوز هست اوتوز در واقع یک اسم پلوغ یا جمع هست در نتیجه بایستی ما از پزی آرتیکل ای استفاده بکنیم اما میرسیم به رزونال پ نومن پرسونال پق نومن رو ما تو جلسه اول درباره نمیتی وی هاش یاد گرفتیم در واقع پرسونال پق نومن ضمایر شخصی ما هستن و خب من بهتون گفتم ما برای حالت نومینا تیوی داریم برای حالت آکوزاتیو داریم و برای حالت داتی وی هم داریم که شما اصلا فعلاً داتیو رو یاد نگرفتیم ما درباره پرسونال پق نومن نمیتی وی ها یاد گرفتیم م و الان میخوام آکوزاتیو ها رو بهتون آموزش بدم یک نکته‌ای که وجود داره اینه که سعی بکنید گرامر ها رو حتماً به اسم آلمانی شون یاد بگیرید که اگر یک نفر در این باره صحبت کرد شما سریع بفهمین درباره چی داره صحبت میکنه یا اگر خواستین تمرینی حل بکنین خواستین توی اینترنت سرچ بکنید بدونید که بایستی چطور سرچ بکنید چه اسمی رو بنویسید پرسونال پنوم در واقع به معنای ضمایر شخصی هست حالا ضمایر شخصی که ما می‌تونیم به عنوان اسم توی جمله به کارش ببریم مثلاً من توی جمله یک بار اومدم از کلمه استفاده کردم و دفعه بعد نمیخوام از اون کلمه استفاده بکنم به جاش میام ضمیر شخصی استفاده می‌کنم اینطوری سطح گفتار ما بالاتر هست حالا پرسونال پ نومن توی آکوزاتیو ها در واقع چیا هستن همون طور که گفتم به جای آکوزاتیو بایستی به کار برن ما پرسونال پق نومن نومینا تیوی رو یاد گرفتیم که میشد ایش یعنی من دو یعنی تو ار یعنی او مذکر زی یعنی او مؤنث اس یعنی او خنسا ویا یعنی ما ایا یعنی شما شمای که یا دو نفرین یا از دو نفر بیشترین یعنی آنها و زی که با اس بزرگ نوشته بشه به معنای شما وقتی که میخوایم یک نفر رو محترمانه خطاب بکنیم اما پرسونال پق نومن آکوزاتیو ما برای اول شخص مفرد میشه میش یعنی مرا من چرا اینجا حرف اضافه را آوردم چرا گفتم مرا دلیلش اینه که من قبلاً توی اسلایدهای قبل بهتون گفتم که آکوزاتیو ها معمولاً با حرف اضافه را ترجمه میشن پس اینجا اومدم این پرسونال پق نومن ها رو با را ترجمه کردم که راحت‌تر معنیش برای شما جا بیفته برای دوم شخص مفرد داریم دیش یعنی تورا برای سوم شخص مفرد مذکر داریم این یعنی او را و برای سوم شخص مفرد مؤنث هم زی داریم می‌بینید اصلاً تغییر نکرد فقط این سوم شخص مفرد مذکر هست که تغییر می‌کنه توی سوم شخص و برای او خنث یا اس هم ما داریم اس برای اول شخص جمع ما داریم اونس برای دوم شخص جمع اویش برای سوم شخص جمع زی و برای شمای محترمانه هم ما زی رو داریم که با اس بزرگ نوشته میشه این‌ها رو شما بایستی حفظ بکنید و برای خودتون سعی بکنید جملاتی بسازین که این این‌ها رو به کار ببرین که دیگه خوب خوب یادشون بگیرید حالا من چند تا مثال می‌زنم براتون و اینها رو توش به کار می‌برم اولین مثال زیست میش زیست و میش یا ایش زه دیش یعنی آیا تو مرا می‌بینی بله من تو را می‌بینم اینجا میش و دیش در واقع ضمایر آکوزاتیو ما هستن یک نکته‌ای که هست اینه که فعل ذهن یک فعل آکوزاتیو پس من می‌فهمم که بایستی توی جمل آکوزاتیو داشته باشم که اینجا من ضمیر شخصی آکوزاتیو استفاده کردم شده میش و دیش زیس میش یا ایش زه دیش و مثال بعدی ماکس توو پیتا ماکس توو پیتا یعنی آیا تو پیتر رو دوست داری یا ایش ماک این بله من او را دوست دارم او مذکر در واقع توی جمله اول اومده است از مدال ورب موگن استفاده کرده مدال ورب موگن به معنای دوست داشتن بود و یک فعلیه که آکوزاتیو میه الان توی جمله اول پیتر آکوزاتیو یا مفعول منه توی جمله دوم من دیگه نمیخوام مفعولم رو تکرار بکنم دیگه نمیخوام کلمه پیتر رو تکرار بکنم پس به جاش میام ضمیر شخصی می‌نویسن پیتر یک اسم مذکر هست و سوم شخص هست ب سوم شخص مذکر من بایستی در واقع ضمیر شخصی این رو استفاده کنم مثال بعدی ردی موزیک ردی موزیک یا اشی آیا تو موزیک گوش میدی یا اشق زی بله من آن را گوش میدهم یا او را گوش میدهم یک نکته که وجود داره اینه که موزیک حالا انسان نیست ولی خب جنسیت داره دیگه من بهتون گفتم تمامی اسامی توی زبان آلمانی جنسیت دارن حالا می‌خوان آدم باشن می‌خوان اشیا باشن یا هر چیز دیگه‌ای باشن الان اینجا موزیک یه کلمه فمین اینه و توی جمله اول نقشش آکوزاتیو یا مفعوله به خاطر اینکه فعل هوقن به معنای شنیدن یا گوش دادن یک فعل آکوزاتیو میه توی جمله دوم من دیگه نمیخوام کلمه دی موزیک رو به کار ببرم در نتیجه میام از ضمیر شخصیش استفاده می‌کنم که ضمیر شخصیش هم زی هست میگه اشق زی یعنی من او را میشنوم یا آن را میشنوم مثال بعدی و فینس بیی و فینس بیی میگه نظرت در مورد این بچه چیه درباره نوزا چیه اش فیند اس زوس میگه به نظرم اون شیرینه کلمه بیبی به معنای حالا نوزاد یه کلمه خنسا هست و اینجا توی جمله دوم من کلمه داس بیبی رو نمیخواستم دوباره تکرار کنم در نتیجه اومدم از ضمیر شخصیش استفاده کردم که شده اس مثال بعدی شورت اجدی موزیک شورت اجدی موزیک یا زی شورت انونس میگه آیا موزیک شما را اذیت میکنه صداش میگه بله اون ما رو اذیت میکنه اینجا اوش در واقع به معنای شمارا هست و به خاطر اینکه ما فعلم اغن هست به معنای آزار دادن یا اذیت کردن پس بایستی یک در واقع آکوزاتیو توی جمل مون داشته باشیم که آکوزاتیو ما اوش هست و توی جمله دوم هم آکوزاتیو ما انونس هست یک نکتهی که توی جمله دوم وجود داره نوشته زی شورت انونس یعنی اون ما رو اذیت میکنه اینجا زی ضمیر شخصی نمیتی وی یا فاعلی ما هست و ن نقش فاعل داره و اونس هست که اینجا نقش مفعول داره برای ما و مثال بعدی کنس دلوت کنس دلوت میگه آیا تو این مردم رو میشناسی یا اش کنزی بله من آنها را میشناسم توی جمله اول ما فعلم کنن هست یک فعل آکوزاتیو و دیلویت در واقع آکوزاتیو ما توی جمله دوم من دیگه دیلویت رو تکرار نکردم به جاش اومدم ضمیر شخصی رو استفاده کردم ضمیر شخصی برای سوم شخص جمع همون زی میشه ضمیر شخصی در واقع برای حالت آکوزاتیو ما توی سوم شخص جم زی هست که من به جای دیلویت ضمیر شخصی رو استفاده کردم اینم از ضمایر شخصی آکوزاتیو می‌رسیم به مبحث افعال جدا شدنی و جدانشدنی تا اینجای کار کار ما هر فعلی که یاد گرفتیم یک قسمتی بود مثل فعل لزن به معنای خواندن مثل ماخ به معنای انجام دادن مثل ترین کن به معنای نوشیدن یا هر فعل دیگه‌ای که تا الان یاد گرفتیم اما توی زبان آلمانی یک دسته از افعال وجود دارن که در واقع دو قسمتی و اومده چند تا حروف به فعل اصلی ما اضافه شده یه فعل جدید ساخته و معنی فعل جدید کاملاً متفاوته اون چند تا حروفی که به فعل‌های ما میتونن اضافه بشن رو بهشون میگن پرفیکس مثلاً ما فعل ماخ رو داریم به معنای انجام دادن میتونه سه تا حروف آف بهش اضافه بشه و فعل آف ماخ رو برای ما بسازه فعل آف ماخ به معنای باز کردن هست و در واقع معنیش کاملاً متفاوت میشه یا فعل کمن رو ما داریم به معنای آمدن و وقتی که میت بهش اضافه میشه پر فیکس میت بهش اضافه میشه فعل جدید ما میشه میت کمن که به معنای اینه که همراه کسی بیای یه کوچولو معنیش متفاوت میشه بعضی از افعال هستن معنیشون کاملاً متفاوت میشه ولی خب بعضیام هستن که یه کوچولو معنیشون فقط تفاوت پیدا می‌کنه اما این فعل‌ها خودشون به دو دسته تقسیم میشن یعنی به فعل‌های جدا شدنی و جدانشدنی فعل‌های جدا شدنی رو بهشون میگن تقن بار و فعل‌های جدا نشدنی رو میگن نیش تقن بار یک نکته‌ای که وجود داره اینه که ما از کجا بایستی بفهمیم این فعل جدا شدنیه یا جدا نشدنیه پاسخش ساده است اگر اون پر فیکس ها یا در واقع