Transcript for:
Travel Experience to Iraq for Complaints

دوازده سال پیش تو عراق پدر و مادرم و سربازای سدام کشتن و روستای ما رو بیرنگ کردن آنهایی که مندن منو با خودشون آبودن ایران چم ماه پیش امریکا سدامو سرنگون کرد الان هم دارن دادگاه ایش میکنن توی تلویزیون شنیدم همه کسانی که علیه سدام شکایتی دارن بیانو ازش شکایت کنن من هم تمام زندگی مریختم توی چمه دونم میرم عراق تا از صدام به خاطر کشتن خانوادم و آواری کردن همه نزدیکانم شکایت کنم مرد در اینجا سلام چی کنی؟ میخوام برم مراق برای یه برداری؟ آره میشه ببینم پلتی چه نسائی که داری؟ آره بده ببینم عرقی هستی؟ آره اون جنم خیلی خطرنکه. امریکایی هم اون جن. نمیترسی؟ نه.

میخوام برم خانواده هم ببینم. باشه. الان ساعت یازده است. باید تا ساعت دو سب کنی. مر ساعت دو باز میشه.

تا اون واقع اجازه ندارم کسی بفرستم. اون برم بازدید میکنم. باشه. منتظرم میمونم. خب الان تا وقته از آسادتو بازدید میکنم.

نکی هستن؟ پدر و مادر هم هستن اینجا باید برداریم دولتی الو چرا صحبت نمیدونی؟ تو این وضعیت جنگ و بمباران خواهی بری عراق چیکار پدر و مادرمون صدام دوازه سال پیش کشت. منم آواره شدم ایران. اون موقع خیلی بچه بودم. اصلا جایی نمونده بود که بتونیم توش زندگی کنیم. تا اینکه امریکا حمله کرد به عراق و صدامو از بین برد.

الانم دارن دادگاهیش میکنن. گفتن هر کس ازش شکایت داره میتونه بیاد. منم میخوام برم ازش شکایت کنم این اکسارو هم با خودم میبرم بیشتر فامیلا هم برگشتن اخانواز که بدتره تروریست ها، امریکایی ها همه ما سلحن خیلی خطر نکردیم کشته میشیم من باید برم اینه آقابت ماست یکی رفت یکی دیگه آمد خیلی خوب ساعت دو شد میتونی بری، انامون ورم باز شده زودتر تا هوا تریک نشده ماشینگیر نمیاد یه لحظه سب کن بله چی؟ کی؟ باشه باشه باشه برگرد چی شده؟ نمیتونی بری چرا؟ صدامو اعدام کرد دستو دادن هیچی وارد انراب نشد بهتره برگرد موسیقی