اون چند تا حروف جزء این این چند تا باشه مثلاً ب گ اغ ففر سر امپ انت و میس اگر این ه۸ تا باشه فعل ما جدا نشدنیه و از فعل ما هیچ موقع جدا نمیشن این پرفیکس اما اگر چیزی به غیر از این ۸ تا باشه فعل ما جدا شدنیه و حالا بهتون میگم چه فرقی با همدیگه دارن مثلاً اگر پر فیکس ما باشه آن آف ناخ بای آن یا هر چیز دیگه‌ای غیر از این ه۸ تا اون موقع فعل ما میشه جدا شدنی اما تفاوت اینها چیه تفاوت اینها همینیه که بهتون گفتم اگر فعل ما جدا نشدنی باشه پر فیکس تحت هیچ عنوان ازش جدا نمیشه اما اگر فعل ما جدا شدنی باشه پق فیکس میره انتهای جمله وقتی که میخوایم جمله سازی بکنیم پق فیکس ما میره انتهای جمله که الان مثال می‌زنم متوجه میشید ایش رمیس دیش یعنی من دلم برات تنگ میشه یک نکته‌ی که وجود داره اینجا ما فعل اصلیمون میسن بوده و اومده پرفیکس فر بهش اضافه شده و یک فعل جدا نشدنی ساخته به خاطر اینکه فر جز اون پر فیکس هایی بود که جدا نمیشد می‌بینید که توی جایگاه دوم قرار گرفته و مطابق با فاعل هم صرف شده هیچ اتفاق خاصی نیفتاده عین همه فعل‌ها صرف شده و توی جایگاه دوم قرار گرفته مثال بعدی به کمن زیدن بیف به کمن زیدن بیف میگه آیا شما نامه رو دریافت می‌کنید فعل ما به کمن هست که در واقع ترکیب از فعل کمن به معنای آمدن و پرفیکس ب هست که کامل معنی فعل ما عوض شده ب کمن به معنای دریافت کردن هست و ب در واقع پرفیکس ما هست یک پر فیکسی هست که جدا نشدنیه و همیشه همراه فعل باقی میمونه الانم میبینید که این جمله یانی پگه هست و فعل ما اومده تو جایگاه اول قرار گرفته و در آخر هم که علامت سؤال داریم یک نکته‌ای که هست افعال جدا نشدنی همیشه مثل فعل‌های معمولی رفتار می‌کنن یعنی حالا اگه جمله خبری باشه تو جایگاه دومن و مطابق با فاعل صرف میشن اگه جمله سؤالی باشه یا ناین فقا گه باشه توی جایگاه اول قرار می‌گیره فعل و حالا علامت سؤال می‌ذاریم اما اگر فعل ما جدا شدنی باشه ما چهکار بایستی بکنیم ما میایم ریشه فعلم رو جدا می‌کنیم می‌ذاریم توی جایگاه دوم و پق فیکس مون رو میبریم انتهای جمله یه مثال دارم ایش ماخ داس فنس آف یعنی من پنجره را باز می‌کنم فعل ما آف ماخ بوده به معنای باز کردن که یک فعل جدا شدنیه من ریشه فعلم رو صرف کردم مطابق با فاعل و تو جایگاه دوم قرارش دادم و پق فیکس رو آوردم انتهای جمله پس طریقه جمله سازی با فعل‌های جدا شدنی یا تغن بار اینطوریه که پرفیکس ما میره انتهای جمله و ریشه فعلم تو جایگاه خودش تو جایگاه دوم یا اگر جمله سوالی باشه تو جایگاه اول مطابق با فاعل صرف میشه یک مثال دیگه زیست اوس دیز اوس زیس دیونس که آیا تو از این خونه اسبابکشی می‌کنی فعل ما اوسیه هست به معنای اسبابکشی کردن و میبینید که یک جمله سوالیه ریشه فعلم تو جایگاه اول هست مطابق با فاعل صرف شده و اوس هم که پر فیکس منه رفته انتهای جمله ما اینجا یک اوس دیگه هم داریم این اوس حرف اضافه هست که بعدش در واقع اسم قرار گرفته من چطور بایستی این د تا اوس رو از همدیگه تشخیص بدم اینطوری تشخیص میدیم که اوس اگر پر فیکس باشه بعدش هیچی قرار نمی‌گیره خودش به تنهایی میره انتهای جمله اما اگر حرف اضافه باشه حتماً حتماً حتماً حتماً بایستی بعدش یک اسم قرار بگیره مثال بعدی باغپل داسکین نیش میت یعنی چرا این بچه با دیگران بازی نمیکنه فعل ما میت ش پیلن هست به معنای با هم بازی کردن و میبینید که میت که پر فیکس ما هست رفته انتهای جمله و فعل ش پیلن تو جایگاه دوم حفظ شده و مطابق با فاعل صرف شده این هم از در واقع فعل‌های جدا شدنی و جدانشدنی اما میریم سراغ پرفکت پرفکت در واقع یک زمانی از گذشته هست ما وقتی که میخوایم توی زبان آلمانی درباره گذشته صحبت بکنیم د تا راه داریم یا جملات پرفکت بسازیم یا جملات پق تقی تووم حالا پق تقی تووم که اصلاً مبحث مال سطح آ یک نیست ما هم بهش کاری نداریم فقط میمونه پرفکت پرفکت بیشتر توی زبان محاوره استفاده میشه و پقه تقی تون بیشتر برای نوشتار ولی اینطوری نیست که بخوام بگم ۱۰۰ پرفکت برای محاوره است و ما توی نوشته نبایستی به کارش ببریم اصلاً اینطوری نیست اما برای اینکه ما بخوایم جملات پرفکت بسازیم بایستی بلد باشیم که پارتی سیپ سوای فعل رو بسازیم پارت سیپ سوای در واقع قسمت گذشته فعل هست که حالا توی زبان انگلیسی هم ما قسمت گذشته فعل رو داشتیم وقتی که میخوایم پارتی سیپ سوا یا در واقع قسمت گذشته فعل رو توی زب آلمانی بسازیم چند تا قوانین وجود داره ولی قبلش یک نکته‌ای که بایستی حتماً بهتون بگم این قواعدی که دارم بهتون میگم ۱۰دی نیستن ولی توی ۹۰ مواقع صدق می‌کنن پس شما ۱۰۰ روی این قوانین حساب نکنید خب پارت سیپ سوال حالا به جز پرفکت کاربردهای دیگه‌ای هم دارن مثلاً پلوس کان پرفکت که توی سطح ب یک میخونید فتور که حالا تو سطح ب دو میخونید کنتی سو که باز تو سطح ب یک میخونید و پسیو که توی آدو میخونید ولی ما فعلاً قراره پارتی سیپ سوای رو یاد بگیریم که بتونیم جملات پرفکت بسازیم حالا اگر بخوایم پارتیسیپل سوای بسازیم اگر اون فعل ما جزء فعل‌های باقاعده باشه ما فقط کافیه که فعلم رو تا س سوم شخص مفرد صرف بکنیم و حروف گ بهش اضافه کنیم مثلاً فعل ماخ به معنای انجام دادن وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه تا سوم شخص مفرد صرف میشه و گ بهش اضافه میشه میشه گ ماخت و چند تا مثال دیگهای که میتونم براتون بزنم فعل کفن هست به معنای خریدن تا سوم شخص مفرد صرفش کردم و گ بهش اضافه کردم شد شد گکا به خاطر اینکه این فعل‌ها فعل‌های باقاعده هستن به خاطر همین اینطوری در واقع پارتی سیپ سوای یا پارتی سیپ پرفکت میشن اما یادتون نره که این قواعدی که دارم میگم همه مواقع اتفاق نمیفته یعنی ۱۰دی نیستن توی ۹۰ مواقع اتفاق میفته فعل بعدی فعل لرن هست به منایی یاد گرفتن یک فعل باقاعده است پس وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه تا سوم شخص مفرد صرف میشه و میشه لرت و گ بهش اضافه میشه پارتی سیپ سویش میشه گلرت و یزن به معنای مسافرت کردن هست یزن وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه تا سوم شخص صرف میشه و گ بهش اضافه میشه میشه گ قیست اما این قاعده‌ی که میخوام بهتون بگم دیه یعنی اگر هر فعلی دیدین که اینطوری بود حتماً حتماً حتماً این اینطوری بایستی پارتیسیپل پرفکت بشه اگر فعل‌های ما انتهاش حروف ایقن هست اون موقع کافیه برای پارتی سیپ پرفکت فقط تا سوم شخص مفرد صرفش بکنیم دیگه نه گی بهش اضافه می‌کنیم نه هیچی فقط تا سوم شخص مفرد صرفش می‌کنیم مثل فعل تلفون یغن به معنای تلفن کردن وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه یا پارتیسیپل تا سوم شخص مفرد صرف میشه و میشه تلفون یت یا فعل شتیغن میبینید آخرش اغن هست به معنای تحصیل کردن وقتی که میخواد پارتیسیپل سوای بشه تا سوم شخص مفرد صرف میشه میشه اودیت و حالا فعل‌های دیگه‌ای هم هستند که به حروف اغن ختم میشن اما می‌رسیم به افعال بیقاعده افعال بیقاعده هم حالا یک قاعده‌ی برای پارتیسیپل سوایی وجود داره که باز ۱۰دی نیست اون قاعده هم اینه که ما فقط بیایم به حالت مصدری فعلم یک گ اضافه بکنیم که چند تا مثال براتون می‌زنم مثلاً فعل ذهن به معنای دیدن یک فعل بیقاعده است وقتی میخواد پارتیسیپل حالت مسری فعل اضافه میشه میشه گ ذهن فعل بعدی فعل گ بن هست به معنای دادن و یک فعل بیقاعده هست وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه ی گ به فرم اینفینیتیو یا مرش اضافه میشه میشه گگ بن و گاهی هم اینطوریه که علاوه بر اینکه یک گ به فرم مصدری اضافه میشه یکی از حروف صدادار هم تغییر میکنه مثلاً زین گن شده گ زونگ و یک نکتهی که هست اینه که فعلا که شما تازه ق قرار پرفکت رو یاد بگیرین سعی کنید هر فعلی رو که میخواین پارتی سیپ پرفکتش پیدا کنین حتما توی دیکشنری چکش بکنید که ببینید پارتی سیپ پرفکتش چطور هست که اشتباه توی ذهنتون نمونه اما فعل‌های جدا شدنی هم حالا قابلیت این دارن که پارتی سیپ سوای بشن دیگه وقتی که میخوایم فعل‌های جدا شدنی رو پارتیسیپل پرفکت یا پارتی سیپ سوای بکنیم بایستی اول بیایم ریشه فعل رو ببینیم ببینیم چی هست و اون ریشه فعل رو به صورت پارتیسیپل سوای در میاریم اون پق فیکس که حالا اون چند تا حروف بود رو به فعل اصلی اضافه می‌کنیم مثلاً فعل آف ماخ آف ماخ به معنای باز کردن هست حالا باز کردن در و پنجره که ریشه فعل ما اینجا ماخ هست که پ فیکس آف بهش اضافه شده ما میایم ماخ رو پارتی سی سوای میکنیم میشه گ ماخت و پرفیکس هم بهش اضافه میکنیم پس فعل آف مخن پارتی سیپ سویش میشه آف گ ماخت فعل آغو فن به معنای زنگ زدن وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه ما میایم قوف رو پارتی سیپ سوای میکنیم آن رو بهش اضافه میکنیم میشه آنگ قوف و اگر فعل‌های ما جدا نشدنی باشن ما د تا حالت داره که بخوایم فعلم رو پارتیسیپل سوای بکنیم یا شکل خود فعل حفظ میشه یا فعلم فقط تا سوم شخص مفرد صرف میشه مثلاً چی مثلاً فعل ب کمن به معنای دریافت کردن یک فعل جدا نشدنیه وقتی که پارتی سیپ سوای میشه دقیقاً مسدر فعل همون پارتی سیپ سوای ما میشه شکل فعل حفظ میشه میشه بکمن یا مثلاً بش وغن به معنای شک شکایت کردن وقتی که میخواد پارتی سیپ سوای بشه از اونجایی که یک فعل جدا نشدنیه پس میاد تا سوم شخص صرف میشه و میشه بشورت اما وقتی که ما میخوایم جملات گذشته بسازیم چطور بایستی این کارو بکنیم وقتی که میخوایم جملات گذشته بسازیم اول اینکه ما بایستی پارتی سیپ پرفکت فعلم رو بلد باشیم که حالا من بهتون گفتم چطور بایستی پارتی سیپ پرفکت رو در واقع انجام بدیم و یک نکته دیگه‌ای که هست ما بایستی فعل کمکی داشته باشیم که این فعل کمکی می‌تونه هابن باشه می‌تونه زاین باشه که حالا بهتون میگم چه موقع‌هایی هابن چه موقع‌هایی زاین رو بایستی استفاده کنیم اگر می‌خوایم جمله خبری بسازیم توی جایگاه اول می‌تونیم فاعل رو قرار بدیم توی جایگاه دوم فعل کمکی هابن یا زاین توجه کنید یکیشو فقط ما اجازه داریم استفاده کنیم د تاشو نمی‌تونیم استفاده کنیم بعد بقیه اعضای جمله و در جایگاه آخر هم ما پارتی سیپ سوای فعل اصلیمون رو داریم یک نکته‌ی که وجود داره اینجا فعل اصلی ما فقط به صورت پارتی سیپ سوای هست و اصلاً اهمیتی نداره که فاعل ما چی باشه که بخواد فعل مطابق باهاش صرف بشه پارتی سیپ سوای به هر حال ثابته و و اون فعلی که صرف میشه فعل کمکی ما هست حالا مثال می‌زنم براش متوجه میشید اما وقتی که میخوایم جملات گذشتمون رو یانین فقا کنیم این فعل کمکی هست که توی جایگاه اول قرار می‌گیره بعد ما فاعل رو می‌تونیم داشته باشیم بقیه اجزای جمله رو داشته باشیم و دوباره توی جایگاه آخر ما بایستی پارتی سیپ سوا یا در واقع پارتی سیپ پرفکت فعل از اصلیمون رو داشته باشیم علامت سؤال هم که یادمون نمیره اگر بخوایم وفقا آگه بسازیم درباره جملات گذشته توی جایگاه اول ما بایستی کلمه پرسشی داشته باشیم توی جایگاه دوم فعل کمکیم مون که مطابق با فاعل صرف شده بعد بقیه اجزای جمله و در آخر هم که پارتیسیپل سوا یا پارتی سیپ پرفکت فعل اصلی قرار داره و علامت سوال می‌ذاریم اما یک نکته‌ای که هست اینه که ما از کجا بفهمیم که چه فعل کمکی بایستی به کار ببریم چه موقع هابن به کار ببریم چه موقع زاین به کار ببریم یک نکته‌ای که هست اینه که توی ۸۰ مواقع فعل کمکی ما فعل هابن و فقط توی ۲۰ مواقع هست که فعل کمکی ما زاین هست چه موقع‌هایی فعل کمکی ما زینه موقع‌هایی که اون فعل اصلی ما که حالا پارتی سیپ پرفکت شده و انتهای جمله هست داره یک حرکت و جابهجایی رو نشون میده مثلاً فعل گن به معنای رفتن داره جابهجایی رو نشون میده فاغن به معنای راندن یا رانندگی کردن داره جابهجایی رو نشون میده این فعل‌ها وقتی که توی جمله باشن بایستی فعل کمکی زاین براشون استفاده بشه و همین طور اگر فعل اصلی ما داره تغییر حالت رو نشون میده ما بایستی از فعل کمکی زاین براش استفاده کنیم مثلاً فعل شربن به معنای مردن این یک تغییر حالت هست که یک نفر زنده هست و به حالت مرده در میاد یا آلفن به معنای به خواب رفتن یک نفر از حالت بیدار به حالت خواب در میاد این یک تغییر حالته و چار تا فعل خاص هستند که به بدون هیچ دلیل خاصی ما همیشه همیشه همیشه بایستی فعل کمکی زین رو براشون استفاده کنیم تا بتونیم جمله پرفکت بسازیم این چهار تا فعل رو بایستی حفظ بکنید فعل زین به معنای بودن وردن به معنای شدن بلای بن به معنای ماندن و پاسی به معنای اتفاق افتادن پس این چار تا فعل هم حفظ میکنید چند تا فعلی که حالا بخوان با زاین پرفکت بشن رو من اینجا براتون مثال می‌زنم فعل کمن به معنای آمدن داره جابهجایی رو نشون میده فعل کمکی مون زینه فعل فاغن به معنای راندن داره جابهجایی نشون میده فعل شیمن به معنای شنا کردن داره حرکت و جابهجایی رو نشون میده فعل فالن به معنای افتادن داره جابهجایی رو نشون میده فعل بلای بن به معنای ماندن جزو اون چهار تا فعل خاص خ بود فعل شربن به معنای مردن داره تغییر حالت رو نشون میده فعل رتن به معنای شروع کردن داره تغییر حالت رو نشون میده و بعضی موقع‌ها هم خب نشونه یک حرکت هست فعل شینگن به معنای پریدن داره جابهجایی رو نشون میده فعل گن به معنای رفتن داره جابهجایی رو نشون میده فعل فلی به معنای پرواز کردن داره جابه جایی رو نشون میده فعل وردن به معنای شدن جز اون چار تا فعل خاص بود و فعل لفن هم به معنای دویدن که داره جابهجایی رو نشون میده البته فعل‌های که با زاین پرفکت میشن به این چند تا خلاصه نمیشن ولی خب تعدادشون زیاد هم نیست اما می‌رسیم به فعل کمکی هابه اگر فعل کمکی ما زاین نبود حتماً هابن یعنی اگر فعل اصلی ما جابهجایی رو نشون نمی‌داد اگر تغییر حالت رو نشون نمی‌داد و اگر اون فعل جز اون چار تا فعل خاص نبود پس حتماً حتماً ما بایستی فعل هابن رو به عنوان فعل کمکی استفاده کنیم که حالا شامل فعل‌های آکوزاتیو میشه فعل‌های رفلکسی و همه فعل‌های که شامل زاین نمیشن چون بهتون گفتم توی ۸۰ درد مواقع فعل کمکی ما هابن مثال می‌زنیم ایش بین ناخ بلین گ فاق من به سمت برلین رفتم این جمله رو بایستی گذشته معنی بکنیم به خاطر اینکه پرفکت توی جایگاه اول فاعل دارم توی جایگاه دوم فعل کمکی زاین رو دارم که مطابق با فاعلم صرف شده چرا فعل کمکیم زینه به خاطر اینکه فعل اصلی من فاغن هست به معنای راندن و داره جابهجایی رو نشون میده در نتیجه فعل کمکی من زینه ناخ برلین هم که حالا یعنی به سمت برلین و گ فاغن فرم پارتی سیپ سو یا پارتی سیپ پرفکت فعل فاغن هست مثال بعدی زیبن بوخ کافت یعنی آنها یک کتاب خریدن زی فاعل منه و فعل کمکی من که مطابق با فاعل صرف شده هابن چرا هابن ب خوا خطر اینکه فعل اصلی من فعل کفن بوده کفن به معنای خریدن نه جابه جایی رو نشون میده نه تغییر حالت رو نشون میده نه جز اون چهار تا فعل خاصه در نتیجه فعل کمکی من بایستی هابن باشه گ کافت هم که فرم پارتی سیپ سوای یا پارتی سیپ پرفکت فعل کفن هست اما یک نکتهی که وجود داره اینه که وقتی که ما هم فعل ک مکیون زاین باشه هم فعل اصلیمون زاین باشه بهتره که بیایم از فرم پق تیتوم فعل زین استفاده بکنیم توجه داشته باشین که ما می‌تونیم از فرم پرفکت هم استفاده کنیم ولی زیاد استفاده نمیشه توی زبان آلمانی به خاطر اینکه اون موقع د تا فعل زاین توی جمله داریم و یه کم غیر معموله در نتیجه از فرم پق تیتوم استفاده میکنیم فرم پق تیتوم فعل زین هم که فقط بایستی صرف بشه ایشوار یعنی من بودم دو وست تو بودی ارزی اسوا او بود ویا واقن ما بودیم ایا وارت شما بودین زی واقن آنها بودن پس اینها هم بایستی حفظ بکنید که فرم گذشته فعل زاین هست اما اگر فعل اصلی ما هابن باشه به خاطر اینکه فعل هابن جابه جایی و تغیر حالت رو نشون نمیده و جزء اون چار تا فعل خاص هم نبود بایستی فعل کمکی هم هابن باشه و وقتی که ما میخوایم جمله گذشته بسازیم که فعل اصلیمون هابن تو جایگاه دوم فعل کمکی هابن رو داریم تو جایگاه آخر پارتی سیپ سوای فعل هابن رو داریم میبینید د تا فعل هابن داریم در نتیجه بهتره که ما بیایم فرم پق تقی تووم هابن رو استفاده کنیم که فرم پق تقی تمش میشه ایش هاته دو هاست هاته که حالا معنیشون میشه ایش هاته یعنی من داشتم د هاست یعنی تو داشتی یعنی او داشت و هاتن ما داشتیم ایا هات شما داشتین زی هاتن آنها داشتن یا شمای محترمانه داشتید یک نکتهی که وجود داره وقتی که از فرم پقی تووم یا همین فرمی که میبینید روی صفحه استفاده می‌کنیم فقط کافیه که یک جمله معمولی بسازیم و این پق تقی تووم رو به صورت صرف شده توی جایگاه دوم به کار ببریم مثل یک جمله خبری معمولی دیگه نیازی به پارتی سیپ سوای هم نداریم اینطوری ما می‌تونیم جملات در واقع تق تقی تم یا گذشته بسازیم ولی توجه داشته باشین که معنی‌ حشون گذشته هست مثلاً من میگم ایشو این بلین من در برلین بودم یا میگم ایش آن ب ام و من یک بی ام و داشتم این جملات مربوط به زمان گذشته هستن و در واقع پق تیتوم هستن و اما می‌رسیم به مبحث داتیو داتیو همون طور که قبلاً هم بهتون گفتم مفعول غیر مستقیم توی جمله ما هست آکوزاتیو مفعول مستقیم بود و داتیو مفعول غیر مستقیمه بیشتر فعل‌های ما آکوزاتیو بودن و بعضی از فعل‌های ما میتونن داتیو باشن یک سری حروف اضافه آکوزاتیو داشتیم یک سری حروف اضافه دا تیوی داریم و یک سری از حروف اضافه هم که بینشون مشترکه حالا کلاً اینکه داتیو چیه اگر بخواین به زبان فارسی ترجمش بکنید این رو به خاطرتون داشته باشین که آکوزاتیو رو توی ۹۹ مواقع ما با حرف اضافه را ترجمه می‌کنیم ولی داتیو رو با بقیه حروف اضافه ترجمه می‌کنیم و یک نکته دیگه‌ی که وجود داره آرتیکل های ما برای حالت داتیو هم ی کم تفاوت داره یکم که خیلی تفاوت داره ما یک سری آرتیکل های نومینا تیوی داشتیم که حالا به دو دسته دیفینی و اینفینیت تقسیم میشدن برای ماسکولین دیفینی آرتیکل ما میشد در و برای اینفینیت میشد آین برای فی میبینین دیفینی آرتیکل ما میشد دی اینفینیت مون میشد آینه نوت قال ها هم دیفینی آرتیکل مون میشد داس و اینفینیت آرتیکل مون میشد آین برای پلوغ ها همیشه توی حالت نمیتی وی دیفین آرتیکل ما دی بود و اینفینیت آرتیکل هم که نداشتیم به خاطر اینکه اسامی جمع رو ما نمیتونیم با یک معنی بکنیم با کلمه یک معنی بکنیم و آکوزاتیو ها هم آرتیکل مختص خودشون رو داشتن که دقیقاً متناسب با نومینا تیوی بود به غیر از حالت ماسکولین که دیفینی آرتیکل ما میشد دن و اینفینیت آرتیکل ما میشد آینن و برای داتیو هم ما کامل آرتیکل هامون متفاوته برای ماسکولین ها دیفین آرتیکل ما میشه دم اینفینیت آرتیکل ما میشه آین نم میبینید فرقش با آکوزاتیو اینه که آکوزاتیو ان می‌گرفت ولی داتیو ام می‌گیره اینو توجه داشته باشین و این آرتیکل ها رو شما بایستی حفظ بکنید برای وقتی که اسم ما قراره فمین باشه دیفینی آرتیکل ما میشه در و اینفینیت آرتیکل ما میشه آینا برای حالتی که اسم ما خنسا هست دیفینی آرتیکل ما میشه دم و این دیفینی آرتیکل ما میشه آم و برای حالت پلوغ دیفین آرتیکل ما میشه دن این دیفین آرتیکل هم که نداشتیم و اما درباره آرتیکل های نگاتیو داتی وی خب من توضیح دادم که آرتیکل های نگاتیو کلاً اینطورین که یک کا قبل از اینفینیت آرتیکل اضافه میشه برای داتی وی ها هم همین اتفاق میفته یعنی نگاتیو آرتیکل ما برای ماسکولین هایی که داتیو هستن میشه کام برای فمین این‌ها میشه کاینات قالها میشه کاین ام برای پلوغ ها هم میشه کاین این هم از آرتیکل های داتیو اما یک سری حروف اضافه بهتون گفتم وجود دارن که آکوزاتیو یک سری وجود دارن که داتی وین و یک سری هستن که بین این دو تا مشترکن مثلاً پر پوزیسیون ها یا حروف اضافه‌ی که کوز تیوی هستن میشه بیس دورش فور اون گگن اوم بی به معنای تا دوش به معنای از میان چیزی فور یعنی برای اون یعنی بدون گگن یعنی علیه و اون هم که ما برای ساعت استفادش میکنیم و گاهی هم به معنای دور چیزی هست و حروف اضافه که داتی وی هستن آ س نا فونس میت ز گگ آ به معنای اینه که از یک زمانی به بعد و یک حرف اضافه زمانی هست اوسا یعنی به جز سو یعنی به سمته ناخ هم یعنی به سمته بای یعنی نزد چیزی یا نزد کسی فون یعنی از هم نا از هست میت یعنی همراه زایت یعنی از زمانی که در واقع داره درباره یک زمانی صحبت میکنه که از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داره گگن اوبا یعنی روبه رویه خب اینم شد از حروف اضافه داتی وی اما یک سری از حروف اضافه هستند که بین آکوزاتیو و داتیو مشترکن مثل این ن هتا او اونتا سشن ف که گاهی اوقات داتیو استفادشون میکنیم گاهی اوقات آکوزاتیو اینکه حالا چه موقع دا تیوی چه موقع آکوزاتیو بیشتر مربوط میشه به سطح آدو این به معنای داخل چیزی آ یعنی کنار چیزی و بهش چسبیده باشه آف یعنی روی چیزی نبن یعنی کنار چیزی ولی بهش چسبیده نباشه هینت یعنی پشت چیزی اوبا یعنی بالای چیزی و باهاش فاصله داشته باشه بهش نچسبیده باشه اونتا یعنی پایین یا زیر چیزی سیشن بین دو تا چیز فور یعنی جلوی چیزی من الان یک اشاره کوچیک به این موضوع می‌کنم که چه موقع حالا این حروف اضافه داتی وین چه موقع آکوزاتیو که توی ذهنتون باشه اگر اون فعلی که ما میخوایم استفاده بکنیم برای این جمله سازی یک فعلی باشه که داره حرکت و و جابهجایی رو نشون میده ما این حروف اضافه رو به صورت آکوزاتیو در نظر می‌گیریم اما اگر فعل ما داره سکون و در واقع ثابت بودن یک چیزی رو نشون میده ما این حروف اضافه رو بایستی داتی وی در نظر بگیریم اما یک سری فعل هایی هم هستند که داتی وی محسوب میشن تعدادشون زیاد نیست ولی خب اونطوری هم نیست که بخوایم بگیم چ پنج تائه من مهما شو براتون می میگم ولی یادتون باشه که فعل‌های داتی وی به این چندتایی که من میگم خلاصه نمیشن ما فعل‌های داتی وی بیشتری داریم ولی تعدادشون به اندازه فعل‌های آکوزاتیو نیست فعل هفن به معنای کمک کردن و یک فعل داتی ویه فعل گن به معنای تعلق داشتن یک فعل داتی ویه فعل گ فالن به معنای پسندیدن یک فعل دا دانکن به معنای تشکر کردن شکن به معنای مزه دادن پسن یعنی مناسب بودن و اینها فعلهای داتی وی ما هستن چند تا مثال براتون میزنم یعنی اون به خانم کمک کرد به اون خانم کمک کرد فعل ما هلن هست تو جایگاه دوم قرار گرفته و مطابق با فاعل که ار هست صرف شده فعل من هلف نه یک فعل داتیو در نتیجه من بایستی توی جمل داتیو داشته باشم داتیو من چیه الان کلمه در فقا که در واقع کلمه فقا به معنای خانم یه کلمه مؤنث هست که وقتی اومده داتیو شده آرتیکل شده در یک مثال دیگه در هوند گهور دم کین میگه اون سگ متعلق هست به اون بچه دهون اینجا زبیت یا فاعل منه و فعل من فعل گن بوده به معنای تعلق داشتن یک فعل داتی ویه توی جایگاه دومه مطابق با فاعل هم صرف شده از اونجایی که این فعل یک فعل داتی ویه من بایستی داتیو توی جمل داشته باشم که کلمه دم کیند داتیو من هست کیند خودش به معنای بچه هست و یه کلمه خنسا ولی وقتی که داتیو میشه آرتیکل تبدیل به دم میشه یک مثال دیگه پیتزا کدا گت یعنی پیتزا به بچه ها مزه میده پیتزا در واقع زوبیک یا فاعل منه شکن فعل داتی وی منه که مطابق با فاعل صرف شده و اینجا ما بایستی یک داتیو داشته باشیم داتیو ما کلمه کیندا هست که میبینید که آرتیکل هم از دی به د تغییر کرده به خاطر اینکه نقشش داتیو هست توی جمله یک یک مثال دیگه داست بوخ گور دا بوخ گور یعنی اون کتاب متعلق به اون مرد هست کلمه داس بوخ زوبیک یا فاعل فعل ما فعل گن هست و کلمه دمان هم در واقع داتیو ما هست یعنی مفعول غیر مستقیم از اونجایی که فعل ما گن هست و یک فعل داتیو ما بایستی توی جمله داتیو داشته باشیم پس اون مفعولم رو با آرتیکل های داتی وی می‌نویسیم اینم از مبحث داتیو اما ما یک سری پرسونال پوم یا ضمایر شخصی ی وی هم داریم توی جلسات قبل یاد گرفتیم که ما پرسونال پق نومن نومینا تیوی داریم آکوزاتیو داریم و الان میخوایم درباره دا تیوی ها یاد بگیریم در واقع پرسونال پق نومن همون ضمایر شخصی هستند که ما می‌تونیم به جای اس توی جمله به کارشون ببریم ضمایر شخصی نمیتی وی ایش یعنی من دو یعنی تو ا یعنی او مذکر زی یعنی او مؤنث اس یعنی او خنسا ویا یعنی ما ایا یعنی شما زی یعنی آنها زیهم که با اس بزرگ نوشته بشه یعنی شما اینها رو که توی اسلایدای قبل بهتون آموزش دادم اما اما آکوزاتیو ها هم پرسونال پق نومن شون رو من توضیح دادم که میشد میش یعنی مرا دیش یعنی تو را این یعنی او را او مذکر زی یعنی او را او مؤنث اس یعنی او را او خنسا انونس یعنی ما را اوش شما را زی آنها را و زی که با اس بزرگ نوشته بشه به معنای حالا شمای محترمانه هست شما را و اما پرسونال پق نومن داتی وی ها چطور بایستی نوشته بشه برای اول شخص مفرد میشه میا مثلاً اینطوری معنی می‌کنم که به من برای دوم شخص مفرد دیا یعنی به تو برای سوم شخص مفرد مذکر ایم میبینید ام گرفت آخرش توی آکوزاتیو ها ان داشت توی داتیو ها ام داره برای مؤنث ها ایا یعنی به او مؤنث و برای اسامی خنث هم دقیقاً مثل مذکر میشه میشه ایم و برای اول شخص جمع میشه انونس یعنی به ما برای دوم شخص جمع میشه اوش یعنی به شما برای سوم شخص جمع میشه اینن که البته با ای کوچیک بایستی نوشته بشه یعنی به آنها و برای شمای محترمانه هم میشه اینن که با ای بزرگ نوشته میشه یک نکته‌ای که وجود داره ضمایر شخصی رو شما بای بایستی حفظ کنید حالا چه نمیتی وی باشه چه آکوزاتیو باشه چه داتیو باشه هر سه تای این ستون‌ها رو بایستی حتما حفظ بکنید که راحت بتونید توی جمله بندی به کارشون ببرید مثال میزنم براتون کاستومی هفن یا ایش کاندیا هفن میگه تو میتونی به من کمک بکنی بله من میتونم به تو کمک بکنم اینجا ما پرسونال پق نومن میا و دیا رو داریم که در واقع دا تی وی هستن و مثال بعدی گهور در هوند مان گهور در هوند مان یا در هوند گورد ایم یا در هوند گورد ایم میگه آیا تعلق داره این سگ به این مرده بله سگه تعلق داره به او میبینید توی جمله اول ما فعلم داتی ویه و داتیو داریم توی جملون که دمان هست و توی جمله بعدی نخواسته دیگه دوباره این کلمه رو تکرار بکنه به جاش اومده است ضمیر شخصی داتی وی برای سوم شخص مفرد مذکر استفاده کرده پس شده ایم یک مثال دیگه فر ین یا ایا میگه آیا تو به خانم دکتر اعتماد داری و در جواب گفته بله من به او اعتماد دارم فعل فرت به معنای اعتماد داشتن و یک فعل داتی ویه و مفعول داتی وی ما در واقع داتیو ما ارسین هست که حالا آرتیکل هم در شده توی جمله دوم دیگه کلمه در ارسین رو نخواسته تکرار کنه به جاش اومده از پردال پق نومش استفاده کرده برای سوم شخص مفرد مؤنث و یک مثال دیگه پاس دس کلا دمین پاس دس کلا دمین دس کلا پس نیشت که آیا این لباس اندازه کودکه نه اون لباس اندازش نیست توی جمله اول فعل ما پاسندی تیون دم کینت هست و توی جمله دوم دیگه نخواستیم داتیو رو تکرار کنیم به جاش از ضمیر شخصی استفاده کردیم که برای اسامی خنسا میشه ایم مثال بعدی گلاس دو اونس گلاس دو اونس آیا تو به ما باور داری یا اش بله من به شما باور دارم انونس و اش هم که ضمایر شخصی دا تیوی ما هستن به خاطر اینکه فعل گلابن یک فعل داتی ویه و مثال بعدی شد پلاستیک دنی شاد پلاستیک دنتی آیا آسیب میرسونه پلاستیک به حیوانات یا ضرر میرسونه یا پلاستیک شاد این بله پلاستیک به اونها ضرر میرسونه توی جمله جمله اول ما فعل شادن رو داریم که داتی ویه پس ما میایم از یک داتیو استفاده میکنیم توی جمله که دن تیغن داتیو ما هست توی جمله دوم دیگه کلمه دن تیغن رو من تکرار نکردم به جاش اومدم از ضمیر شخصی داتی وی استفاده کردم که برای سوم شخص جمع میشد اینن خب اینم از مبحث داتیو میرسیم به ایمپ قاتی ایم پاتیو در واقع به معنای جملات امری هستن می‌خوایم ببینیم چطوری توی زبان آلمانی ما می‌تونیم جملات امری درست بکنیم یک نکته‌ای که وجود داره اینه که ما جملات امری رو برای دوم شخص مفرد دوم شخص جمع شمای محترمانه و ما استفاده می‌کنیم که تو کتابتون درباره ویا اصلاً صحبتی نکرده ولی خب ما یک اشاره‌ای بهش می‌کنیم ما وقتی که می‌خوایم جملات این ا پاتیو یا عمدی بسازیم توی چند تا مواقع میتونیم این کارو بکنیم مثلا وقتی که میخواین به یک نفر یک راهنمایی بدین مثلا بگین تزی واسا آب بیشتری بنوشید یا مثلا میخواین یک دستور و ساخت و ساز یک چیزی رو بگید مثلا ارگن زیدن تکس متن رو کامل بکنید وقتی که میخواین به یک نفر دستور بدین مثلا ماخ گابه تکالیفت رو انجام بده و وقتی که میخواین از از یک نفر تقاضا بکنید مثلاً هلف میا به من کمک بکن وقتی که میخواین جملات ایمپیان بسازین کلاً یک قاعده‌ای براش وجود داره که من بهتون میگم چه کاری رو بایستی انجام بدین برای شمای محترمانه فقط کافیه ما بیایم فعلم رو به صورت مسری ابتدای جمله قرار بدیم و بعد ضمیر شخصی زی رو بنویسیم که حالا با اس بزرگ هست شاید این سؤال براتون پیش بیاد که اگر ما فعلو بیاریم اول چطوری می‌تونیم از یان این فقا گه تشخیصش بدیم جواب شما ساده است به خاطر اینکه اگر یانین فقا گه بود این جمله بایستی انتهاش علامت سؤال می‌داشت ولی الان ما علامت تعجب داریم یا وقتی که می‌خوایم جملات امری بسازیم یا علامت تعجب داریم انتهای جمله یا نقطه داریم در نتیجه به همین راحتی میشه تشخیص داد که این جمله‌ای که اولش با فعل شروع شده یک جمله امری یا یک جمله سوالیه و همین طور از طرز گفتار شما از لحن گفتار شما معلومه که یک جمله خبریه معلومه یک جمله امریه یا در واقع سوالیه و برای ویا هم دقیقاً مثل زی یا شمای محترمانه عمل می‌کنیم فعل رو به صورت مصدری می‌ذاریم اول جمله و ضمیر شخصی ویا هم که می‌نویسیم اما برای ایا که دوم شخص جمع هست فقط کافیه فرم صرف شده فعل رو قرار بدیم و حتی دیگه ضمیر شخصی ایا هم نیاز نداریم و یک مثالی که اینجا زدیم خب فعل گن هست برای شمای محترمانه شد گن زی یعنی بروید شما گن ویا یعنی برویم ما بیاید بریم و برای دوم شخص جمع هم شد گت یعنی بروید اما برای دوم شخص مفرد هیچ قاع وجود نداره و شما بایستی اکثر ف ها رو امرشون رو برای دوم شخص مفرد حفظ بکنید مثلاً اگر ما بخوایم فعل گن رو برای دوم شخص مفرد امری بکنیم میایم میبینیم چطور صرف شده که شده گست اون است که نشون دهنده در واقع صرف شدن فعل برای دوم شخص مفرد هست رو حذف میکنیم و میشه گه که در واقع میشه حالت امری فعل گن برای دوم شخص مفرد یک نکتهی که وجود داره برای دوم شخص شخص مفرد توی زبان عامیانه وقتی که میخوایم امریش بکنیم ممکنه شما همیشه بشنوین که یک ا انتهاش هست ولی این فقط برای صحبت کردن و محاوره هست توی نوشتار ما اجازه نداریم همیشه یک ا به انتهای امری دوم شخص مفرد اضافه بکنیم یک مثال دیگه می‌زنیم فعل لزن یک فعل بیقاعده هست وقتی که میخواد امری بشه برای شمای محترمانه سر فعل رو میذاریم و ضمیر شخصی زی میشه لزن زی یعنی بخوانید برای ویا هم دقیقا همین طور فقط فرقش اینه که ضمیر شخصی ما میشه ویا پس میشه لزن ویا یعنی بخوانیم برای دوم شخص جمع هم همون طور که گفتم مطابق با فرم صرف شده فعل میشه لست و برای دوم شخص مفرد هم ما میایم ببینیم فعلم چطور صرف شده که شده لیست اگر اس رو حذف بکنیم لی میمونه که اون موقع اصلا مشخص نیست که مال فعل لزم بوده در نتیجه ما اس هم حفظ میکنیم میشه لیز یعنی بخون یک مثال دیگه فعل فاغن هست که یک فعل بیقاعده هست توی دوم شخص و سوم شخص آش اوملات میشه فاق به معنای راندن یا رانندگی کردن هست وقتی که برای شمای محترمانه امرین میشه میشه فاغن زی حالت در واقع مسری به اضافه ضم یر شخصی برای حالت ویا اول شخص جمع هم میشه فاغن ویا حالت مسری به اضافه ضمیر ویا برای دوم شخص جمع هم فقط کافیه که مطابقه با اون چیزی که صرف شده میشه فارت و برای دوم شخص مفرد ما میایم ببینیم چطور صرف شده شده فرست است رو حذف میکنیم میشه فر یک نکتهی که وجود داره افعالی که هنگام صرف شدن آ شون اوملات میشه یا در واقع یکی از حروفش اوملات میشه وقتی که میخوان ایمپ گاتیو بشن برای دوم شخص مفرد ما اوملات رو در نظر نمی‌گیریم یعنی آ رو به صورت معمولی در نظر می‌گیریم اینجا میشه فار فار مثال بعدی فعل آیتن هست آیتن به معنای کار کردن و یک فعل بیقاعده هست که توی دوم شخص و سوم شخص مفرد و دوم شخص جمع یک ا اضافه میشد که راحت‌تر بشه تلفظ کرد برای امری کردنش برای شمای محترمانه میشه آتنی مستر فعل رو به اضافه ضمیر شخصی زی کردیم و برای حالت اول شخص جمع میشه آتن ویا کار کنیم آتنی کار کنید برای دوم شخص جمع هم میشه آیت دقیقا مطابق با همینی که صرف شده اما برای دوم شخص مفرد ما می میایم ببینیم چطور صرف شده شده آبای تست است رو از آخرش حذف میکنیم میشه آبای ته که فرم امری شه یعنی کار کن اما یک فعل مهم ما داریم توی زبان آلمانی اونم فعل زاین هست فعل زاین به معنای بودن هست و یک نکته‌ی که داره فرم امریش از قاعده پیروی نمیکنه و شما بایستی حفظش بکنید برای شمای محترمانه ما نداریم زاین زی بلکه داریم زاین زی زاین زی و برای اول شخص جمع هم زاین ویا زاین زی یعنی باشید زاین ویا یعنی باشیم که البته خب این جملات کامل نیستن که من مثال می‌زنم براتون جا بیفته که چطور می‌تونیم با حالت امری زاین جمله بسازیم اما برای دوم شخص جمع دقیقاً مطابق حالت صرف شده شه یعنی زاید و برای دوم شخص مفرد هم که اصلاً از این قاعده‌ای که گفتم پیروی نمیکنه بلکه میشه زی حالا مثال بزنیم مثلاً ززی فارش یعنی مراقب باشید زین ویا الیش یعنی صادق باشیم بیاید صادق باشیم زی شیل ساکت باشید زای شیل ساکت باش میبینید پس ما حالت امری زاین رو اینطوری به کار میبریم اما فعل هابن هم یکی از فعل‌های مهم توی زبان آلمانیه که وقتی که میخواد امری بشه طبق قاعده پیش میره برای شمای محترمانه میشه هابن زی یعنی داشته باشید هابن ویا یعنی داشته باشیم هات یعنی داشته باشید هاب یعنی داشته باش هابن ز موت یعنی شجاعت داشته باشید هابن ویا گ صبر داشته باشیم هابت گ صبر داشته باشید ها موت شجاعت داشته باش و فعل بعدی ما فعل وردن هست به معنای شدن که خب اونم یکی از فعل‌های بی قاعده هست و یکی از اون سه تا فعل مهم ولی خب اونقدری کاربرد نداره فعل امریش ولی خب ما آموزشش میدیم برای شمای محترمانه میشه وردن زی یعنی بشوید حالا مثال میزنم کامل متوجه میشید برای اول شخص میشه وردن ویا بشویم و برای دوم شخص جم مطابق حالت صرف شده میشه وردت بشوید و برای دوم شخص مفرد هم میشه ورد یعنی بشو مثال میزنم وردن یعنی بزرگ بشید دیگه وردن وکسن بیاید بزرگ بشیم بزرگ فکر کنیم ورد واکسن بزرگ بشید ورد واکسن این هم هم از مثالش همون طور که گفتم اونقدری کاربرد نداره ولی خوبه که بدونید چطور استفاده میشه و مبحث بعدی مبحث صفات هست توی این سطح از زبان آلمانی صفات توی زبان آلمانی سه تا فرم دارن یکی صفات پوزیتیو یا در واقع صفات معمولی یکی صفات کمپا گاتیو که صفات برتر هستند توی زبان فارسی هم ما این صفات رو داریم که با تر معنیش می‌کنید مثلاً بهتر بدتر کوتاه‌تر بلندتر یا هر صفت دیگه‌ای و یک دسته از صفات دیگه صفات زوپ الاتی هستن یعنی صفات برتری که باز توی زبان فارسی اینطور ترجمه میشن بدترین بهترین زیباترین زشت‌ترین با کلمه ترین معنیشون می‌کنیم ولی توی زبان آلمانی این‌ها قواعد خودشون رو دارن که من براتون توضیح میدم اول میخوام درباره صفات پوزیتیو صحبت بکنم صفات پوزیتیو در واقع همون صفات معمولی ما هستند مثل گوت یعنی خوب کلاین یعنی کوچیک پوپش یعنی قشنگ یا زیبا و از این دسته صفات که حالا تعدادشون کم هم نیست وقتی که ما میخوایم جمله سازی بکنیم توی زبان آلمانی و د تا چیز رو از لحاظ یک صفت مورد مقایسه قرار بدیم یک فرمول خاص براش داریم که اینطوریه مثلاً می‌خوام بگم د تا چیز توی یک صفت مشترکن یا توی یک صفت یک سانن پس برای این کار من یک فرمول خاص دارم چهکار می‌کنم توی جایگاه اول یکی از اون چیزها رو می‌نویسم توی جایگاه دوم فعل یا ورمون هست که همیشه قرار بود فعل تو جایگاه دوم قرار بگیره و توی این جملات معمولاً فعل ما فعل زاین هست که حالا مطابق با فاعل صرف میشه بعد کلمه گناو زو رو می‌ذاریم گناو به معنای دقیقاً زو هم که جزء فرمول جمله سازی این جور از جملات هست ولی من می‌تونم گناو رو حذف بکنم و فقط زو رو به کار ببرم می‌تونم گناو زو به کار ببرم میشه زو هم به تنهایی به کار برد و بعد از اون بایستی صفتم رو به صورت پوزیتیو یا معمولی به کار ببرم بعدش کلمه وی رو به کار می‌برم و بعد اون چیز دومی که قراره مقایسه بشه رو به کار می‌برم مثلاً میخوام بگم شیراز به زیبایی اصفهانه یعنی توی صفت زیبایی شیراز و اصفهان یکسانند بایستی بگم شیراز ایست گ نازو شنوی اصفهان اینجا من می‌تونستم حتی بگم شیراز ایست زو شون وی اصفهان یعنی بیام گناو رو حذف بکنم و تغییری توی جمله ایجاد نمی‌کرد همون طور که گفتم گنا به معنای دقیقاً هست یعنی اگر من بگم شیراز ای کناز شنوی اصفهان یعنی شیراز هست دقیقاً به زیبایی اصفهان ولی اگر گناو رو حذف بکنم دیگه کلمه دقیقاً رو توی ترجمه به کار نمی‌برم این شد از صفات معمولی یا پوزیتیو ما اما یک دسته از صفات ما صفات کمپا قاتی بودن که به معنای صفات برتر وقتی که میخوایم د تا چیز رو مقایسه بکنیم بگیم یکیشون برتری داره اگر بخوام چنین صفاتی رو بسازم توی زبان آلمانی کافیه که به انتهای صفتم حروف اغ اضافه بکنم مثلاً کلاین به معنای کوچک اگر اغ بهش اضافه بشه میشه کلای که حالا کمپ قاتی میشه یعنی کوچک‌تر یا بلیش به معنای در واقع ارزان اگر اق بهش اضافه کنم میشه بی لیگا یعنی ارزان‌تر و می‌بینید که یک صفات برتر ایجاد می‌کنه اما یک سری استثنائاتی این وسط وجود داره مثلاً اگر صفاتی باشن که به حروف ا ال و ا ا ختم بشن ما وقتی که میخوایم کمپا قاتی وش بکنیم میایم ا رو حذف می‌کنیم و اق بهش اضافه می‌کنیم که اینطوری توی تلفظ هم راحت‌تر هست مثلاً دونک به معنای تاریک وقتی که میخواد کمپا گاتیو بشه از اونجایی که آخرش ا ال هست من اش رو حذف می‌کنم و به انتهاش اق اضافه می‌کنم میشه دونک لا یعنی تاریک تر یا تیره تر یا صفت تویا به معنای گران میبینید که به حروف ا اغ ختم شده وقتی که میخوام کمپا قاتی وش بکنم ا رو ختم می‌زنم به انتهاش اق اضافه می‌کنم میشه تغا تغا یعنی گرا ران تر و همین طور اگر صفت من تک سیلابی باشه یعنی یک بخشی باشه و توش حروف آ او او به کار رفته باشه وقتی که میخواد کمپا گاتیو بشه علاوه بر اینکه حروف ا اغ به انتهاش اضافه میشه هر کدوم از این حروف آ او او هم که توش به کار رفته باشه اوملات میشن مثل چی مثل صفت لانگ به معنای طولانی یا بلند یک صفت تک سیلابی یا یک بخ هست وقتی که میخواد کمپا گاتیو بشه علاوه بر اینکه حروف اغ به انتهاش اضافه میشه حرف آ هم اوملات میشه میشه لنگا و کلمه یا صفت گس به معنای بزرگ تک سیلابی وقتی که میخواد کمپ گاتیو بشه علاوه بر اق که حالا به انتهاش اضافه میشه او ما هم لات میشه میشه گ قوسا پس این هم یک قاعده مهم توی صفات کمبتی هست یک یک نکتهی که وجود داره اینه که وقتی که من میخوام جمله سازی بکنم و صفات برتر رو به کار ببرم یک قاعده خاص براش وجود داره و اون قاعده اینه که اون چیزی که برتر هست رو اول مینویسم توی جایگاه دوم فعلم رو قرار میدم و مطابق با فاعل صرفش می‌کنم بعد صفت برترم رو قرار میدم بعد میذارم و بعد بقیه جمله مثلاً شیراز ا شونا تغن یعنی شیراز زیباتر از تهران هست می‌بینید صفت شون که به معنای زیبا هست بهش حروف اق اضافه شده و یک صفت کمپ گاتیو شده و بعدش من حرف اضافه آ رو به کار بردم که بتونم یک جمله مقایسه‌ای درست بکنم اما یک دست از صفات دیگهای که ما داشتیم زو پاتیو ها بودن زو پاتیو به معنای صفات برترین و وقتی که که می‌خوایم چند تا چیز رو مقایسه بکنیم و یکیشون توی اون صفت برتری داره اون موقع می‌تونیم از زوپ تیو استفاده بکنیم طریقه ساختنش اینطوریه که حرف اضافه عام رو به اضافه اجکتیو می‌کنیم و در انتهای اکتیو حروف اس ت ا ان اضافه می‌کنیم و اینطوری صفات زوپ تیو ما درست میشه مثلاً آ بلسن یعنی ارزان‌تر از همه یا ارزانتر این بلیش به معنای ارزان هست و وقتی که من حرف اضافه عام رو قبلش آوردم و حروف است ام بهش اضافه کردم شده یک صفت زو پاتیو یک نکتهی که هست این حرف اضافه عام رو هم ما میتونیم به کار ببریم هم میتونیم به کار نبریم این اختیاریه یک مثال دیگه آ کلاسن یعنی از همه کوچک‌تر اینجا هم کلاین در واقع به معنای کوچک صفت من بوده که به انتهاش اس ت ا ان اضافه شده و حالا قبلش هم ما حرف اضافه عام رو قرار اریم و یک نکتهی که درباره این زوپ تیو ها وجود داره اینه که اگر صفتی به حروف اس ها ایکس اس س ت د ختم بشه به جای اینکه ما به انتهای صفتم حروف اس ت ا ان اضافه کنیم برای راحتی تلفظ مون میایم به انتهاش حروف ا اس ت ا ان اضافه می‌کنیم مثلاً صفت کورتس به معنای کوتاه انتهاش به حرف ست خطم شده و برای اینکه من راحت بتونم این صفت رو تلفظ کنم وقتی زو پاتیو میشه به جای اس ان ا اس ت ان بهش اضافه میکنن و میشه کوت سسن و اما یک نکته دیگه که درباره صفات زوپ حالتی وجود داره اینه که اگر صفتی موقع کمپا گاتیو شدن یکی از حروفش لاد شد طبق اون قاعده که بهتون گفتم که اگه یک سیلابی باشه یکی از حروفش م اولات میتونه بشه توی زوپ لایف هم اون حروف بایست اولات بشه مثلاً اگر صفت کلوگ به معنای در واقع باهوش وقتی که کمپا گاتیو میشه میشه کلوگ او لاوت میشه توی زوپ لاتی هم او ما بایستی اوملات باشه و بشه آم کلوکن اما وقتی که میخوایم جمله سزی بکنیم با صفات کمپا قاتی بون کارمون خیلی راحته فقط کافیه اون چیزی که حالا برتر هست رو بنویسیم توی جایگاه دوم فعل و در جایگاه آخر هم ما صفت زوپ تیون رو می‌نویسیم مثلاً شیراز ایست ام شستن یعنی شیراز از همه زیباتره از همه شهرها زیباتره یک نکته‌ای که وجود داره اینه که ما چند تا صفت مهم داریم که از این قاعده که من گفتم پیروی نمی‌کنن یعنی طریقه کمپا گاتیو شدن و زوپ الاتی شدنشون طبق اون قاعده‌ای نیست که من گفتم در واقع ۵ تا صفت بیشتر نیستن و خب صفات مهمین و شما بایستی کمپا غاتی و زو پالتی وشون رو فقط حفظ بکنید مثلاً گرن که حالا به معنای دوست داشتن هست وقتی کمپا گاتیو میشه ما انتظار داریم بشه گرنا ولی میشه لیبا یعنی بیشتر دوست داریم و وقتی سو پتیو میشه میشه ام لیپ سن یعنی از همه بیشتر دوست داریم یا صفت گوت به معنای خوب ما انتظار داریم بشه گوتا ولی خب کمپا گاتیو میشه بسا یعنی بهتر و زو پالتی وش میشه آبستن یعنی بهتر از همه و صفت بعدی فیل یعنی زیاد وقتی کمپا گاتیو میشه ما انتظار داریم بشه فیلا ولی خب این اتفاق نمیفته میشه م یعنی بیشتر و زوپ لاتیش میشه مایسن یعنی از همه بیشتر صفت بعدی هوخ یعنی مرتفع وقتی کمپا قاتی میشه میشه هها یعنی مرتفع تر و وقتی زو پتیو میشه میشه آستن یعنی از همه مرتفع تر و صفت بعدی نا یعنی نزدیک و کمپ قاتی وش میشه ن یعنی نزدیکتر و زوپ لاتیش م میشه ام نکست یعنی حالا دیگه انقدر نزدیکه که دیگه بعدی میشه خب اما یک نکتهی که وجود داره اینه که بعضی از صفات هم هستن که فرم کمپا قاتی و زوپ الاتی ندارن که من اینجا براتون میگم چه صفاتی هستم یکی از صفات صفت فالش هست یعنی غلط وقتی که یک چیزی غلطه دیگه غلط تر و غلط تری نداریم یا اتیل به معنای ساکت وقتی که یک چیزی ساکته یک نفر ساکته حالتی جز اون ساکت بودن وجود نداره که من میخوام بگم ساکت‌تر یا ساکت ترین البته توی زبان فارسی خب ما ممکنه این صفات رو کمپا تیو و زوپ الاتی بکنیم ولی توی زبان آلمانی این اتفاق نمیفته صفت بعدی فل به معنای پر و خب دیگه کمپ قاتی و زو پاتیو نداره آین مالیک به معنای منحصر به فرد این صفت هم کمپ گاتیو و زو پاتیو نداره فر تیش فرتی د تا معنی داره یک یک بار به معنای آماده هست و یک بار به معنای تمام شدن و وقتی که یک چیزی آماده هست دیگه کمپا قاتی و زو پاتیو نداره ل به معنای خالی که این هم کمپ قاتی وزو پاتیو بهش تعلق نمیگیره اما ما میرسیم به مبحث کنتی سوای کنتی سوای توی زبان آلمانی برای این استفاده میشه که ما میخوایم درباره آرزوهامون صحبت بکنیم یا درباره یک اتفاقی که ما دوست داشتیم بیفته ولی خب هنوز نیفتاده و در واقع برای ما در حد آرزو هست که بهش میگن کونکت سوای و برای اینکه ما بتونیم کنوت سوای بسازیم سه تا فعل زاین هابن و وردن رو بایستی حتماً توی جمل مون به کار ببریم منظورم این نیست که این سه تا فعل رو همزمان به کار ببریم گاهی اوقات نیاز زاین رو به کار ببریم گاهی هابن و گاهی وردن یک نکته‌ای که وجود داره من بهتون گفتم کنتی سوای برای جملات آرزویی ولی شما توی سطح آ ۱ هست که کنوت سوای رو برای جملات آرزویی در نظر می‌گیرید وقتی که سطحتون بالاتر میره می‌بینید که کونکت سوای کاربردهای دیگه‌ای هم داره پس الان که سطحتون آ ۱ هست بدونید که کنتی سوای برای جملات آرزویی هست و یک نکته‌ی که وجود داره اینه که اگر ما بخوایم یک جمله آرزویی بسازیم که فعل اصلی ما زاین هست یعنی فعل بودن اون موقع بایستی بیایم فعل زاین رو به حالت کنتی سوای صرف کنیم ما وقتی که میخواستیم فعل زاین رو در حالت پرزنت صرف کنیم میشد ایش بین یعنی من هستم دو بیست تو هستی ازی اس ایست او هست ویا زیند ما هستیم ایا زاید شما هستید زیین آنها هستن یا شمای محترمانه هستید و فرم پ تیتوم یا گذشتش هم میشد ایشوار یعنی من بودم دو وست تو بودی از اس او بود ویوا ما بودیم ایا وت شما بودین زیوا یعنی آنها بودن یا شما متمان بودید و فرم کنک سی دقیقا مثل شکل پ تتومه یعنی حالت صرف شدش مثل شکل پ تتومه و فقط یک حرف صدادار اونجا اوملات میشه توی فرم کنتی که البته خ برای فعل زاین اول شخص و سوم شخص مفرد هم یک ا بهشون اضافه میشه میشه اش دورست ار اس ویا ات زی که من اینها رو در حالت کنتی سوی نمی‌تونم جداگونه ترجمه بکنم به خاطر اینکه بایستی توی جمله باشن که بشه قشنگ ترجمه شون کرد و وقتی که می‌خوایم با این کنتی سوایی ها جمله سازی بکنیم اگر فعل اصلی ما فعل اصلی ما زاین باشه جمله سازی اینطوریه توی جایگاه اول فاعل رو به کار می‌برم توی جایگاه دوم فعل زاین که به صورت کنتی سوای صرف شده بعد می‌تونم گن رو رو قرار بدم می‌تونم م قرار ندم گرن کلاً به معنای اینه که دوست داری یه کاری رو انجام بدی و اینکه تو جمله باشه یا نه اختیاریه بعد می‌تونم دیگه توی جمل اجکتیو یا صفت بذارم یک نومن یا اسم بذارم یا هر چیز دیگه‌ای که می‌خوام اضافه کنم ولی توجه داشته باشین که هیچ فعل دیگه‌ای توی جمله نبایستی بذاریم به خاطر اینکه فعل ما تو جایگاه دومه و به صورت کنتی سوای صرف شده یک مثال می‌زنم ارگن یش ارگن غش یعنی اون دوست داره که ثروتمند باشه فعلم بودنه پس فعل زینه اومدم توی جایگاه دوم به صورت کنتی سوای صرفش کردم بعد از فعل وغن که حالا کنتی سوای زاین هست من گرن رو گذاشتم غش هم که یک صفت هست به معنای ثروتمند پس من فقط یک دونه فعل دارم توی جمل که اون هم فعل زاین هست به صورت کنتی سوای صرف شده و توی جایگاه دوم قرار گرفته مثال بعدی زیگن گزد اون دوست داره که سلامت باشه یعنی الان سلامت نیست ولی دوست داره که سلامت باشه فعلم زاین هست به معنای بودن به کنتی سوای صرف شده تو جایگاه دوم قرار گرفته و بعدش من گرن رو دارم گزن که حالا یک صفت هست رو دارم توی جایگاه اول هم که فاعلم هست اما گاهی پیش میاد که فعل اصلی ما هابن باشه به معنای داشتن وقتی که فعل ما هابن باشه ما میتونیم فعل هابن رو کنتی سوای صرف بکنیم دقیقا مثل زاین که میتونستیم به صورت کنتی سوای صرفش بکنیم اما چطور بایستی صرف بشه وقتی که ما فعل حام رو برای زمان حال صرف میکردیم میشد اشبه یعنی من دارم دو هاست تو داری او دارد و ما داریم ا شما دارید زیبن آنها دارن و فم پی گذشتش میشد ایش من داشتم دو هاست تو داشتی ارز هات او داشت ویا هاتن ما داشتیم اهات شما داشتید زیت آنها داشتن یا شمای محترمانه داشتید و بهتون گفتم فرم کنتی سوا اینطوری میتونه باشه که دقیقا مثل شکل پقی توه فقط یکی از حروف صدا دارش اولاه پس برای فعل هابن کنتی سیمون میشه ایش هت دوتست ازی هت ویا هتن ایا هت زی هت که حالا جداگونه هم نمیتونم ترجمش بکنم بایستی توی جمله باشه که معنی بده پس میبینید که فرقش با پق تیتوم اینه که فقط آ اوملات شده و وقتی که میخوام جمله سازی بکنم یک جمله کنتی سوای بسازم که فعل اصلی من ها بنه اینطور بایستی انجام بدم که توی جایگاه اول فاعل رو بذارم توی جایگاه دوم فعل رو به صورت کنتی سوای صرف بکنم که حالا فعل من هابن هست بعد میتونم گن رو بذارم میتونم نذارم میتونم توی جمل صفت داشته باشم اسم داشته باشم یا هر چیز دیگه‌ی ولی توجه بکنید که باز ما فعل دیگهای توی جمله نمیتونیم اضافه بکنیم و فقط فعل ما فرم کنتی سوای فعل هابن هست یک مثال اینجا داریم هتو گنزو فیل گلد میگه آیا تو دوست داری که پول زیاد داشته باشی فعل ما اینجا داشتن هست و فعل اصلی مائه و داره درباره آرزو صحبت میکنه حالا یک جمله سؤالی هم هست در نتیجه میام از فرم کنیک تو سوای فعل هابن استفاده می‌کنم که برای دوم شخص مفرد صرف شده و شده ه تست هت اسو گنزو فیل گلد مثال بعدی هست گنگشین میگه آیا تو دوست داری یک چتر داشته باشی فعل ما داشتن هست و این فردی که می‌بینید زیر بارون هست حالا شاید آرزو داره که یک چتر داشته باشه و وقتی که میخوایم این جمله سازی رو بکنیم به خاطر اینکه فعل اصلی ما هابن و داریم درباره آرزو صحبت می‌کنیم میایم فرم کنک تیو سوی هابن رو مطابق با فاعل صرف می‌کنیم و جمل مون رو می‌سازیم و تنها فعلی که توی جمله داریم همین کنتی سوای فعل هابن هست اما گاهی پیش میاد که فعل اصلی ما هابن و زاین نیست مثلاً فعل ما ش پیلن باشه به معنای بازی کردن فعل ما فلینگ باشه به معنای پرواز کردن یا هر فعل دیگه‌ای به غیر از هابن و زاین اون موقع اگر بخوام جمله آرزویی بسازم چهکار بایستی بکنم اون موقع کافیه که من بیام از یک فعل کمکی استفاده بکنم که اون فعل کمکی فعل وردن هست فعل وردن رو بایستی کنتی سویش رو صرف بکنم خود فعل وردن به معنای شدن هست که وقتی پرزنس هست اینطور صرف میشه ایش ورده یعنی من میشوم د ویست تو میشوی ارزی اس ویرد او میشود ویا ودن ما میشویم ایا وردت شما میشوید زی ودن آنها میشوند یا شمای محترمانه میشوید که فرم پرزنس و پیوم فل وردن اونقدرا هم کاربرد نداره نمیگم اصلا کاربرد نداره ولی خب کار زیاد نیست فرمد میشه یعنی من شدم دورد تو شدی او شد وورد ما شدیم وورد شما شدید آنها شدن و فرم کنش اینطوری که ما میشه میه وردد و وقتی که میخوایم جمله سازی بکنیم باهاش توی جایگاه اول فاعل داریم توی جایگاه دوم فعل ورنر رو به حالت کنکی سوای صرف میکنیم بعد هرچی میخوایم توی جمله قرار بدیم انجام میدیم توی جایگاه آخر فعل اصلیمون رو به صورت مسری یا اینفینیتیو قرار میدیم پس تو تجه داشته باشین اگر میخوایم جمله آرزویی بسازیم که فعل اصلیمون هابن و زاین نیست بایستی بیایم فعل ورنر رو در حالت کنتی سوای توی جایگاه دوم قرار بدیم و صرف کنیم و در جایگاه آخر هم فعل اصلیمون رو به صورت مستری قرار بدیم یک مثال میزنم این دوشند ل یعنی اونها دوست دارن که در آلمان زندگی بکنن فعل اصلی من فعل لبن هست که میبینید نه زاین نه هابن و داره یک آرزو رو بیان میکنه پس میام از فعل کمکی وردن استفاده می‌کنم و به صورت کنک تیو سو مطابق با فاعل صرفش می‌کنم و توی جایگاه دوم قرارش میدم یک مثال دیگه زی وورد گن لاب ماخ یعنی اون دوست داره که بره به لاب یا به تعطیلات بره و این جمله هم یک آرزویی به خاطر اینکه داره درباره آرزوش صحبت می‌کنه فعل ما اوب مخن هست که در واقع فعل ماخ نه زینه نه هابن در واقع فعل اصلی این جمله نه زاین نه هابن پس میام فعل وردن رو حالت کنتی سویش رو استفاده می‌کنم توی جایگاه دوم قرار میدم و فعل اصلیم هم که به صورت مسری میره انتهای جمله اینم شد از جمله سازی برای مقا که می‌خوایم درباره آرزوهامون صحبت بکنیم دوستان این جلسه به پایان رسید امیدوارم که این سطر رو خیلی خوب یاد گرفته باشین و خیلی قوی بتونید سطح آدو رو شروع بکنید لایک و کامنت فراموشتون نشه اگه تا الان کانال ما رو سابسکرایب نکردید این کارو انجام بدین و زنگوله رو بزنید که وقتی ویدیو جدید می‌ذارم ازش باخبر بشید تا جلسات آینده و آموزش‌های دیگه خدانگهدارتون ‏no